تجاوز
تجاوز پسر شیطان صفت و برادرش به دختر جوان/ دروغ های گول زننده ای می گفت
از روزی که قرار شد حسابی برای کنکور درس بخوانم مادر بیچاره ام همه امکانات رفاهی و آموزشی را برایم فراهم می کرد.
از روزی که قرار شد حسابی برای کنکور درس بخوانم مادر بیچاره ام همه امکانات رفاهی و آموزشی را برایم فراهم می کرد. او نه تنها نمی گذاشت در خانه دست به سیاه و سفید بزنم بلکه خیلی مراقبت می کرد تا گرفتار دوستی های خیابانی و ارتباطات نامشروع نشوم. اما من نتوانستم به اعتماد خانواده ام پاسخ درستی بدهم و با ارتباط در فضای مجازی با یک پسر جوان زندگی و آینده ام را نابود کردم و …
دختر ۱۹ ساله ای که همراه مادرش وارد کلانتری شده بود در حالی که بیان می کرد از دستگیری دو جوان شیطان صفت بسیار خوشحالم اما دیگر زندگی ام به تباهی کشیده شده است به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری مصلی مشهد گفت: وقتی امتحانات مقطع پیش دانشگاهی ام به پایان رسید با یک تصمیم جدی همه افکارم را به درس و کتاب متمرکز کردم تا در یک رشته خوب دانشگاهی پذیرفته شوم. به همین دلیل سعی می کردم بیشتر اوقاتم را در کتابخانه بگذرانم و به موضوع دیگری جز قبولی در دانشگاه فکر نکنم. مادرم نیز خیلی از من مراقبت می کرد تا در هیجانات دوران نوجوانی خودم را گرفتار عشق های خیابانی نکنم ولی من وقتی دوستانم در کتابخانه از روابط پنهانی خود تعریف می کردند وسوسه می شدم تا من هم مانند آن ها این گونه روابط پنهانی را تجربه کنم. این گونه بودکه خانواده ام را تحت فشار گذاشتم و به بهانه عضویت در گروه های آموزشی کنکور در شبکه های اجتماعی، برایم گوشی هوشمند بخرند، مادرم نیز که فکر می کرد من در گوشی تلفن همراه فقط به دنبال موضوعات آموزشی هستم گوشی گران قیمتی برایم خرید و این گونه وارد شبکه های اجتماعی شدم. تا این که دو ماه قبل در تلگرام با جوان ۲۴ ساله ای که خود را دانشجوی یکی از شهرهای خراسان جنوبی معرفی می کرد آشنا شدم. از آن روز به بعد وقتی پا به کتابخانه می گذاشتم به ارتباط پیامکی با هومن میپرداختم و به این ترتیب آرام آرام کتاب هایم را کنار گذاشتم و از برنامه تحصیلی ام عقب افتادم.
دیگر برای رفتن به کتابخانه لحظه شماری می کردم تا ساعاتی را با هومن به گفت و گو بپردازم در این میان من خودم را دختری پولدار و مرفه جا زدم اما هومن هم درباره خودش دروغ پردازی می کرد. مدتی بعد با یکدیگر در مشهد قرار ملاقات گذاشتیم البته او ساکن مشهد بود و در خیابان چمن زندگی می کرد آن روز به بهانه رفتن به کتابخانه و بدون اطلاع خانواده ام به منزل هومن رفتم هیچ کس در آن خانه نبود. ابتدا از وضعیت خانوادگی و اخلاقی همدیگر صحبت کردیم اما دقایقی بعد فهمیدم که او نقشه شیطانی در سر دارد هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم که با درخواست شومی از سوی او مواجه شوم. التماس هایم فایده ای نداشت و … هنوز در آن خانه بودم که ناگهان برادر هومن از راه رسید و ما را در حالت زننده ای مشاهده کرد او برادرش را به داخل حمام انداخت و خودش به سراغ من آمد و … با آن که طعمه دو جوان شیطان صفت شده بودم برای فرار از آن خانه پیشنهاد پرداخت یک میلیون تومان به آن ها دادم ولی آن ها گوشی موبایلم را گرو گرفتند وقتی خود را به خانه رساندم گریه کنان ماجرا را برای مادرم بازگو کردم و به کلانتری آمدم. شایان ذکر است به دستور سرهنگ کارگری (رئیس کلانتری مصلی مشهد) دو جوان مورد ادعای این دختر در یک عملیات پلیسی دستگیر و به مقام های قضایی معرفی شدند.
ارسال نظر