چرا آموزش و پرورش بدون وزیر بهتر کار می‌کند؟

اگر وزیر جدید معرفی نشود نیز امتحانات نهایی پایان سال برگزار می‌شود و فرهنگیان با دخالت مقامات بالاتر حقوق خود را دریافت می‌کنند. تنها اتفاق این است که آدمی آن بالا نیست که حرف‌های تکراری بر زبان آورد و برای تثبیت موقعیت خود و دچار نشدن به سرنوشت اسلاف، تظاهر ایدیولوژیک داشته باشد.

چرا آموزش و پرورش بدون وزیر بهتر کار می‌کند؟

 اگر وزیر جدید معرفی نشود نیز امتحانات نهایی پایان سال برگزار می‌شود و فرهنگیان با دخالت مقامات بالاتر حقوق خود را دریافت می‌کنند. تنها اتفاق این است که آدمی آن بالا نیست که حرف‌های تکراری بر زبان آورد و برای تثبیت موقعیت خود و دچار نشدن به سرنوشت اسلاف، تظاهر ایدیولوژیک داشته باشد.

با نوع نگاه و انتظارات فعلی اگر آموزش و پرورش وزیر نداشته باشد بهتر است چون دستگاه بوروکراسی  کار خودش را می‌کند و حجم کمتری از تظاهر و فشار سیاسی و ایدیولوژیک متوجه نخبگان آن است در حالی که آدم‌هایی از جنس وزیر قبلی این بخش تخصصی را هم گرفتار سایش و چالش می‌کند.

سال جدید بدون وزیر آموزش و پرورش آغاز شده و وزیر جدید هم هنوز معرفی نشده است. این در حالی است که ساختار آموزش و پرورش در گستره جغرافیای ایران کار خود را می‌کند و کسی احساس بلاتکلیفی نمی‌کند چرا که نه حقوق و مزایای فرهنگیان را وزیر می‌پردازد و نه سیاست‌گذاری‌ها کار وزیر است و دستگاه عظیم بوروکراسی کار خود را انجام می‌دهد و راز این که آدم‌هایی در اندازه وزیر معزول توانستند و می‌توانند در این جایگاه بنشینند این است که این دستگاه بوروکراسی و دیوان‌سالاری با همه انتقاداتی که به آن وارد است چرخ ادارات را می‌چرخاند و اگر چه به مرور مدیران کوچک‌تر و کوچک‌تر شده‌اند اما به هر حال می‌چرخد!

   وزیر قبلی که بعد از رد گزینه‌های قبلی آمد از نظر بسیاری برای اداره یک مدرسه هم شایسته نبود اما وزیر شد چون وفادار بود و بنای این دولت بر اثبات و ابراز وفاداری و تظاهر است و گویا جامعه رشید و بالغ ایران را سرزمین لی‌لی‌پوت می‌پندارند که آدم‌های کوچک را بالا می‌کشند؛ کسانی که حتی مثل سابق حرف‌های قلمبه سلمبه هم بلد نیستند و هنری جز تکرار ادبیات رسمی و شعارهای صدا و سیما ندارند.

    وزیر قبلی چهار تا فحش به سند ۲۰۳۰ داد و بر نوع خاصی از پوشش و گویش اصرار داشت ولی درباره موضوعی که خانواده‌ها را به جد نگران کرده بود - مسمومیت یا بدحالی یا هر توصیف دیگر- اظهار نظر خاصی نداشت مگر بعد از نهیب رهبری در نیمۀ اسفند که مجال استمرار تماشا و انفعال را از او گرفت و بعد هم تعلل در بحث حقوق و مزایای فرهنگیان که سبب شد از قطار دولت پیاده شود.

 اگر وزیر جدید معرفی نشود نیز امتحانات نهایی پایان سال برگزار می‌شود و فرهنگیان با دخالت مقامات بالاتر حقوق خود را دریافت می‌کنند. تنها اتفاق این است که آدمی آن بالا نیست که حرف‌های تکراری بر زبان آورد و برای تثبیت موقعیت خود و دچار نشدن به سرنوشت اسلاف، تظاهر ایدیولوژیک داشته باشد.

 کار وزیر آموزش و پرورش در سال های اخیر نه گوش دادن به خواست معلمان و انتقال مطالبات آنان به حاکمیت و دغدغۀ رشد بچه ها و نسل آینده که این شده که مدیر‌کل‌ها را تغییر دهد و مقام و منصب‌ها توزیع کند و حسن را بردارد و حسین را بیاورد و پرویز را جای منوچهر بگذارد و رییس حراست را مدیر کند و دیگری را کنار بگذارد و ببینند کی به کدام طیف منتسب است و چون وزارتخانه پُرپُستی است، در آستانه انتخابات مجلس طبعا نمایندگان به دنبال وزیری هستند که چهرۀ هم‌سو با خودشان را در استان متبوع منصوب کند و گرنه بحث مهارت آموزی و کشف استعداد دانش‌آموزان در میان نیست.

   اکنون تنها وجه اهمیت وزیر آموزش و پرورش در انتصابات اوست وامتیازهایی که می‌دهد و گرنه حصار کشیدن دور مدارس هم دیگر مهم نیست. چون همین حالا هم خیلی از مدرسه‌ها زندان و پادگان است و چه اهمیتی دارد ارتفاع دیوار آن چقدر باشد.

   همان طور که مدیر عاملی یک شرکت ورشکسته جذابیت ندارد وزارت آموزش و پرورش هم ورشکسته است. نه مدرن است و نه سنتی. اگر مدرن بود استعداد این بچه‌ها را کشف می‌کرد در حالی که بعد از ۱۲ سال در پرونده محصلین فقط یک مشت عدد ثبت شده و حتی یک کلمه در پرونده‌شان نیست نشان دهد در چه زمینه‌ای استعداد دارد و هدف از راه‌نمایی پس از دورۀ متوسطه اول هم کاهش تقاضا در رشته علوم تجربی و سوق دادن بچه‌ها به رشته ریاضی و هنرستان‌هاست. سنتی هم نیست. چون در نگاه سنتی دختران را برای شوهرداری و مادر شدن تربیت می‌کنند.

 طی این ۱۲ سال یک رشته ورزش یا یک ساز موسیقی یا یک سبک ادبی یا شیوه نوشتن یا یک زبان خارجی و حتی عربی یا خواندن قرآن را به بچه ها یاد نمی‌دهند. با این اوصاف چه تفاوتی دارد کی وزیر می‌شود وقتی هم معلم راضی نیست هم محصل و هم والدین؟ اشتباه نشود!‌ نقش وزیر و مدیریت را انکار نمی‌کنم بلکه مراد این است که در ساختار موجود اگر وزیر نباشد بهتر است. چون با ادعا و شعار به ستیز قواعد می‌آیند حال آن که خود دستگاه بوروکراسی عقلانیت و طمأنینۀ بیشتری دارد.

   این تصور یا توقع هم که کسی فراتر از افق‌های محدود سید ابراهیم رییسی و حلقۀ پیرامون او که تشت ناتوانی و بی‌برنامگی‌شان از بام به زمین افتاده و از مرغ تا دارو درمانده‌اند مسوولیت وزارت آموزش و پرورش را قبول می‌کند به کلی دور از واقع است چون نمایندگان هم دنبال کسی هستند که به گونه‌ای مهره‌چینی کند که به ورود مجدد آنها به مجلس یاری رساند.

 با این اوصاف اگر آموزش و پرورش وزیر نداشته باشد بهتر است چون دستگاه بوروکراسی کار خودش را می‌کند و حجم کمتری از تظاهر و فشار سیاسی و ایدیولوژیک متوجه نخبگان آن است در حالی که آدم‌هایی از جنس وزیر قبلی این بخش تخصصی را هم گرفتار سایش و چالش می‌کند.

 همین که رییس جمهوری بخواهد عین همان حرف‌های کمتر از دوسال قبل را در معرفی جدید تکرار کند نشان می‌دهد وزیر خیلی هم کاره‌ای نیست مگر در انتصابات چون نه پول دست اوست نه سیاست‌گذاری.  انتصابات البته بسیار مهم است اما در حوزۀ سیاست نه آموزش .

   هیمن امروز ویدیویی دیدم که در برنامه‌ای گویا تلویزیونی گفته می‌شد مساحت هلند از سه استان شمالی ما کمتر و جمعیت آن هم کمتر و میزان بارندگی آن هم کمتر است ولی دو برابر کل صادرات نفتی ما درآمد دارند و خیال می‌کردند به خاطر تبدیل اراضی کشاورزی به ویلا و سوء مدیریت است. در حالی که ریشه مشکل را باید در آموزش و پرورش جست.

    با این وضع اگر آموزش و پرورش وزیر نداشته باشد بهتر است! زیرا در غیاب وزیر فرهنگیان بر اساس ابتکارات خود عمل می‌کنند و اکثر قریب به اتفاق‌شان از وزیر قبلی تواناترند ولی وقتی وزیری بیاید انتظار دارد معلمین قالب‌گیری کنند تا آدم‌های مورد نظر ساخته شوند. دل آدم برای این بچه‌ها و برای این معلمین می‌سوزد. دولتی با مدعای مردمی به جای آن‌که از بین همین معلمین که هم درد را می دانند و هم درمان را می‌شناسند و شرافت‌مندانه زندگی می‌کنند و با انتخاب خود آنها وزیر مناسب پیدا کند به دنبال کسی از بیرون یا از بخش‌های نظارتی یا پوشاندن دوباره جامه وزارت به یکی از مردان احمدی‌نژاد است و به خاطر همین تا وزیر جدید نیامده با یک مشت وعده و شعار و ادعا که در گذر زمان مثل برف آب می‌شوند فرصتی است تا معلمین خلاقیت خود را بروز دهند.

  اگر دل‌تان برای حرف های تکراری تنگ شده مرور برنامه یوسف نوری وزیر قبلی که در پاییز ۱۴۰۰ ارایه شد خالی از لطف نیست. برنامه‌ای که بعید نیست جانشین او نیز با پس و پیش کردن کلمات ارایه دهد:

رویکردهای آموزش و پرورش دولت مردمی ایران قوی

۱. ارتقای امر حاکمیتی آموزش و پرورش در تراز نظام جمهوری اسلامی ایران

٢. دستیابی به عدالت تربیتی

٣. مدرسه محوری و استقرار مدرسه صالح

۴. خروج از نظام برنامه درسی تک‌ساحتی و تربیت مبتنی بر ساحت‌های شش‌گانه تربیت

۵. ارتقای شأن و جایگاه معلم

نشانگرهای وضعیت مطلوب

۱. ارتقای عدالت تربیتی و افزایش دسترسی افراد جامعه به خدمات آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت

۲. آماده سازی همه ساحتی کودکان و نوجوانان برای زندگی طیبه ی فردی، خانوادگی و اجتماعی

٣. افزایش مشارکت اجتماعی-تربیتی اولیا، معلمان، نهادهای دولتی و عمومی، مردمی و غیردولتی برای بهسازی آموزشی و پرورشی

۴. ارتقای فزاینده موقعیت آموزشی و تربیتی در منطقه، جهان اسلام و جهان

توصیف وضعیت موجود

۱. ضعف دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت

۲. بازماندگی از تحصیل ۱۷ درصد از افراد مشمول دوره متوسطه دوم

۳. عدم دسترسی ۱.۲ میلیون دانش‌آموز به خدمات آموزش و پرورش مجازی در دوره کرونا

۴. تحصیل بیش از ۱۴ درصد از دانش‌آموزان کشور در مدارس غیردولتی شهریه ای

۵. پایین بودن میانگین معدل آزمون‌های نهایی دوره متوسطه دوم (متوسطه نظری: ۱۲.۵؛ متوسطه فنی و حرفه ای ۷.۴۵)

۶. نیاز شدید ۳۰ درصد از دانش آموزان به توانمندسازی مرتبط با آسیبهای اجتماعی

۷. تقلیل مشارکت و ضعف مشارکت پذیری

۸. سهم ۴ درصدی مدارس هیئت امنایی

۹. سهم ۳۰ درصدی خیرین در تعهدات مدرسه سازی وزارت آموزش و پرورش

۱۰. رتبه پایین ایران در آزمون‌های بین المللی دانش‌آموزی (از جمله رتبه ۴۸ از ۵۸ کشور شرکت کننده در آزمون علوم پایه چهارم و رتبه ۵۰ از ۵۹ کشور شرکت کننده در آزمون ریاضی هشتم در تیمز - ۲۰۱۹؛)

۱۱. چالش نیروی انسانی (کسری، مازاد، ورودی و فرایند انتخاب معلمین، میانگین دریافتی معلمین)

چرخش‌های تحول‌آفرین

۱. از تضمین صرف دسترسی به خدمات آموزشی به تضمین آموزش و پرورش باکیفیت برای همه؛

۲. از آموزش متکی بر انباشت اطلاعات به تقویت آموزش‌های مهارتی و کاربردی در همه ساحت‌های تربیتی؛

٣. از تصمیم‌گیری متمرکز دولتی به افزایش تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اجتماعی و مردمی؛

۴. از یکسان‌نگری مدیریتی - آموزشی به تنوع و نوآوری در الگوهای مدیریتی و برنامه‌های آموزشی و پرورشی؛

۵. از مشارکت صرفاً مالی خانواده‌ها به مشارکت چندوجهی اجتماعی - تربیتی خانواده‌ها، مردم و نهادهای دولتی و عمومی و غیردولتی؛

۶. از مدرسه انتفاعی به مدرسه غیرانتفاعی؛

۷. از شأن اجرایی مدیر و معلم به مشارکت جویی فعال فرهنگی تربیتی ایشان.

منبع: عصرایران

دیگر رسانه ها

کدخبر: 83771

ارسال نظر