نقشه شیطانی 2 پسر برای تجاوز به دختر 13ساله
دختر ۱۳ساله تبعه افغانستان که با حمله آزارگر ایرانی تا یکقدمی مرگ رفته و زنده مانده بود، در دام دو هموطن خود گرفتار شد و از سوی آنها موردتعرض قرار گرفت.
دختر ۱۳ساله تبعه افغانستان که با حمله آزارگر ایرانی تا یکقدمی مرگ رفته و زنده مانده بود، در دام دو هموطن خود گرفتار شد و از سوی آنها موردتعرض قرار گرفت.
دختر ۱۳ساله تبعه افغانستان که با حمله آزارگر ایرانی تا یکقدمی مرگ رفته و زنده مانده بود، در دام دو هموطن خود گرفتار شد و از سوی آنها موردتعرض قرار گرفت.
اواخر مرداد امسال دختری ۱۳ساله تبعه افغانستان برای دیدن پسری که با او دوستی اینستاگرامی پیدا کرده از خانهشان در جنوب تهران بیرون آمد و ناپدید شد.
پلیس بهدنبال او بود تا اینکه معلوم شد مردی ۴۰ ساله ایرانی آخرینبار با او دیدهشده و پول به حساب بانکی وی واریز کرده است.
این مرد که مظنون اصلی بود، هفته گذشته در خانهاش در بومهن بازداشت و اعتراف کرد که دختر نوجوان را در خیابان آواره وسرگردان یافته و به خانهاش برده و بعد او را سوار موتورش کرده و به بیابانهای رودهن کشانده که در آنجا باهم درگیر شده و با چوبدستی دوضربه به سرش زده بود، بعد هم جسدش را در همان حوالی رها کرده است.
با دستور دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران، تحقیقات ماموران جنایی پایتخت برای یافتن ردی از جسد دختر نوجوان آغاز شد تا اینکه دو روز پیش شاکی پرونده همراه دختر ۱۳سالهاش به پلیس آگاهی تهران آمد و اعلام کرد او بهطور معجزهآسایی زنده مانده است.
سمانه، دختر نوجوان در جریان تحقیقات گفت: در اینستاگرام با پسری که هموطنم بود دوست شدم و برای رسیدن به او از خانه فرار کردم.
در خیابان با زنانی دعوا کردم و کتکم میزدند که مردی ۴۰ساله ایرانی مرا نجات داد و به خانهاش برد، بعد به من گفت کمک میکند و مرا نزد آن پسر میبرد که سوار موتورش شده و به راه افتادیم اما سر از بیابان درآوردیم.
وقتی به او اعتراض کردم در بیابان چه میکنیم با من درگیر شد و قصد داشت مرا مورد آزار و اذیت قراردهد. بعد با چوبدستی ضربههایی به سرم زد که بیهوش شدم.
وقتی به خودم آمدم دوروز از آن ماجرا گذشته بود، کنار یک دره افتاده بودم، بهسختی خود را از آنجا نجات دادم.
میترسیدم با این اتفاق به خانه بازگردم .
بالای یک پل عابر رفتم و میخواستم خودکشی کنم که زنی مرا دید و نجاتم داد. بعد مرا به خانهاش برد. مدتی در آنجا بودم و در کارهای خانه به او کمک میکردم. از پسر موردعلاقهام هم دیگر خبری نشد. یک روز دو مرد جوان تبعه افغانستان با جازدن خود به جای اقوامم به خانه این زن آمدند و گفتند که خانوادهام دلنگران هستند و بهزور مرا با خودشان بردند و آن زن نتوانست مقاومت کند.
آنها مرا به خانهای بردند، چند روز اسیرشان بودم، هردو مرد مرا مورد آزار و اذیت قراردادند، یک روز در نبودشان شیشه پنجره را شکسته و فرار کردم.
روحانیزاده، دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران گفت: با توجه به ادعای این دختر نوجوان، تحقیقات درباره دیگر ابعاد پرونده و یافتن دو جوان افغان ادامه دارد.
ارسال نظر