هشدار! اسیر «بچه غول بیشعور» نشوید!
هر فکری که در اثر تکرار و تلقین به باور تبدیل میشود، مثل یک درخواست از غول چراغ میماند. در واقع بچه غول ما، وظیفه دارد همهی باورهای ما را بسازد و خلق کند!
دانشمندان به ضمیر ناخودآگاه میگویند «بچه غول بیشعور»! میدانید چرا؟
میگویند بچه، چون ضمیر ناخودآگاه منطق سرش نمیشود!
میگویند غول، چون مثل غول چراغ جادو هر آرزویی را برآورده میکند!
میگویند بیشعور، چون معنای واقعی چیزها را تشخیص نمیدهد و فرق بین خوب و بد را نمیداند! فقط دستوری که به آن میدهید را انجام میدهد و خلق میکند.
هر فکری که در اثر تکرار و تلقین به باور تبدیل میشود، مثل یک درخواست از غول چراغ میماند. در واقع بچه غول ما، وظیفه دارد همهی باورهای ما را بسازد و خلق کند!
هیچکاری هم به خوب یا بد بودنشان ندارد!
یعنی اگر ما اینقدر به یک چیز منفی فکر کنیم که باورش کنیم، بچه غول طبق وظیفهاش، جادوگری میکند و همان فکر منفی را برایمان خلق میکند.
هیچ کاری هم ندارد که ما از ترسمان مدام به آن چیز منفی فکر کردهایم، اما دلمان نمیخواسته که همه چیز آنطوری منفی باشد.
مثلاً اگر یک نفر مدام به خودش بگوید "من خیلی فراموشکارم! دائم همه چیز را از یاد میبرم!" بعد از چند بار تکرار این حرف، آن را به یک باور تبدیل میکند.
بچه غول بیشعور (ضمیر ناخودآگاه) میگوید: چشم علاالدین! الان تو را به یک فراموشکار تبدیل میکنم!
مثلاً اگر یک نفر مدام بگوید «خسته شدم اینقدر این خانهی بزرگ را جارو کردم!» بچه غول این حرف را این جوری واسهی خودش معنی میکند که «من این خانهی بزرگ را نمیخواهم! لطفاً آن را از من بگیر، تا مجبور نباشم جاروش کنم!».... و از سخنان تو بر تو حکم خواهد شد.
پس به این بیندیشید که چه جملاتی را به کار میبرید و به چه چیزهایی خیلی فکر میکنید. بهتر است آنها را در دفتری بنویسید. به دستورهایی که به بچه غولتان میدهید فکر کنید و هر چیزی در این مورد فهمیدید بنویسید.
به افکار، گفتار و رفتارتان بیندیشید و سعی کنید که پندار نیک، گفتار نیک، و رفتار نیک را برای خود شرط کنید.
بعد ببینید چه فکرهای نیکی کردید و چه گفتارهای نیکی داشتید. آنها را در دفترتان بنویسید و یادتان نرود که از خودتان برای انجام آنها تشکر کنید.
ارسال نظر