فرار دختر 18 ساله از چنگ آزار و اذیت مرد معتاد

زندگی آشفته و خیانت بار پدر و مادرم در حالی به طلاق انجامید که من و خواهرم قربانی رفتارهای ناآگاهانه و شاید هم شیطانی آنان شدیم و روزگارمان به تباهی کشید چرا که ...

فرار دختر 18 ساله از چنگ آزار و اذیت مرد معتاد

زندگی آشفته و خیانت بار پدر و مادرم در حالی به طلاق انجامید که من و خواهرم قربانی رفتارهای ناآگاهانه و شاید هم شیطانی آنان شدیم و روزگارمان به تباهی کشید چرا که ...

دختر ۱۸ ساله ای که مدعی بود یکی از قربانیان تلخ ماجرای طلاق است، درباره سرگذشت دردناک خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:من وخواهرم کودکانی خردسال بودیم که درگیری ها بین پدر و مادرم آغاز شد.

پدرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشت و مادرم معتقد بود که به او خیانت می کند! این مشاجره ها و درگیری ها بالاخره به جایی رسید که مادرم دیگر نتوانست زندگی را تحمل کند و سرانجام از پدرم طلاق گرفت.

من وخواهرم که وابستگی عاطفی عجیبی به مادرم داشتیم بعد از طلاق در حالی کنار او ماندیم که مادرم برای تامین مخارج زندگی مجبور شد در یکی از شهرک های صنعتی حاشیه شهر آشپزی کند. به همین دلیل من و مائده در خانه تنها بودیم و من که بزرگ تر بودم به امور خانه داری می پرداختم تا خواهرم درس بخواند اما او هم در ۱۴ سالگی با پسر جوانی آشنا شد و با رها کردن درس و مدرسه به آن پسر پناه برد و اکنون در منزل آن ها زندگی می کند. مادرم که چاره ای جز غصه خوردن نداشت فقط برای خواهرم اشک می ریخت و باز هم به سرکار می رفت.

دراین شرایط بود که مادرم حدود یک سال قبل و برای فرار از مشکلات موجود به عقد موقت مردی متاهل درآمد که همسر و۳ فرزند داشت. بعد از این ماجرا مادرم مرا به منزلی برد که خانه مجردی همسرش بود و ما در آن جا ساکن شدیم تا اجاره خانه ندهیم ولی شوهر مادرم دوستی داشت که او نیز برای استعمال مواد مخدر گاهی به خانه مجردی اسماعیل می آمد و داخل اتاق مواد مخدر مصرف می کرد چرا که مدعی بود همسرش از ماجرای اعتیاد او اطلاعی ندارد.

مادرم نیز همواره سکوت می کرد تا سرپناهش را ازدست ندهد. خلاصه دریکی از همین روزها که آن مرد جوان برای استعمال مواد مخدر به خانه آمد، مادرم با اسماعیل بیرون رفته بود و من تنها بودم. ساعتی بعد وقتی آن مرد جوان متوجه شد کسی به خانه نیامد، ناگهان از اتاق بیرون آمد و قصد داشت مرا به زور آزار و اذیت کند که من وحشت زده از چنگ او گریختم و به کلانتری آمدم تا از آن مرد هوسران شکایت کنم اما ای کاش...

حاکی است با توجه به اهمیت ماجرا و با دستور سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد)پرونده ای در این خصوص تشکیل  شد و ادعاهای این دختر جوان با کسب دستورات قضایی مورد کنکاش های تخصصی پلیس قرار گرفت.

منبع: خراسان

دیگر رسانه ها

کدخبر: 126498

ارسال نظر