همه چیز درباره سریال اسرائیلی جدید «تهران»

اسرائیل، آمریکا و دیگر کشور‌ها در غربِ معرفتی و فرهنگی با هدف پیروزی در جنگ نرم، این آثار را برای مخاطبان هدف خود تولید می‌کنند و چندان هم اهمیتی به بحث مالی ماجرا نمی‌دهند، چون پرداخت مناسب سینمایی در این مورد خاص موضوعیت ندارد و هدف ناتوئیزه کردن اذهان بینندگان ایرانی و دامن زدن به شکاف میان دولت و ملت است.

همه چیز درباره سریال اسرائیلی جدید «تهران»

اسرائیل، آمریکا و دیگر کشور‌ها در غربِ معرفتی و فرهنگی با هدف پیروزی در جنگ نرم، این آثار را برای مخاطبان هدف خود تولید می‌کنند و چندان هم اهمیتی به بحث مالی ماجرا نمی‌دهند، چون پرداخت مناسب سینمایی در این مورد خاص موضوعیت ندارد و هدف ناتوئیزه کردن اذهان بینندگان ایرانی و دامن زدن به شکاف میان دولت و ملت است.

به گزارش عرشه آنلاین؛ فرهنگ کم‌هزینه‌ترین و اثرگذارترین مسیر برای ضربه زدن به دشمن است و هر نظام سیاسی برای بالا بردن قدرت چانه‌زنی و یا حتی نابودی طرف مقابل تا جایی که بتواند از این امکان استفاده می‌کند. ساخت آثار تلویزیونی و سینمایی در مورد ایران شاید برای مردم و مخاطبان این تولیدات در داخل کشور جذاب به‌نظر برسد ولی این همه ماجرا نیست. اسرائیل، آمریکا و دیگر کشور‌ها در غربِ معرفتی و فرهنگی با هدف پیروزی در جنگ نرم، این آثار را برای مخاطبان هدف خود تولید می‌کنند و چندان هم اهمیتی به بحث مالی ماجرا نمی‌دهند، چون پرداخت مناسب سینمایی در این مورد خاص موضوعیت ندارد و هدف ناتوئیزه کردن اذهان بینندگان ایرانی و دامن زدن به شکاف میان دولت و ملت است. تولید و پخش سریال‌ها و فیلم‌هایی نظیر «تهران»، «لولیتاخوانی در تهران»، «هوم‌لند»، «تاتامی»، «بدون دخترم هرگز»، «دانه انجیر معابد» و الخ با دست گذاشتن و تأکید بر مشکلات و موانع ساختاری ما و همچنین برجسته کردن آن‌ها نه‌تنها درصدد بی‌نیاز کردن نگاه افکارعمومی از تولیدات تلویزیونی و سینمایی داخل برآمده‌اند، بلکه بسیاری از اقدامات شوم دولت‌های سفارش‌دهنده را به اموری عادی تقلیل می‌دهند تا بدین واسطه بتوانند نقشه‌های راهبردی خود را بدون هیچ مزاحمتی عملی کنند. بخشی از ایرانیان هم بدون پرداخت حتی یک سنت به سرویس‌های استریم پای تماشای این آثار می‌نشینند و بسیار از این اتفاق احساس رضایت می‌کنند. البته حق هم دارند چون صنعت نحیف و نیم‌بند سرگرمی در کشور آنقدر ناکارآمد و فشل است که خوراک لازم برای طیف‌های سنی مختلف و طبقات اقتصادی با خاستگاه‌های گوناگون اجتماعی را فراهم نمی‌کند و آن‌ها را در جایگاه ناچیز مصرف‌کنندگان صرف آثار امنیتی و خطرناک غربی ر‌ها می‌کند. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که در نبود راه‌بلد‌های فرهنگی ما به‌عنوان سوژه آگاه ایرانی چه وظایفی داریم؟ چند سال قبل، رهبر معظم انقلاب در انتقاد از وضعیت فرهنگی مملکت از عبارت «آتش به اختیار» استفاده کردند و کار خودجوش و تمیز فرهنگی را لازمه زدودن انفعال و سرخوردگی از جامعه دانستند تا منافذ فرهنگی کشور پر شود و دشمن جرئت نزدیک شدن به آن را به خود ندهد. با وجود توصیه و حتی تأکید رهبری به کار مستمر فرهنگی، هنوز عده‌ای در پی مصرف بودجه و خرج از کیسه منابع انسانی برای امور کم‌اهمیت‌اند و چندان وقع و اهمیتی برای کار تمیز فرهنگی قائل نیستند، اتفاقاتی که در سال‌های پیش با ساخت آثاری مثل «در چشم باد»، «مدار صفر درجه»، «کیف انگلیسی»، «کلاه‌پهلوی» و... در تلویزیون رقم خورد، باعث شد تا ما دل خویش را به نعمت داشتن یک جریان کنش‌مند و آگاه فرهنگی خوش کنیم، ولی نسبت به این واقعیت آگاهی نداشتیم که گفتن از ایران و نسبتش با انقلاب اسلامی باید ریشه در اعماق اگزیستانسیال هر شخص و گروه داشته باشد و پرداخت پول بی‌حساب و کتاب به تکنسین‌ها و حتی هنرورزانی که کار «ارگانی» تولید می‌کنند نه‌تنها ما را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند، بلکه حتی عزم بسیاری را به دلایل واهی برای ساخت آثار دغدغه‌مند کور می‌کند. باری، در حال حاضر بازار رویافروشی به مردم ایران از طرف دشمنان حسابی داغ است و همه تمایل دارند برای پر کردن اوقات بندگان خدا از جیب مایه بگذارند. پخش فصل سوم سریال اسرائیلی «تهران» نیز در حالی صورت می‌گیرد که افکارعمومی شرق و غرب درگیر تحولات سوریه است و حسابی نسبت به جنایات ارتش عبری، بی‌تفاوت، بی‌حس و کرخت شده است. اما صهیونیست‌ها با پخش فصل سوم سریال ضعیف تهران که می‌شود آن را کمدی ناخواسته نامید؛ در پی رسیدن به چه اهدافی می‌گردند؟ در ادامه مفصل به این سؤال پاسخ خواهیم داد. 

من تو را دوست ایران تصور می‌کردم! 

داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی شاه در زمان نخست‌وزیری جمشید آموزگار و همچنین قائم‌مقام دبیرکل حزب رستاخیز سال‌ها پیش در گفت‌وگو با فرامرز فروزنده، از طرح رژیم برای تجزیه ایران پرده برداشت و سخت بر این ایده استوار بود که استیلای ایران در وضعیت کنونی بیش از هر مسئله دیگری موضوعیت دارد. بیان این حرف‌ها توسط یکی از افراد تأثیرگذار حکومت پهلوی در روز‌هایی که هیچ خبری از ساخت «تهران» و آثاری از این دست وجود نداشت برای وی در میان حامیان و حواریون رضا پهلوی گران تمام شد، ولی واقعیتی در آن صحبت‌ها وجود داشت که با توهین و ناسزا به گوینده آن قابل کتمان نبود. اسرائیل در آن روز‌ها در حال پیاده‌سازی طراحی عظیمی بود که قلب ایران فرهنگی را نشانه می‌گرفت ولی چون در وادی عمل هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود بسیاری از موافقان و مخالفان انقلاب اسلامی گزاره‌های مطرح شده در مصاحبه تلویزیون «اندیشه» با همایون را جدی نمی‌گرفتند. داریوش همایون در آن گفت‌وگو بیان کرد که همیشه اسرائیل را دوست ایران می‌پنداشته و گمان نمی‌کرده که دولت ایهود اولمرت -که در میان صهیونیست‌ها به سازش‌کاری و میانه‌روی مشهور است- بخواهد برای مواجهه با ایران آرایش تام و تمام نظامی به خود بگیرد و حتی فرهنگ را به دستاویزی برای حمله به کشورش قرار دهد! 

وزیر اطلاعات و جهانگردی شاه روز‌های آخر عمرش را با بیان این واقعیت که از اسرائیل برای ایران رفیق درنمی‌آید، بدل به یک نقطه پایان خوش کرد ولی بیان این حرف‌ها در آن روز‌ها باعث نشد که مدیران فرهنگی ما به فکر بیفتند و در برابر غربِ فرهنگی و نیروی نیابتی آن، یعنی صهیونیست‌ها آرایش نظامی بگیرند و پیش از ساخته شدن فصل اول سریال «تهران» دست به کار شوند و با استفاده از عنصر غافلگیری ذهن طرف مقابل را آچمز کنند. 

تولید سریال تهران از اواخر اکتبر سال ۲۰۱۹ در آتن، پایتخت یونان استارت خورد و پخش بین‌المللی آن از اواخر خردادماه سال ۱۳۹۹ صورت گرفت. داستان مجموعه از این قرار بود: یک افسر اطلاعاتی موساد با هدف کار انداختن یک راکتور هسته‌ای و همچنین خنثی کردن عملکرد پدافند هوایی کشور به ایران می‌آید و پس از شکست خوردن ماموریتش تصمیم به ماندن در اینجا می‌گیرد. او که پیش از آغاز انقلاب اسلامی در ایران به دنیا آمده بود تصمیم می‌گیرد که بیشتر در مورد کشور زادگاهش بداند و ارتباطش با مردم را تقویت کند. 

همین خط داستانی به ما می‌گوید که سریال تهران کاملاً در راستای اهداف موساد و شخص بنیامین نتانیاهو و حزب محافظه‌کار لیکود است که دست‌اندرکاران آن با استفاده از دستورالعمل‌های مشخص، اهداف راهبردی اسرائیل در منطقه را در قالب آثار نمایشی پیاده‌سازی می‌کنند. نتانیاهو در فضای واقعی و «دانیل سیرکین» در اتمسفر مجازی متعهدند که برای گرفتن رفتار مطلوب از طرف مقابل باید آن‌ها را با سیاست ارائه تشویق و تنبیه متقابل سرگرم کرد. اگر امثال سیرکین با تولید آثاری همچون تهران، سعی در نشان دادن دوستی‌شان با ایرانیان دارند و در ظاهر مردم را از حاکمیت جدا تلقی می‌کنند، نتانیاهو هم به‌عنوان نخست‌وزیر رژیمی که به کودک‌کُشی اشتهار دارد در نطق‌های تلویزیونی این دروغ را مدام تکرار می‌کند که مردم ایران جدای از دولتمردان آن هستند. درحقیقت نمی‌توان کتمان کرد که صهیونیست‌ها با هماهنگی کامل میان بخش‌های اطلاعاتی و عملیاتی و همچنین اجزای جنگ سخت و نرم دست به اقدام می‌زنند و علیه دیگری دست به عمل می‌شوند. آن‌ها گاه با ساخت سریال و بعضی اوقات با برپایی کنسرت به زبان فارسی توسط خوانندگان ایرانی‌تبار و دعوت از موزیسین‌های فراری از ایران به خاک سرزمین‌های اشغالی همیشه در حالت آماده‌باش قرار دارند و از طرف دیگر مدام فعالیت‌های فرهنگی ما را در داخل مرز‌ها رصد می‌کنند. وقتی داریوش همایون در جایگاه یک لیبرال سنتی، اسرائیل را از حالت دوست به تهدیدی جدی برای موجودیت ایران به حساب می‌آورد، مدیر فرهنگی ما به‌مراتب باید نسبت به این اتفاق حساسیت بیشتری از خود نشان دهد و آثار نمایشی از قبیل تهران و لولیتاخوانی... را فارغ از کیفیت ساخت و پرداخت آن فقط به‌عنوان یک اثر کم‌کارکرد درنظر نگیرد، چون آثار روانی مخرب این فیلم‌ها و سریال‌ها بر پیر و جوان ایرانی صرفاً با آمار و ارقام قابل مشاهده و اندازه‌گیری نیست. 

«تهران» درظاهر موفق نبود ولی...

فصل اول سریال تهران، سوای رپرتاژ‌هایی که رسانه‌های استعماری نظیر «بی‌بی‌سی فارسی» در زمان پخش برای آن نوشتند، از کیفیت مناسبی برخوردار نبود و در اغلب نقد‌ها، یادداشت‌ها و ضدیادداشت‌های منتشر شده، ریویونویس‌ها و بسیاری از کارشناسان حوزه رسانه، حُکم به بد بودن این اثر دادند و آن را نواختند. با وجود این نمی‌توان نقد‌های منفی در مورد سریال تهران را ملاک تام و تمامی برای ارزیابی موفقیت یا شکست سریال قرار داد و براساس آن تهدید بالقوه امنیتی در امور مربوط به فرهنگ را دفع شده دانست، چون مخاطبان هدف سریال تهران بدون اهمیت به نوع پرداخت کارگردان و بلدی و نابلدی وی در امور مربوط به میزانسن و دکوپاژ از سر کنجکاوی به تماشای این مجموعه نشستند تا هم ایران را از زاویه کسانی که شناخت اندکی نسبت به آن‌ها دارند، مشاهده کنند و هم چیز‌هایی که در فیلم‌ها و سریال‌های تولید شده در کشور، بالاخص صداوسیما نمی‌دیدند را به‌وضوح ببینند. طرف اسرائیلی نیز در لایه‌های میانی اثر به انتقال اهداف خود به مخاطب ایرانی پرداخت و حمله به زیرساخت‌های اقتصادی، انرژی و پدافندی و حتی آفندی ایران را توجیه کرد. به عبارت دیگر برانگیختن حس کنجکاوی برای مخاطب در جذب شدن به تماشای سریال تهران بیش از کیفیت اجرای فیلمنامه و پرداخت اتفاقات برای بیننده اهمیت دارد و این نکته‌ای نیست که به چشم دشمن نیاید. 

فصل دوم سریال تهران، پس از ناکام ماندن ماموران اسرائیلی در رسیدن به اهداف‌شان آغاز شد و در ظاهر موفق‌تر از فصل نخست هم از آب درآمد. بعضی در نقد فصل اول این مجموعه، از آن به‌عنوان نسخه اسرائیلی «گاندو» یاد می‌کردند و کلیت «تهران» را از منظر دراماتیک به هیچ می‌گرفتند، ولی فصل دوم اینگونه نبود و نظرات منتقدان و حتی کارشناسان حوزه رسانه در مورد آن ضد و نقیض بود. به‌طوری که نشریه تلگراف در مورد تهران نوشت: «تلویزیون اسرائیل از زمانی که سریال زندانیان جنگ را در سال ۲۰۱۰ ساخت و الهام‌بخش تولید سریال «هوملند» با تمرکز بر دوستی دو دشمن شد، تلاش کرده تا خود را بالا بکشد، اما غیرممکن است بخواهیم به بازسازی تهران فکر کنیم، چون این یک سریال پرتنش است. این تریلر پرتره‌ای ظریف از کشوری را ترسیم می‌کند که اغلب آن را به‌عنوان کشوری یک‌بعدی و ضدغرب تصویر کرده‌اند.»

 اما از طرف دیگر کیوان عباسی، مدیر تلویزیون سلطنت‌طلب «منوتو» در ایام پخش سریال تهران با اعلام نارضایتی نسبت به کیفیت فصل دوم نوشت: «با اشتیاق زیاد در انتظار دیدن سریال تهران بودم و حتی برای حق پخش از شبکه قبل از تدوین نهایی به منوتو پیشنهاد شده بود، ولی حالا که سریال را دیدم متأسفانه باید بگم در حد انتظارات من نبود.»

ولی چرا فصل سوم دیرتر از موعد مقرر ساخته شد و به پخش رسید؟ پس از اجرای عملیات هفتم اکتبر موسوم به «طوفان‌الاقصی» درون سرزمین‌های اشغالی و غافلگیری نتانیاهو و رفقا، این فکر به درستی در میان صهیونیست‌ها نفوذ کرد و به سرعت پرطرفدار شد که اکنون زمان پرداختن به مسئله «ایران» نیست. اما پس از گذشت یک‌سال از آن روز‌ها دولت عبری- صهیونی به این نتیجه رسید که با برداشته شدن موانع می‌تواند پروژه تهران را به منزل سوم رسانده و پخش آن را در دستورکار قرار دهد. 

بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی پرطمطراق و از سر ذوق خبر از پخش جهانی فصل جدید تهران داد و برای آن حسابی تبلیغ کرد. سریالی که این‌بار با تمرکز بیشتری برنامه هسته‌ای ایران را مورد اشاره قرار داد. اینطور که به نظر می‌رسد سطح تنش میان نیرو‌های ایرانی و ارتش عبری در فصل سوم بیشتر از دو فصل قبلی است و سازندگان «تهران» حتی برای شدت بخشیدن به این تقابل در حال نگاشتن فصل چهارم نیز هستند. باید دید که دوستی خاله‌خرسه سربازان رام بنیامین و رفقا برای مردم ایران چه نتیجه‌ای در پی خواهد داشت ولی این مسئله نباید ما را نسبت به اجرای وظیفه ذاتی مدیران فرهنگی در جذب نگاه‌های حداکثری و ساختن ایران قوی و پایدار دلسرد کند. تهران قرار بود تا به قول خودشان حماسه شود و همه دنیا را تحت تأثیر قرار دهد، اما همان طور که گفتیم حالا بیشتر با یک کمدی مواجهیم. 

 

منبع: فرهیختگان

دیگر رسانه ها

کدخبر: 162431

ارسال نظر