قتل داریوش مهرجویی و همسرش سیاسی شد / شبیه سازی قتل‌های زنجیره ای دهه۷۰

 قتل داریوش مهرجویی و همسرش سیاسی شد / شبیه سازی  قتل‌های زنجیره ای دهه۷۰

تحقیقات ابتدایی نشان می‌دهد عاملان جنایت ابتدا داریوش مهرجویی را کشته و سپس همسر او را به قتل رسانده‌اند.

 تحقیقات ابتدایی نشان می‌دهد عاملان جنایت ابتدا داریوش مهرجویی را کشته و سپس همسر او را به قتل رسانده‌اند.

 عماد باقی: قتل مهرجویی را ‌شتاب زده قضاوت نکنید

عمادالدین باقی، روزنامه‌نگار، در توییتی نوشت:قتل هولناک داریوش مهرجویی، فیلمساز برجسته ایرانی و همسرش، دقیقا به سبک قتل داریوش فروهر و همسرش، قطعا پیام واضحی در یادآوری قتل‌های زنجیره ای دهه۷۰ دارد.

با تداعی قتل دو داریوش و همسران شان به یک شیوه، در پی القای چه پیامی هستند؟ بدون شک هرگونه شتاب زدگی در قضاوت می تواند اهداف شوم قاتلان را محقق کند. 

توصیه می‌کنم دستگاه های ذیربط در همین آغاز، با مشارکت افراد و نهادهای مورد اعتماد جامعه در روند تحقیق، راه را برای پذیرش نتایج تحقیق و جلوگیری از پیچیده و شبهه ناک کردن پرونده که خواست قاتلان تبهکار است، بگشایند.

محمد ایمانی روزنامه نگار  نیز نوشت درباره ماجرای قتل مرحوم مهرجویی و همسر وی در ویلای شخصی شان در کرج، چند احتمال و دو گزاره قطعی و جود دارد. احتمالات اینهاست:

  • انگیزه قتل، سرقت است. گفته می شود لوازمی هم سرقت شده است.
  • قتل به خاطر اختلافات شخصی و منازعه ای که در گذشته اتفاق افتاده است.
  • قتل با انگیزه های سیاسی و امنیتی.

از این احتمالات درباره انگیزه قاتل -یا قاتلان- که بگذریم، می توان با قاطعیت گفت محافلی که سعی می کنند بی هیچ سند و مدرکی، رنگ و بوی سیاسی به ماجرا بدهند، از سه حال خارج نیستند:

یا ماموریت مشترکی با قاتلان دارند و از قبل توجیه شده اند؛

رابطه مستقیمی با قاتلان ندارند، اما پیمانکار شان یکی است. آنها طوری نقش آفرینی می کنند که مانند هر اتفاق مشابه دیگر، در زمین سرویس های معاند بیگانه تعریف می شود

مرحوم مهرجویی، هنرمند بود، نه فعال سیاسی. چند سال قبل، بحث توقیف یکی از فیلم هایش مطرح شده بود که با وساطت حل و فصل شد و فیلمش به اکران درآمد؛ هر چند که مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت.

آقای مهرجویی پارسال که برخی هنرمندان برای حمایت از اغتشاشات، تحت فشار شدید و تهدید و تطمیع برخی محافل مافیایی غربگرا قرار داشتند، سفری به خارج از کشور داشت و طبعا مورد فشار بیشتری بود؛

او با این حال، هم در خیابان و هم در نشست رسانه ای، به خبرنگاران رسانه های صهیونیستی (ضد ایرانی) که با اصرار و پرده دری می خواستند از او علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند، بشدت و با قاطعیت اعتراض کرد و آنها را ناکام گذاشت.

این که انگیزه جنایت انجام گرفته، سرقت بوده یا اختلاف شخصی و یا جنایت امنیتی، نیازمند تحقیقات مراجع انتظامی و قضایی است و کسانی که رجما بالغیب داوری می کنند، بی سواد و غیر اعتماد هستند، اگر مغرض نباشند.

انگیزه قتل، هر چه باشد باشد، یک نکته روشن است؛ پاسخ این سوال که چه کسانی از قتل با انگیزه سیاسی- امنیتی یا تراشیدن انگیزه سیاسی برای یک قتل غیر سیاسی سود می برند؛ حاکمیت یا دشمنان آن؟

مرگ یک شهروند به ویژه هنرمند در اثر جنایت، برای حاکمیت مسئولیت آفرین است، بی آن که کمترین سودی داشته باشد. اما برای دشمنان آن، حتما سوژه مناسب ماهیگیری است، به ویژه اگر بتوانند فضای رسانه ای را گل آلود کنند.

این جنایت، درست در زمانی اتفاق افتاده که تحولات مهمی در جغرافیای سیاسی- امنیتی منطقه در حال وقوع است و طبیعتا توجه مردم و مسئولان باید روی این مسئله مهم متمرکز باشد.

ماجرای جنگ مقاوت غزه- اسرائیل، یک جنگ معمولی نیست. بلکه بخشی از تحولات مربوط به گذار از نظم جهانی کهنه به نظم عادلانه تر و متکثر تر است.

طرف بازنده این تحولات که منطقه ای وسیع از تایوان در شرق آسیا تا اوکراین در شرق اروپا، و فلسطین و سوریه و لبنان در غرب آسیا را شامل می شود، جز آمریکا و اسرائیل و انگلیس نیست.

ماموریت پیوسته محافل وابسته به این دولت ها، بر هم زدن تمرکز و توجه ایران به عنوان بازیگر تعیین کننده در تحولات نظم جهانی، از طریق مسئله سازی یا موج سواری روی مسائل و رویداد هایی است که اتفاق می فتد.

از این زوایه نگاه می توان به ردیابی جریان رسانه ای آلوده ای پرداخت که همواره در هر رویداد ناگواری، طبق خواسته موساد و سیا و MI۶ رفتار می کند. آنها نه فقط معارض جمهوری اسلامی، بلکه دشمن ایران هستند.

 

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 110335

ارسال نظر