فیلم خصوصی مریم پخش شد، پدر و برادرش دارش زدند | جزییات جدید و تکاندهنده از قتل ناموسی فجیع زن ۳۴ساله در خوی
این آقا برای کار به خانه آنها میرفت که عکسهای داخل گوشی او را برداشته بود. به او گفته بود اگر با من نباشی، عکسهایت را پخش خواهم کرد. چند روز به او مهلت داده بود و بعد عکسها را پخش کرد. او سه تا بچه دارد. (منظورش از «او»، خواهرش است. برادر مریم از به کار بردن اسم خواهرش اجتناب میکند و مرتب مریم را او خطاب میکند) فردی هم که عکسها را پخش کرده، زن و بچه دارد.
روز جمعه ۲۵ فروردین جاری خبر به قتل رسیدن یک زن ۳۴ ساله که قربانی کودکهمسری هم بود در فضای مجازی و رسانهها وایرال شد. برخی کاربران در مورد این حادثه نوشتند: «مریم. س؛ قربانی کودکهمسری صبح جمعه در قطور خوی، توسط پدر و دو برادرش با انگیزه ناموسی موهای سرش تراشیده، شکنجه و به دار آویخته شد.»
برخی خبرگزاریها هم در این باره نوشتند: «یک زن جوان اهل شهرستان خوی به دلایل ناموسی توسط پدر و برادرانش مورد ضرب و شتم واقع شد. سپس او را حلق آویز و به دار آویختند.» …
بیشتر بخوانید قتل ناموسی فجیع زن ۳۴ساله در خوی توسط پدر و برادرانش + جزییات مهم از یک حادثه هولناک
دهستان «الند» در بخش صفاییه شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی واقع شده است. در این دهستان بیش از هزار و ۳۰۰ خانوار ساکن هستند. قطور هم بخشی از شهرستان خوی است. همان شهری که «مریم. س» در ۱۳ سالگی مجبور شد با فردی از اقوامشان ازدواج کند و به آنجا برود. مریم؛ اهل روستای «قزلآغل» منطقه الند بود که بعد از ازدواج به همراه همسرش به روستای «گیوران» قطور آمد... تا اینکه این زن ۳۴ ساله شامگاه پنجشنبه ۲۴ فروردین به خاطر آنچه مسائل ناموسی خوانده میشود جانش را از دست داد. «یعقوب رشتبر» دادستان خوی در واکنش به این خبر به «اعتماد» میگوید: «اگر ماجرا قتل بود، پرونده تشکیل میشد. هنوز در این خصوص پروندهای تشکیل نشده است.» یکی از مسوولان شهرستان خوی نیز که نخواست نامش در گزارش آورده شود در مورد این خبر به «اعتماد» میگوید: «طبق گزارشهایی که به دست من رسیده این زن جوان خودکشی کرده و به قتل نرسیده است.»
چرا با کسی که عکسها را منتشر کرده برخورد نمیشود؟
«صیاد دلایی میلان» فعال مدنی و شهردار سابق قطور در مورد این اتفاق ناگوار به «اعتماد» میگوید: «اقلیم و فرهنگ اینجا همین طور است یعنی بر پایه مردسالاری نهادینه شده. قطور هم سیستم مردسالاری دارد. هنوز در بسیاری از خانوادهها این منطقه زنها از ارث پدری محروم هستند و هنوز در مورد خیلی از زمینههای مربوط به حوزه زنان اطلاعرسانی نشده است. مثلا همین خانمی که در روستای گیوران توسط یک مرد اغفال شد وقتی برادران و پدر او فهمیدند چه کار کردند، این خانم را شکنجه و بعد هم حلقآویز کردند. حالا جای سوال است؛ چرا با فردی که این خانم را اغفال کرده برخورد نمیشود؟ مثلا اینجا اگر خانمی اشتباهی را مرتکب شود سریع میگویند؛ آبروی یک طایفه برده شد، اما فردی که باعث این آبروریزی شده را هیچکس نمیبیند. حالا هم فردی که این خانم را اغفال و با او رابطه برقرار کرد و بعد عکسهای این خانم را منتشر کرد، فرار کرده. شنیدیم از ایران خارج شده است. چرا فقط باید خانمها حقشان ضایع شود. به هر حال این یک اتفاقی بوده که دو طرف مقصر بودند. خب خانمی که با این آقا رابطه برقرار کرده، اشتباه کرده است، اما چرا کسی با این آقا برخورد نمیکند؟ من با چند دهیار در بخش صفاییه تماس گرفتم؛ آنها گفتند که این خانم به خاطر عکسهایی که این آقا از او منتشر کرده بود توسط برادران و پدرش کشته شد. چون معتقد بودند که آبروی خانواده رفته است. شوهر این خانم هم وقتی جریان انتشار عکسها را متوجه شد، او را به دست پدر و برادرانش سپرد.»
او در ادامه در مورد خودکشی زنان در شهرستان قطور میگوید: «سالانه حدود هفت، هشت زن در این مناطق به زندگی خود پایان میدهند. چرا ما در همین شهرستان خودکشی مردان را شاهد نیستیم؟ چون صدای این زنان به گوش کسی نمیرسد و حرفشان را متوجه نمیشوند. در برخی موارد هم به خاطر حیثیت و آبرو این زنان یا کشته میشوند یا خودشان را از بین میبرند.»
«احسان حافظ» دهیار روستای گیوران است. همان جایی که این زن به همراه همسرش زندگی میکرد. او نیز در مورد این خبر به «اعتماد» میگوید: «بعید میدانم این خانم خودکشی کرده باشد. اگر هم خودکشی کرده باشد با تهدید بوده است یعنی مجبورش کردند که خودکشی کند، ولی با توجه به شنیدهها و صحبتهای امام جمعه این روستا پدر و برادرانش او را به خانهشان در همان منطقه الند بردند و کشتند. ماجرا هم از جایی شروع شد که این خانم یکسری عکس و فیلمهای ناجور از خودش در گوشیاش داشت. ببخشید من خجالت میکشم بگویم محتوای فیلم و عکسها چه بود... فقط میدانم فردی که گچکار بود و به خانه آنها رفت و آمد میکرد، مقصر است. این فرد در خانه آنها کار میکرد. حالا شایعه شده که میگویند؛ این خانم با آن گچکار رابطه داشته. خدا میداند، ولی هرچه هست عکسها و فیلمهای خصوصی این خانم منتشر شده. میگویند؛ یک روز این آقا عکسهای داخل گوشی این زن را برداشته و او را تهدید کرده که عکسهایش را منتشر میکند. حالا بینشان چه چیزی گذشته ما نمیدانیم. پس از مدتی هم عکسها را منتشر میکند.
شوهر این خانم که از اقوامشان هم هست وقتی ماجرا را متوجه میشود به دادگاه میرود و درخواست طلاق میدهد. روند طلاق طولانی است برای همین شوهر مریم از پدر و برادران او میخواهد تا به عنوان شاهد به گیوران بیایند و برگهای که امام جمعه روستا برای طلاق آنها تنظیم کرده بود را ببینند و اگر لازم بود امضا کنند. شوهر این خانم در آن برگه نوشته بود که از حالا به بعد هیچ مسوولیتی در قبال این خانم ندارد و او را به خانه پدرش میفرستد. پدر و برادرانش هم عصبانی از اتفاقی که افتاده و آبرویشان رفته، مریم را به خانهشان میبرند و او را میکشند. فردی هم که عکس این خانم را منتشر کرد، متواری شده است. خانواده مریم هم به خاطر اینکه از قانون بگریزند اعلام کردند؛ مریم خودکشی کرده. این زن قربانی یکسری رسومات شد.»
یکی از اهالی میگوید: «شخصی که عکسهای این خانم را منتشر کرد، مقصر است. این آقا برای کار به خانه اینها رفته بود. فیلمها و عکسهای این خانم در کل منطقه دست به دست میشود. عکسها و فیلمها خیلی خصوصی است.»
صدرا آقاسی، جامعه شناس ماجرا را اینطور روایت میکند: ریش سفیدان و فامیل جمع شدهاند. ساعت ۹ شب است. اول حکم به طلاق اجباری شوهر دادهاند. بعد پدر به همراه دو پسرش، دخترش را کشان کشان برده. دو نوهاش را به زور از آغوش دخترش جدا کرده و دختر را برده. ساعت ۳:۳۰ نصفه شب آمده بیرون از خانه.دستهایش را پاک کرده و محتملا سیگاری روشن کرده جسد دختر هم با موهایی از ته تراشیده و با آثار شکنجه بر روی بدن، از طناب دار آویخته، وسط خانه پدرش آویزان مانده. در روستای مرزی بخش قطور خوی. جرم دختر این بوده که فیلمی از بدن لختش منتشر شده. حتی شوهرش مخالف کشتنش بوده اما پدر بایست ناموس خود را تطهیر میکرده. دختر هم قربانی کودکهمسری. بله دوستان این فاجعه همین چند روز پیش واقعا اتفاق افتاده و آنچه ما نمیدانیم این است که در آن ۶ساعت لعنتی تا زمانیکه دختر مو تراشیده را از دار تطهیر ناموس بیاویزند چهها که بر سرش نیاوردند. قانون طرف که را خواهد گرفت؟ تلخترین بخش ماجرا همین است….
پردیس ربیعی، فعال حقوق زنان نیز درباره انگیزه این قتل ناموسی نوشت: مریم، از کردهای کرمانج آلند بود و ۱۴ سالگی ازدواج کرده بود و هنوز ۳۰ ساله نشده بود که کشته شد. داستان از اونجایی شروع میشه که شوهر مریم در عراق کارگری میکرد. روزی مریم فیلمی از خودش ضبط میکنه که این فیلم برای همسرش بوده و قصد داشته اون رو برای شوهرش بفرسته. گوشی دست بچهها میفته و فیلم در برنامه شاد منتشر میشد. چند وقت بعد مجددا فیلمی از مریم پخش میشه که در نهایت مشخص شده انتشار این ویدئوها از طرف مردی بوده که کاشیکاری منزل مریم رو انجام میداده. طی صحبت هممحلیها که با مرد انجام دادن، مشخص شده زن آقای کاشیکار در جهت انتقامگیری این کار رو انجام داده.
در همین ماجرا شوهر رو وادار کردن مریم رو طلاق بده، اما شوهر خواسته بود بررسی و شکایت انجام بشه که اصلا چه کسی این فیلم رو پخش کرده و حتی اگر قرار باشه مریم رو طلاق بده از مسیر قانونی طی بشه همه چیز. خانواده مریم از روستای الند اومدن، ریشسفیدهای محل رو جمع کردن و گفتن مریم رو میبرم. شب بیستوچهارم این اتفاقات افتاده است. ساعت هشت شب با تضمین جان مریم که گفته بودن فقط میخواهیم از این روستا ببریمش و طلاقش رو بگیریم، مریم رو به روستای پدری میبرن. ساعت ۳:۳۰ نیمهشب به امامجمعه اعلام شده این دختر خودکشی کرده، طبق اظهارات محلیها هم مریم و هم همسرش رو کتک زدن؛ چون به داماد میگفتن باید این زن رو طلاق بده و به زور زن رو از فرزندانش جدا کردن.
درواقع کشونکشون مریم رو از جلوی چشم فرزندانش بردن؛ بهطوریکه همه میشنیدن که التماس میکرده و درخواست کمک میکرده. مسنها و ریشسفیدهای روستا مخالف بودن مریم رو ببرن. میگفتند مریم در روستا بمونه و همینجا مشکل رو با هم حل کنیم. اما برادر و پدر مریم تصمیم خودشون رو گرفته بودن. از زمان انتشار این فیلمها به مدت یک هفته سکوتی اهالی روستای مریم، خانواده مریم رو تحت فشار قرار داده بودن. مردم روابطشون رو قطع کرده بودن سلامعلیکی با خانواده مریم نمیکردن. بهنوعی طردشون کرده بودن و این موضوع از نظر روانی برای خانواده پرهزینه بوده و بر اساس فضای فرهنگی، وادار به این کار شدن تا مقبولیت خودشون رو باز پس بگیرند. مریم رو کشتن تا باز مردم از دور بهشون سلام کنن و جلوشون خم بشن. به همین راحتی...
فاطیما باباخانی، تسهیلگر و فعال حقوق زنان هم نوشت: «قطور»، یکی از بخشهای خوی که شاهد این اتفاق بود، با جمعیتی حدود ۳۵ هزار نفر در محرومیت شدیدی به سر میبرد. با وجود تعداد زیادی از افراد دانشگاهرفته، هیچکدام از کارمندان ادارات منطقه بومی اینجا نیستند. بیشتر افراد دامداری، کشاورزی یا کولبری میکنند.
همچنین باباخانی در بخش دیگری از شروع صحبتهای خود، به عوامل مختلف شکلگیری برخی معضلات منطقه اشاره میکند؛ اینکه تعداد طلاق در منطقه تقریبا صفر است و همین امر در کنار احتمال زندگی مطابق میل خانوادهها، این احتمال را در خود دارد که نشان میدهد چقدر در آن منطقه تعصب عشیرهای وجود دارد. طبق اظهارات محلیها، کودکهمسری در این منطقه بسیار بالاست و اغلب دختران از اول یا دوم دبیرستان ترک تحصیل کرده و بعد از آن ازدواج میکنند. در کنارش تعدادی از مردهای روستاهای مختلف برای کارگری ساختمان به عراق و ترکیه میروند و همین باعث میشود در بازه زمانی طولانی شش ماه تا سه سال از همسر و بچههای خود دور باشند. همین فرصتی ایجاد میکند تا افرادی از زن و کودک رهاشده یک خانواده سوءاستفاده کنند. به نظر برای مورد اخیر هم همین اتفاق افتاد.
با توجه به دستبهدست شدن این ویدئو بین اهالی روستا و وخیمشدن شرایط، باباخانی میگوید: اول اینکه ویدئو دستبهدست شده و خیلیها آن را دیدهاند، اما در همین بین شرافت انسانی برخی آنقدر آنها را حساس کرده که حتی ثانیهای از آن فیلم را هم ندیدند. با دخترهای دانشآموز صحبت میکردم که میگفتند در مدرسه ما این فیلم را دیدیم و مسخره میکردیم و میخندیدم. این اتفاق یک آلارم جدی درباره توقف هر شکل از خشونت نسبت به زنان است. ممکن است این موضوع افراد را به سمت رفتارهای پرخطر سوق دهد. در جامعهای که سرکوب بیش از حد نسبت به زنان وجود دارد، احتمال رفتارهای ضد اجتماعی در خفا برای زنان بیشتر است.
این تسهیلگر و فعال حقوق زنان که روز گذشته در منطقه حضور داشته است، میگوید: چیزی که دیروز در حال این مردم دیدم، یک ناامیدی عجیب در روحیه آنها بود. زنکشی یا هر چیزی که مبتنی بر مفاهیمی مثل ناموس، غیرت، آبرو و این مسائل است، در این مناطق وجود دارد. مثلا آمار طلاق صفر است؛ چون فرهنگشان اجازه نمیدهد زنی که به هر دلیل با همسرش به مشکلات لاینحل خورده، طلاق بگیرد؛ پس سراغ خودسوزی و خیانت میرود و در نهایت، هم کمکاریهایی درباره ایجاد قوانین کافی در حمایت از زنان و جایگاه اصیل آنها در عرصه خصوصی و عمومی و هم خلأهای فرهنگی مردسالارانه و ناآگاهی جمعی اجتماعات محلی، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا یک جنایت فجیع را رقم بزنند؛ جنایتی که نمیتوان تا سالیان دراز رد خون آن را از خاک شست.
آیا راهی دیگر بغیر از قتل فرزند برای پدر و خواهر برای برادرانش، برای بازگرداندن به اصطلاح آبروی از دست رفته ی این خانواده نبود؟
خدااااااایاااااا😭😭😭😭