سرانجام پسر عاشقی که در سوگ رفتن یک دختر مرتکب قتل شد

پسر عاشق که در سوگ از دست دادن دختر مورد علاقه‌اش مرتکب قتل شده ‌است با جلب رضایت اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد.

سرانجام پسر عاشقی که در سوگ رفتن یک دختر مرتکب قتل شد

پسر عاشق که در سوگ از دست دادن دختر مورد علاقه‌اش مرتکب قتل شده ‌است با جلب رضایت اولیای دم از مرگ نجات پیدا کرد.

متهم که مردی جوان است در پی کشته شدن دختری که عاشقش بود و در حین سوگ عمیقی که تجربه می‌کرد، مرتکب قتل شد. متهم بعد از وارد کردن ضربات چاقو بر بدن مقتول از پارک محل درگیری فرار کرد و مرد مجروح که سعید نام داشت به بیمارستان برده شد اما به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داد.

ماموران از طریق دوربین مداربسته موفق شدند پسر جوان به نام مهرسان را بازداشت کنند و او به درگیری با سعید و قتل این مرد اعتراف کرد.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و قضات با توجه به درخواست اولیای‌ دم، بعد از شنیدن دفاعیات مهرسان، او را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره به تایید رسید و مهرسان برای قصاص به اجرای احکام معرفی شد؛ اما مادر سعید در لحظات آخر قبول کرد از قصاص گذشت کند و مهرسان دوباره به زندگی برگشت. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه ارسال شد.

مهرسان که دوباره به زندگی برگشته بود در محاکمه دوم اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتی بود با دختری به نام نیلوفر رابطه داشتم. عاشقش شده‌ بودم. انگار خدا در میان سختی‌های زندگی‌ام امید دوباره به من داده ‌بود. چند روز قبل از قتل با نیلوفر صحبت و از او خواستگاری کردم و قرار شد هماهنگی بین خانواده‌ها را انجام دهیم و من به خواستگاری او بروم. روی ابرها بودم. حالم خیلی خوب بود هیچ چیز نمی‌توانست حالم را بد کند تا اینکه سه روز بعد از خواستگاری متوجه شدم نیلوفر در خانه‌اش کشته شده ‌است. چه کسی و چرا او را کشته بود، نمی‌دانستم و هنوز هم نمی‌دانم.

متهم ادامه داد: وضعیت روحی‌ام به‌شدت به هم ریخت. عاشق نیلوفر بودم و حالا سوگ جای عشق را در زندگی‌ام گرفته بود. لحظه‌ای نمی‌توانستم او را فراموش کنم. باور نمی‌کردم زندگی‌ام ناگهان به هم ریخته است. زمان حادثه ناراحت و عصبی در پارک نشسته بودم که با سعید روبه‌رو شدم. بدون هیچ دلیلی با هم درگیر شدیم. اصلاً او را نمی‌شناختم و نمی‌دانم چرا یک‌دفعه بین‌مان درگیری پیش آمد. از شدت عصبانیت او را زدم و از ترس فرار کردم.

متهم گفت: مادر سعید مرا بخشید. او به من درس زندگی داد. اشتباه بزرگی کردم و از کاری که کردم خیلی خیلی پشیمان هستم. حالا که بخشیده شده‌ام از دادگاه هم درخواست بخشش دارم.  بنا بر این گزارش، قضات در پایان جلسه برای صدور رأی وارد شور شدند.

 

منبع: اعتماد آنلاین

دیگر رسانه ها

کدخبر: 128250

ارسال نظر