شیوه عجیب دعانویسها و رمالها برای دریافت دستمزد | با ارز، طلا و سکه!
به نظر میرسد فارغ از رسته فالگیران، در رسته دعانویسها و رمالان، ترجیح این است که برای این که ردگیری پول چندان ممکن نباشد از طلا و ارز و سکه استفاده کنند و مساله دریافت سکه به جای پول حالا بیش از زمزمه است میگوید «۲۰ میلیون تومان از وقتی یادداشت کرده ام تاکنون هزینه کرده ام.»
سوال میکنم واقعا ۲۰ میلیون تومان؟ و جواب میشنوم «این تازه رقمی است که یادداشت کرده ام و قبلش هم شاید تا ۱۰ میلیون تومان هزینه شده است.»
اسمش سحر است و متولد دهه پرتلاطم و حادثه ۶۰ و میگوید که رابطهای ۷ ساله و در شرف عقد را از دست داده و بعد از آن بوده که آدرس فالگیر و رمالها را دوره کرده است.
خودش میگوید «مشکلاتشان بعد از سالها از جایی شروع شد که اقوام و آشنایان در جریان قرار گرفتند و نامزدی برگزار شد.»
بعد از کمی تامل میگوید «انگار جادو شده بود و یکهو بعد از ۷ سال گفت نه و نمیخواهم و رفت و من ماندم با عمر از دست رفته و رابطهای که دیگر نبود و یک نامزدی ناتمام.»
میگوید که «خیلیها از خواهر و مادر و دخترخاله و دوستانم میگفتند کسی برای شما طلسم زده است و همین شد که اول از فال گرفتن شروع شد و در ادامه رسید به دعای گشایش بخت و رفع اثر طلسم و انواع رمالیها و فالگیریها و هیچ کدام تا حالا نتیجه نداشته است. اما به تازگی کسی توصیه کرده درباره رمالی دعانویس در اطراف تهران که معجزه میکند و میخواهم این بار به سراغ او بروم.»
میپرسم هیچ وقت فکر نکردی به جای همه این فالگیریها و رمالیها و احضار اجنه و ... بروی سراغ مشاور، شاید پاسخی به تو بدهد که گره ذهنی ات را باز کند؟
میگوید «پیش مشاور رفتم، اما کمکی نمیکرد، فقط گفت نشانههای رفتن «علی» را در همه این سالها ندیده و پس زده ام، خب این حرف اصلا چه کمکی به من میکند برای بازگرداندنش؟ من میخواهم که او بازگردد و حالا دیگر میدانم کدام فامیل طلسم را زده است و با دست پر میروم پیش این فالگیر تازهای که دعا هم دارد و این بار درست میشود.
ترس، نیاز یا شناخت آینده از دلایل اشتیاق به فالگیری
سحر شاید یکی از میلیونها انسانی است که تحت فشار زندگی و روزگار دست به انتخابهای عجیب میزند. انتخابهایی که شاید در نهایت نیز برای وی ناامیدی را در پی داشته باشد.
حقیقت این است که انسان به ذات خود همواره به دنبال آگاهی است. این آگاهی و یافتن گاهی تلاش برای یافتن دنیاهای دیگر است و کشفهای تازه و گاهی در سادهترین شکل و حالت خود متبلور میشود و آن نیز دانستن اوضاع و احوال زندگی خود است و این که آینده چه خواهد شد. این تلاش برای کشف این که فردا چه خواهد شد و زندگی چگونه میگذرد و شاید سوالهایی از این دست در ذهن ادمیان بود که باعث شد شغل و کاسبی در جهان به وجود بیاید. شغلی که حالا آن را کاذب میدانند، اما روزگاری فالگیران و رمالان، آن قدر مهم بودند که بسیاری حتی تصمیمات مهم زندگی خود را با هماهنگی با آنها میگرفتند.
حالا دیگر کمتر کسی است که از فال تاروت، فال قهوه، بختگشایی، سرکتاب، دعانویسی، بازگشت معشوق، پیدا کردن مال گمشده، قفل کردن زن و شوهر و اصطلاحاتی از این دست را نشنیده باشد، هر چند که تعداد و انواع این فالها مدام در حال افزایش و گسترش نیز هست.
از سوی دیگر هر چقدر روند زندگی سختتر میشود و آدمها احساس عدم امنیت بیشتری میکنند، بازار دعانویسی، طلسم و جادو نیز پررونقتر و داغتر میشود. حالا و در روزگار فعلی هم دیگر برای رسیدن به یکی از این دعانویسها یا فال گیران نیازی به صرف زمان زیادی نیست، و کافی است یکی از این واژهها را در شبکههای اجتماعی جستجو کنید تا صدها پیشنهاد پیش روی شما قرار بگیرد. البته رقابت در این بازار سیاه نیز بسیار بالاست. به شکلی که بعضی از این صفحهها برای اثرگذاری کارشان تضمین هم به شما میدهند. موارد بختگشایی، بازگشت معشوق و ایجاد علاقه بین زن و شوهر از موارد پرمخاطب است و افراد زیادی با این نیت سراغ رمالها و فالگیرها میروند و برای آنها محل درآمدی دائمی هستند.
آرزو دختری ۳۵ ساله است و میگوید که رمالها و دعانویسهای زیادی را دیده است. او میگوید که همه دغدغه مادرم این است که من ازدواج کنم. خیال میکند بخت ما را یکی از اعضای فامیل بسته است. یعنی، چون هر خواستگاری میآید یا ما پسند نمیکنیم یا آنها، چنین چیزی به سرش زده است. خلاصه که برای آنکه بخت من و خواهرم باز شود، تا اصفهان هم پیش دعانویس رفته و کلی پول خرج این کار کرده است. فکر کنم اگر آن پولها را جمع میکرد، الان یک خانه خریده بودیم! بین مواردی که مراجعه کردیم، یکی از عجیبترین این دعانویسها خانمی بود که از من خواست برایش انواع حبوبات را بخرم تا سفره پهن کند. یک دستمال کوچک پهن کرد و از هرکدام یک مشت ریخت و چیزهایی خواند و آن را گره زد.
گفت باید در قبرستان کنار یک مرده تازه دفن کنم. زیر بار نمیرفتم که مادرم مجبورم کرد. باید تنها میرفتم و همانجا یک ورد را بلندبلند چندبار تکرار میکردم. تا کار را انجام دادم و برگشتم، جانم به لبم رسید. چند ماهی که گذشت و ازدواجی سر نگرفت، مادرم پیش آن بنده خدا رفت که چرا اتفاقی نیفتاد! او هم گفته بود، چون ترسیده دعا اثر نکرده است! یعنی آخر جواب بود! این ماجرا برای مادرم درس عبرت نشده است و همچنان به کارش ادامه میدهد و همچنان ما مجرد هستیم! او بیش از اینکه از تجرد ما بترسد از حرف مردم میترسد.»
پیش از این تبلیغات برای فال و دعانویسی بیشتر به شکل سینه به سینه منتقل میشد و آدمهای یک محله یا شهرهای کوچک یا روستا، میدانستند که در کدام خانه را برای دعانویسی یا گرفتن فالشان باید بزنند.
نخستین بار از اوایل دهه ۸۰ بود که برخی از فالگیران که به قول خودشان سطح کلاس بالاتری داشتند حتی کارت ویزیت نیز برای خود چاپ کردند و معمولا روی این کارت ویزیتها نوشته شده بود، خدمات برای مشاوره زندگی و ازدواج و آینده.
اما هم چنان اصلیترین روش برای رسیدن به خدمات فالگیران و رمالان و البته دعانویسها که رسته جدایی برای خود محسوب میشوند، توصیه زبانی بود. آدمهای گرفتاری که برای حل مشکل یا حتی خبر از آینده، دوستی یا قوم و خویشی به آنان آدرس و مشخصات یک فالگیر یا رمال را میداد شاید فراگیرترین روش برای رسیده به مقصود محسوب میشد.
دهه ۹۰، اما آغاز تغییر بود. فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و گسترده شدن دسترسی به اینترنت از جمله عوامل این تغییر بود.
حالا دیگر با سرچ این کلید واژه در اینستاگرام و تویتر و تلگرام به راحتی میتوانید به یکی از کاسبان این شغلهای سیاه برسید و عجیب این که در این مورد حتی نمونههای خارجی نیز وجود دارد. سایتهایی به زبانهای انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی و هندی به وفور میتوان یافت که در آن رزومه فالگیر وجود دارد و در ادامه رقم فال و وقت نوبت دهی.
به نظر میرسد اشتیاق برای مدد جستن از روشهای فراطبیعی مختص ایرانیان و یا اهالی خاورمیانه نیست و هنوز در بسیاری از نقاط جهان رونق دارد و مردمان به استفاده از این روش اشتیاق نشان میدهند.
در ایران نیز نخستین فالگیران اینرتنتی در دوران وبلاگها بود که خود را در فضای مجازی به رخ کشیدند و در ادامه نیز این روند هم فراگیرتر شد و شبکههای اجتماعی نیز تاثیر بیشتری بر آن گذاشت. حتی شاید برای بسیاری که حضور فیزیکی در محل فالگیری سخت است، از روشهای تازه هم، چون فال تلفنی و اینترنتی نیز استقبال میکنند.
از سوی دیگر رمالها و دعانویسها رقم ثابت ندارند. اما به طور معمول پایینترین رقم دریافتی از سوی آنان حدود ۵۰ هزار تومان شروع میشود و گاهی تا این رقم برای موارد خاص که منوط به طلسم شکنی و دعا و احضار موکل نیز باشد تا ۲۰ یا ۳۰ میلیون تومان نیز افزایش مییابد. هر چند تعداد آن گروه که دریافتی آنان که به ارقام چند ده میلیونی برسد نسبت به ارقام معمولیتر شاید یک به ده باشد، اما نمیتوان انکار کرد که به تعداد دعانویسان گران نیز مدام افزوده میشود.
اسمش صبا است و کمتر از ۴۰ سال دارد. پاتوقش دو کافه خاص در غرب تهران است و میگوید این طور بهتر است، قهوه مخصوص را اینجا مشتری سفارش میدهد و من هم فالش را میگیرم. پول قهوه اش را خودش میدهد و من هم پول خودم را میگیرم و تمام.
معمولا سه روز هفته در یک کافه و دو روز دیگر را در یک کافه دیگر میگذراند. میگوید این کار را از حدود ده سال پیش شروع کرده است. ابتدا خودش علاقمند به فال بوده و بدون هیچ تجربهای فال برای خودش و نزدیکان و دوستانش میگرفته است. بعدتر پیش خانم دیگری آموزش میبیند و بعدتر پیش یکی دیگر که به گفته خودش حواس پنجگانه و حس ششمش را تحریک میکرده میرفته است.
حالا، اما ۱۰ سال است حرفهای شده است و فال میگیرد. در ابتدا هم در خانه خودش فال میگرفته، اما مشکلاتی وجود داشته است. مشکلاتی مثل ورود آدمهای غریبه به خانه و زندگی او و یا اعتراض همسایهها و حتی احساس ناامنی خودش. بعد آمده سراغ چند کافه و اینطوری عین قرار ملاقات آدمها میآیند و میروند و هم حس ناامنی برای طرفین وجود ندارد و هم از نظر درآمد به نفعش شده است. میگوی فقط فال قهوه میگیرد و هر فال قهوه ۱۵۰ هزار تومان و پول قهوه را نیز مشتری جدا میدهد و میگوید روزی هم بیشتر از ۱۰ نفر را نمیبیند که کافه دار مشکوک نشود.
میگویم یعنی روزی یک میلیون و پانصد هزار تومان و در هفته هفت و نیم میلیون تومان؟
لبخندی میزند و میگوید البته مشتریهای خاصی هم دارد در منزل که آنها فال ترکیبی میگیرند و گرانتر است.
میگویم پس باید گفت ماهیانه کف در آمدت ۳۰ میلیون تومان است و لابد با مشتریهای خاص تا ۵۰ میلیون درآمد ماهیانه است. این بار راحتتر میخندد و میگوید این جزییات را ولش کن، زندگی باید بگذرد که میگذرد.
روزگاری اگر فال گرفتن تنها منوط به چند مدل هم، چون فال قهوه و تاروت و چای و ورق میشد، حالا، اما انواع فالهای مختلف پیش روی مشتریان هستند.
فال هایی، چون «فال قهوه موکلدار»، «فال ترکیبی موکا و قهوه»، «فال عشق و احساس»، «فال شمع»، «فال کامل قهوه و تاروت»، «فال حنا»، «فال سرکتاب قرآنی»، «فال احساسی دو کاپ قهوه»، «فال احضار با شمع با موکل»، «فال نمک»، «فال بارداری» و ... دهها مدل فال دیگر تنها بخشی از اسامی عجیب و غریبی است که حالا یافت میشود.
کافی است با یکی از صفحات این فالگیران در شبکههای مجازی تماس بگیرید تا لیست قیمتی پروپیمان همراه با جزییات انواع فال و شماره کارت را برای شما ارسال کنند.
نوبت دهی نیز معمولا به دو شکل است که حضوری و یا تلفنی است. برای هر دو مدل شما باید بیعانه پرداخت کنید. در مدل فال تلفنی با پرداخت ۳۰ درصد مبلغ، نوبت تماس تلفنی تعیین میشود و الباقی را حدود ده دقیقه قبل تماس واریز میکنید و در مدل بیعانه حضوری معمولا ۵۰ درصد مبلغ در ابتدا پرداخت میشود و الباقی را پس از حضور در محل میپردازید.
ارقام برخی از فال ها، اما بسیار بیشتر از رقمهای متعارف است و گاه برای یک فال ترکیبی رقمی حدود ۸۰۰ هزار تومان طلب میشود.شایان حدودا ۴۰ ساله است و پس از سرقت از منزلشان که به گفته خودشان سکه و پول و دلار و حتی ماشین داخل پارکینگ وی را به سرقت برده بودند به پیشنهاد خواهر همسرش نزد فالگیر میرود و فالگیر هم در مرحله اول ۵۰۰ هزار تومان و در مرحله بعد برای آینه بینی و احضار موکل از وی یک میلیون تومان طلب میکند. در نهایت وی را نزد شخص دیگری میفرستد، چون مدعی میشود در آینه دیده دزدها از اجنه کمک میگیرند.
شایان میگوید اصلا نمیدانم چه اتفاقی برایم رخ داده بود که این حرفها را باور کردم. شاید ضرر مالی هنگفت و نبود بیمهای برای سرمایه زندگیم باعث شده بود به هر طنابی چنگ بزنم و در نتیجه افتادم در وادی خطرناکی که به خود آمدم دیدم که مالم را که از دست داده ام، حدود ۷۰ میلیون تومان هم به فالگیر و جن گیر و رمال داده بودم. در نهایت به خودم آمدم و از این وادی جستم، اما به شما بگویم رفتن در این مسیر عین افتادن در مرداب است و هر چه میگذرد انگار بیشتر میل به ادامه دادن داری.
ارقامی که شایان میگوید شاید برای برخی عجیب باشد، اما رقمهای بزرگ تری نیز در میان هستند.
حقیقت این است که فال و فال گیری را باید در دسته شغلهای سیاه محاسبه کرد. فعالان در این رسته میدانند که جایی از قانون از کارشان نام برده نشده است و بیمه و مالیاتی برایشان در کار نیست، اما در آمدها گاه نجومی باعث میشود از این شغل دست برندارند و حتی هر روز به تعدادشان نیز اضافه شود.
اگر فرض کنیم هر فالگیر یا رمال تنها ۲۰ مشتری را در روز ببیند (موارد بسیاری از فالگیران بوده اند که در ۸ تا ۱۰ ساعت بین ۳۰ تا ۴۰ مراجع داشته اند) و فقط از هر کدام ۱۰۰ هزار تومان دریافت کند (توجه کنید رقم فالها از ۵۰ هزار تومان تا ۸۰۰ هزار تومان است و میانگین آن چیزی حدود ۴۰۰ هزار تومان میشود) درآمد هفتگی شخص رقمی حدود ۱۲ میلیون تومان و رقم درامد ماهانه وی رقمی حدود ۵۰ میلیون تومان است.
حال اگر بخواهیم این رقم را روی میانگین محاسبه کنیم این درآمد ماهیانه بخشی از فالگیران و رمالان میتواند تا ۱۵۰ میلیون تومان و برای دعانویسها گاه تا ۲۰۰ میلیون تومان افزایش یابد.
هم چنین باید توجه کرد که این ارقام تنها کف و حدود متوسط درآمد روتین ماهیانه است و برای مشتریان خاص میتواند این رقم تغییر کند.
رضا یکی از همان مواردی است که برای یک مورد خاص به رمالی ۱۰ سکه طلا و ۵۰ میلیون تومان نقد پرداخت کرد. او میگوید برای گرفتاری پیش آمده پیش یک دعانویس معتبر اطراف سمنان رفته بوده و دعانویس از وی فقط سکه طلا مطالبه میکرده است.
مساله دریافت طلا و سکه به جای پول البته در میان بسیاری از دعانویسها اخیرا عرف شده است. برخی میگویند به دلیل کنترل حسابهای بانکی برای فرار مالیاتی برخی از دعانویسهای گرانتر، زمانی که مراجع باید رقم بالایی پرداخت کند از آنان تقاضای شمش طلا، سکه و حتی طلای کارکرده میکنند.
رضا میگوید این رمال خاص حتی ترازوی وزن کشی طلافروشیها را نیز داشت و قیمت طلاهایی که مراجعینش برای وی آورده بودند را به دقت محاسبه میکرده است.
به نظر میرسد فارغ از رسته فالگیران، در رسته دعانویسها و رمالان، ترجیح این است که برای این که ردگیری پول چندان ممکن نباشد از طلا و ارز و سکه استفاده کنند. مساله دریافت سکه به جای پول حالا بیش از زمزمه است و در مورد دیگری نیز دعانویس برای بازکردن بخت بسته، درخواست ۵ سکه بهار آزادی کرده بوده که البته مراجع بدون نتیجه و دست خالی از آن بازگشته است.
هر چقدر جهان مدرن شود، اما به نظر میرسد فال و فالگیری و نیاز به باورهای فراطبیعی در برخی از انسانها وجود دارد. از سوی دیگر برخی این روند فالگیری را برای هیجان آن دوست دارند و لزوما خیلی با باور همراه نیست. در هر حال شغل رمالی و فالگیری یکی از قدیمیترین شغلهای در جهان است که هر چند در ماهیت آن تغییرات رخ داده، اما هنوز دوام آورده و هم چنان مشتری و تقاضا برای آن نیز وجود دارد.
ارسال نظر