مرگ دردناک ۷ کودک | ماجرا چیست؟ | پای چند مسئول در میان است؟

از ابتدای سال جاری تاکنون دست‌کم ۷ کودک به علت محرومیت و سهل‌انگاری مسوولان فوت شده‌اند.

مرگ دردناک ۷ کودک | ماجرا چیست؟ | پای چند مسئول در میان است؟

اخبار دردناک منتشر می‌شود و از رادیو، تلویزیون و رسانه‌ها به اطلاع عموم می‌رسد. یکی از این فجایع غم‌انگیز و تکان‌دهنده که شرح آن ورای کلمات است طی هفت روز گذشته برای چهار کودک در دو استان مختلف به دلیل محرومیت و سهل‌انگاری برخی مسوولان پیش آمده 

چهار روز بعد، یکشنبه ۲۴ اردیبهشت جاری نیز دو کودک بلوچ «عبدالله و مروان ابراهیمی» در رودخانه «شکرجنگل» در شهرستان راسک واقع در استان سیستان و بلوچستان غرق می‌شوند. این حادثه غم‌انگیز نیز به دلیل قطعی آب مورد نیاز روستای شکرجنگل رخ داده است. «اسد رییسی‌پور»، دهیار روستای شکرجنگل در مورد این حادثه تلخ به «اعتماد» می‌گوید که بیش از یک ماه است آب این روستا قطع شده و پمپ آب خراب است. چندین بار به مسوولان مربوطه موضوع را گفته‌ایم، اما اعتنا نکرده‌اند. پدر این دو کودک هم از اداره آب و فاضلاب شکایت کرده است

طبق آمار رسمی منتشر شده؛ در کشور ما بیش از ۲۶ میلیون نفر در محرومیت به سر می‌برند. در مناطق محروم برخی کودکان به خاطر سهل‌انگاری مسوولان قربانی می‌شوند. در اهواز چاه‌های فاضلاب سرپوش ندارند و ده‌ها کودک در آنها سقوط می‌کنند و جان می‌دهند. در سیستان و بلوچستان ده‌ها کودک در رودخانه و هوتک‌ها می‌افتند و غرق می‌شوند. در مناطق محروم دیگر هم کودکان به دلایلی همچون نبود سرویس مدرسه و... جان‌شان به خطر می‌افتد و کشته می‌شوند. بررسی‌های «اعتماد» نشان می‌دهد از ابتدای سال جاری تاکنون دست‌کم ۷ کودک به خاطر فقر و سهل‌انگاری مسوولان جان خود را از دست داده‌اند.

۱۰ فروردین؛ کودکی ۸ ساله هنگام بازی در پارک شهدای اهواز به خاطر نبود سرپوش چاه‌های فاضلاب در چاه سقوط می‌کند و جانش را از دست می‌دهد.

۱۷ فروردین؛ دانش‌آموزی ۹ ساله در روستای «جنبه دراز» بخش احمدآباد در استان خراسان رضوی به خاطر سهل‌انگاری مدیر مدرسه، سرش میان نرده‌های پنجره کلاس گیر می‌کند و خفه می‌شود. گفتنی است که مدیر مدرسه کلاس‌ها را وارسی نکرده بود و مدرسه از حفاظ‌های استاندارد برخوردار نبوده است.

۱ اردیبهشت؛ کودک ۳ ساله اهوازی به خاطر قصور شرکت آبفا داخل چاه فاضلاب سقوط می‌کند و کشته می‌شود. 

حالا هم که به فاصله چند روز چهار کودک در استان‌های سیستان و بلوچستان و آذربایجان غربی جان‌شان را از دست داده‌اند. «اعتماد» در این گزارش به جزییات این دو رخداد تلخ می‌پردازد.

پرده اول: ماکو، ‌جاده بورالان

 می‌گویند؛ جاده بورالان (واقع در استان آذربایجان غربی) آسفالت است، اما چاله و خرابی زیادی دارد و دانش‌آموزان روستای پنجرلو هر روز باید بیست دقیقه طی کنند تا به مدرسه برسند. این در حالی است که آنها از امکانات مورد نیاز مثل سرویس مدرسه برخوردار نیستند. چهارشنبه گذشته وقتی بهزاد و پیمان؛ دو دانش‌آموز دبستانی به همراه عمو و پدربزرگ‌شان از مدرسه به سمت روستای‌شان برمی‌گشتند ناگهان نیسان آنها در این جاده واژگون می‌شود و این دو دانش‌آموز و پدربزرگ‌شان در این سانحه کشته می‌شوند. دو دانش‌آموز دیگر هم که از اقوام آنها بودند، زخمی می‌شوند و دست و پای‌شان می‌شکند. پدر این دو دانش‌آموز در مورد این حادثه به «اعتماد» می‌گوید: «بهزاد پسر من بود و پیمان برادرزاده‌ام. هر دو کلاس پنجم بودند. ما عشایر هستیم و هیچ امکاناتی نداریم. بچه‌های ما هر روز تا مدرسه باید بیست، سی دقیقه طی کنند تا به مدرسه یا خانه برسند. روز حادثه پدر، عمو و پسرعمویم به همراه بچه‌ها در نیسان بودند تا به روستا برسند، ولی ناگهان ماشین‌شان چپ می‌کند. پسرعمو، پدر و پسرم کشته می‌شوند. دو برادرزاده‌های دیگرم هم دست و پای‌شان شکسته است.»

او در ادامه می‌گوید: «چندین سال پیش هم در همین جاده بر اثر تصادف دو، سه دانش‌آموز کشته می‌شوند. بچه‌های روستا سرویس مدرسه ندارند. این مدرسه را هم تازه درست کردند. اسمش هم مدرسه پربرکت است. قبلا اسمش عمرمختار بود. بچه‌ها هر روز کنار جاده می‌ایستند یا تراکتور می‌آید یا موتور می‌آید یا کامیون می‌آید یا پیکان می‌آید... با اینها به مدرسه می‌روند و برمی‌گردند. ما هیچ امکاناتی نداریم و در منطقه‌ای محروم زندگی می‌کنیم. مسوولان نه جاده را درست می‌کنند، نه سرویس مدرسه برای بچه‌ها می‌گذارند و این قضیه همین‌طور ادامه دارد...»    

یکی از مسوولان شهرستان ماکو تاکید می‌کند که نامی از او در گزارش برده نشود. او نیز در مورد سانحه مربوط به واژگونی نیسان و کشته شدن سه نفر در جاده بورالان به «اعتماد» می‌گوید: «اکثر روستاهای اینجا عشایرنشین هستند. این بچه‌ها هیچ امکاناتی ندارند و برای رفت و آمد به مدرسه بدون سرویس مانده‌اند. نه مدرسه و نه آموزش و پرورش تا به حال هیچ وسیله نقلیه‌ای در اختیار این بچه‌ها نگذاشته است. این دانش‌آموزان کنار جاده‌ها می‌ایستند تا به‌طور شانسی یک وسیله نقلیه از راه برسد و آنها را سوار کند. ما چندین بار در جلسات مطرح کردیم؛ وعده وعید می‌دهند، اما هیچ کدام از وعده وعیدهای‌شان هم درست از آب درنمی‌آید. باید برای این دانش‌آموزان سرویس مدرسه در نظر بگیرند، چون برخی افرادی که وسیله نقلیه دارند، گواهی ندارند و فقط به قصد رساندن این بچه‌ها سوار وسایل نقلیه می‌شوند. خب این موضوع خیلی خطرناک است.»

به گفته این مسوول بخش بورالان در منطقه آزاد ماکو روستاهای زیادی دارد که در این بخش حدود سیصد، چهارصد خانوار در چادر ساکن هستند. 

پرده دوم: راسک، رودخانه شهرجنگل

دبه و بطری‌های خالی را از آب رودخانه روستای شهرجنگل (واقع در استان سیستان و بلوچستان) پر می‌کنند تا به سمت خانه‌شان برگردند، اما ناگهان زیر پای‌شان خالی می‌شود و لیز می‌خورند و به داخل رودخانه می‌افتند. مروان و عبدالله که هر کدام ۸ و ۹ سال داشتند در این حادثه جان‌شان را از دست می‌دهند. پدر آنها از اتفاقی که برای دو کودک خردسالش رخ داده، شاکی است. او به «اعتماد» می‌گوید: «حدود یک ماه و نیم است که پمپ آب روستا خراب شده است. آن روز مروان و عبدالله به همراه مادرشان به رودخانه شهرجنگل می‌روند تا دبه و بطری‌های خالی را پر از آب کنند. هنگام برگشت یادشان می‌افتد که دو، سه تا از بطری‌ها را کنار رودخانه جا گذاشته‌اند، برمی‌گردند تا بطری‌ها را بردارند که پای یکی از آنها لیز می‌خورد و در یک آن هر دو آنها داخل آب می‌افتند. نیم ساعت که می‌گذرد مادرشان متوجه می‌شود خبری از مروان و عبدالله نیست. نگران به سمت رودخانه می‌رود و آنجا متوجه می‌شود بچه‌ها در آب غرق شدند. هیچ کس هم کنار رودخانه نبوده تا آنها را نجات دهد. به من اطلاع می‌دهد. بچه‌ها را به بیمارستان امام علی راسک رساندیم، اما آب زیادی وارد بدن‌شان شده بود. بعد از این حادثه من شکایتی را به کمک دهیار روستا تنظیم کردم و تحویل فرمانداری دادم. شکایتم هم علیه شرکت آب و فاضلاب است.»

او در ادامه توضیح می‌دهد: «هیچ کس ماجرا را پیگیری نمی‌کند. اگر آب روستا را قطع نمی‌کردند بچه‌های ما مجبور نبودند کنار رودخانه بروند و این بلا سرشان بیاید. نباید به خاطر سهل‌انگاری و خطای مسوولان مربوطه دو پسر ۸ و ۹ ساله من که در مدرسه درس می‌خواندند از مدرسه بیایند و برای برداشتن آب به کنار رودخانه بروند و جان‌شان را از دست بدهند! باید دادرسی باشد.»

او در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا اطراف رودخانه حفاظ ندارد؟ می‌گوید: «اینجا ما چیزی نداریم. آب برای خوردن و کارهای دیگر نداریم چه برسد به حفاظ.»      

«اسد رییسی‌پور»، دهیار روستای جنگل نیز در مورد حادثه غم‌انگیزی که برای این دو کودک بلوچ رخ داده است به «اعتماد» می‌گوید: «این دو کودک برای آوردن آب آشامیدنی کنار رودخانه رفته بودند که این اتفاق برای‌شان می‌افتد. مادرشان هم تا به خودش می‌آید آنها غرق شده بودند. بعد از ماه رمضان آمدند پمپ را نصب کردند، اما تا الان آب روستا وصل نشده است. در این مدت من به اداره آب، بخشداری و فرمانداری مراجعه کردم اما نتیجه‌ای نگرفتم. از همان ابتدا گفتند؛ صبر کنید. الان از صبر ما حدود بیست روز می‌گذرد، ولی هیچ خبری نیست. واقعا یک روز بدون آب نمی‌توان زندگی کرد. آبی هم که در اختیار قرار دادند اهالی روستا مجبور هستند، استفاده کنند. اگر به شما بگویند از این آب استفاده کنید قطعا این کار را نخواهید کرد.»

دهیار روستای جنگل‌شهر به سوال آخر این‌گونه پاسخ می‌دهد .

   پدر این دو کودک می‌گوید که با کمک شما شکایتی را علیه اداره آب و فاضلاب تنظیم کرده است. درست است؟

این خانواده چه شکایت کنند چه نکنند اینجا کسی رسیدگی نمی‌کند. کاری از دست دهیار و شورا برنمی‌آید

دیگر رسانه ها

کدخبر: 87673

ارسال نظر