درباره پدیده عجیب خریدوفروش پایان نامه، رمان، شعر و خیلی چیزهای دیگر
هرچه قدر هم که در مذمت مدرک و مدرک گرایی داد سخن بدهیم و خودمان را به در و دیوار بکوبیم، اما همچنان دکتر شدن و کتاب داشتن و مقاله نوشتن و رمان نوشتن و کتاب شعر داشتن یک مزیت خیلی نخبگانی است و برای خیلیها اهمیت دارد. یعنی اصلا ممکن است طرف دکترای فیزیک محض هم داشته باشد، اما وقتی چندتا کتاب و ترجمه به نام خودش منتشر کرده باشد مسئله زمین تا آسمان فرق میکند.
هرچه قدر هم که در مذمت مدرک و مدرک گرایی داد سخن بدهیم و خودمان را به در و دیوار بکوبیم، اما همچنان دکتر شدن و کتاب داشتن و مقاله نوشتن و رمان نوشتن و کتاب شعر داشتن یک مزیت خیلی نخبگانی است و برای خیلیها اهمیت دارد. یعنی اصلا ممکن است طرف دکترای فیزیک محض هم داشته باشد، اما وقتی چندتا کتاب و ترجمه به نام خودش منتشر کرده باشد مسئله زمین تا آسمان فرق میکند.
ظاهرا مترجم بودن و نویسنده بودن میتواند چند طبقه به طبقات علمی او بیفزاید. در یک نظام آموزشی پولی دانشجو و استاد به تنها چیزی که فکر نمیکنند درس خواندن است. راحت طلبانی که نه به دنبال تولید علم اند و نه اصلا علاقهای به آن دارند. آنها عاشق سینه چاک عنوانهایی هستند که میتوانند با آن کاسبی کنند. در نتیجه، چرا وقتی پول دارم و کسی هم دنبال صحت و سقم، سواد و جهان بینی و تحلیلم از مسائل نیست خودم را به زحمت درس خواندن بیندازم؟
از آن طرف، عدهای هم هستند که چه بسا عالمتر و با سوادتر، اما با جیب خالی منتظرند همین جماعت سراغشان بیایند و پایان نامه و رساله دکتری و مقاله و خیلی چیزهای دیگر سفارش بدهند. میبینید! همه چیز حاضر است و حالا با این پیشینه خیلی روشنتر میتوان درباره چرایی وضعیت اسفناک دانشگاه صحبت کرد. چندروز پیش، اما ابعاد تازه تری از این ماجرا در برخی از رسانهها منتشر شد. دادزنهای خیابان انقلاب تهران را که همه میشناسیم. اینکه در گرما و سرما فریاد میزنند: «پایان نامه، مقاله، چاپ کتاب!» و سالها مرکز خریدوفروش مقالات و پایان نامههای دانشجویی بود. هرچند حالا رقابتها وارد فاز دیگری شده و نیازی به گشتن در خیابان انقلاب نیست.
کافی است در همین فضای وب جمله «چاپ کتاب به نام خودتان» را جست وجو کنید. بررسی آگهیها در این فضاها نشان میدهد که بیشتر رقابتها بر سر مقاله یا پایان نامه دانشگاهی، زندگینامه نویسی و کتاب ادبی نوشتن به نام افراد است، اما قیمتها چنان سربه فلک کشیده که میتوان از آن به عنوان یک شغل پول ساز یاد کرد. مثلا شخصی به اسم فرشاد در مصاحبه با وب سایت «فرارو» گفته: «برای کتابهای شعر بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان شاعر سراغ دارد. برای رمان و داستان قیمت به ۳۰ تا ۶۰ میلیون تومان هم میرسد.»
این بازار سیاه مکاره میتواند انبوه دانشجویان را با بضاعت اندک علمی و بی انگیزه که به دنبال کسب آسان مدرک اند وسوسه کند تا تمام سرمایه شان را برای مدرک گرفتن بگذارند و بعد با خیال آسوده زندگی را ادامه دهند. برای بچه پولدارها هم چنین پولهایی هزینه زنگ تفریحشان است تا با استفاده از رانتشان به مقاصد عالیه در علم و دانش برسند. آنها و خیلیهای دیگر خیلی خوب میدانند پستها و موقعیتهای برتر با همین مدرک به دست میآید. این یعنی آینده را به راحتی میتوان از گوشه خیابان خرید و کیفش را بُرد!
ارسال نظر