خطر زنگزور و الهام علیاف همچنان بیخ گوش ایران
مسئله کریدور زنگزور که اصلیترین محور سیاستهای ضد ایرانی در منطقه قفقاز است، همچنان یکی از مهمترین مسائل موجود در سیاست منطقهای ایران خواهد بود. این موضوع به حدی برای ایران اهمیت دارد که اجرایی شدن آن به سبب ضربهای که به منزلت و مزیت ژئوپلیتیکی ایران وارد میشود، دستکمی از بسته شدن تنگه هرمز برای ایران نخواهد داشت. موضوع آنچنان اهمیت دارد که بعضی کارشناسان احداث کریدور زنگزور را با جدایی بحرین از ایران هم مقایسه میکنند.
مسئله کریدور زنگزور که اصلیترین محور سیاستهای ضد ایرانی در منطقه قفقاز است، همچنان یکی از مهمترین مسائل موجود در سیاست منطقهای ایران خواهد بود. این موضوع به حدی برای ایران اهمیت دارد که اجرایی شدن آن به سبب ضربهای که به منزلت و مزیت ژئوپلیتیکی ایران وارد میشود، دستکمی از بسته شدن تنگه هرمز برای ایران نخواهد داشت. موضوع آنچنان اهمیت دارد که بعضی کارشناسان احداث کریدور زنگزور را با جدایی بحرین از ایران هم مقایسه میکنند.
جدا از مباحث ژئوپلیتیک، اجرایی شدن این کریدور سرآغاز اقدامات قومگرایانه گرایانه و تجزیه طلبانه در ایران توسط دولت باکو با حمایت اسرائیل خواهد بود. نفوذ اسرائیل و انگلیس در باکو به حدی است که میتوان گفت سیاست منطقهای این حکومت توسط آنها تعیین میشود و بهصورت دقیقتر میتوان ادعا کرد سیاست دولت باکو در مورد ایران توسط اسرائیل طراحی و اجرا میشود که امور اصلی آنها برای این اقدام خانم برندا شیفر است. شیفر در راستای اهداف اسرائیل با سوءاستفاده از شخصیت نفوذپذیر علیف تأثیرات عمیقی بر سیاستهای باکو در ضدیت با ایران ایفا کرد. مهمترین حربه خانم شیفر تحریف واقعیات تاریخی منطقه و فروش آن به علیاف و سپس تبلیغ این جعلیات از طریق پروپاگاندای رسانهای برای واقعی جلوه دادن آنها در نزد افکار عمومی بود که همچنان با حمایت حکومت باکو با شدت زیادی ادامه دارد. نفوذ خانم برندا شیفر به حدی بالا رفت که این فرد مطابق اسناد نیویورکتایمز و رادیو آزادی بهعنوان مشاور استراتژیک علیاف در شرکت نفت دولتی باکو مشغول به کارشده بود. در همین راستا است که در جنگ اخیر غزه باکو بزرگترین تأمینکننده سوخت اسرائیل و دولت علیف بزرگترین حامی نتانیاهو در کشتار مردم غزه بوده است.
با درک چنین موضوعاتی است که ایران تاکنون مواضع قاطعانهای در مورد کریدور زنگزور داشته و مانع اصلی اجرایی شدن آن بوده است. به همین دلیل حکومت باکو هم واکنشهای تندی در قبال ایران داشته و رسانههای دولتی آن بهصورت شبانهروزی در حال حمله علیه تهران هستند و به شکل روشنی تمامیت ارضی ایران را زیر سؤال میبرند.
جدا از مواضع ایران، تقابل منافع انگلستان و آمریکا هم تبدیل به یک مانع در مقابل باکو شده است. خانواده علیف با کمک شرکت نفت بریتیش پترولیوم منابع انرژی باکو را مانند یک سرمایه شخصی غارت میکنند و همین موضوع باعث شده است، دولت انگلستان در جنگ باکو با ارمنستان از باکو حمایت کند؛ اما در سمت دیگر آمریکا که ارمنستان را امتداد ارزشهای آمریکایی در منطقه میداند اخیراً مواضع شفافی در موردحمایت از تمامیت ارضی ارمنستان اتخاذ کرده است. این مواضع آمریکا در حمایت از ارمنستان سه دلیل عمده داشت یکی به سبب غفلت روسیه از قفقاز بود که زمینه مناسبی برای حضور آمریکا فراهم کرد و این کشور ترجیح داد همه منطقه را به متحدان نزدیک خود یعنی انگلستان نسپارد.
دوم هم به سبب فشار لابی قدرتمند ارمنستان در آمریکا بود که سیستم قانونگذاری و تصمیمگیری آمریکا را به حمایت از ارمنستان وادار کرد و مورد سوم هم گرایش به غرب دولت پاشینیان بوده که تلاش کرد بعدازاینکه روسیه به تعهدات امنیتی خود عمل نکرد و پیمان امنیت دستهجمعی هم عملاً این کشور را در مقابل باکو تنها گذاشت به سمت غرب کشیده شود. سنای آمریکا برای اطمینان بخشی به ارمنستان «قانون دفاعی ارمنستان ۲۰۲۳» را تصویب کرد که طی آن کمک نظامی به باکو ممنوع شده است و همین نارضایتی شدید دولت علیف را در پی داشته است. بااینحال کارشناسان معتقدند درنهایت آمریکا و انگلیس در مورد تقسیم نفوذ خود در قفقاز به نتیجه خواهند رسید و بهاحتمالقوی آمریکا در بهترین حالت به دنبال احداث کریدور زنگزور با حفظ حاکمیت ارمنستان خواهد بود.
اما آن چیزی که از همه مهمتر است این است که باکو و آنکارا حتی از احداث کریدور زنگزور با حفظ حاکمیت ارمنستان راضی نیستند؛ آنها اگرچه اخیراً بر حفظ تمامیت ارضی ارمنستان تأکید کردهاند؛ ولی همچنان سودای تسلط حاکمیتی بر کریدور زنگزور و درنهایت اشغال استان سیونیک در جنوب ارمنستان را در سردارند؛ زیرا اجرایی شدن هر سناریویی بهجز این اهداف چندان توسعهطلبانه آنان پیرامون جهان ترک را برآورده نخواهد کرد. نشانه این موضوع در بعضی اظهارات مقامات باکو ازجمله شخص علیف نهفته است که بهصراحت خاک ارمنستان را آذربایجان غربی قلمداد میکنند.
اخیراً عبدالقادر اورال اوغلو وزیر حملونقل و ارتباطات ترکیه تأکید کرده که انتظار دارد کریدور زنگزور در بخش ترکیه تا سال 2028 تکمیل شود. او بهروشنی مطرح کرده این کریدور راحتترین مسیر برای اتصال ترکیه به جهان ترک است. این وزیر ترکیهای برای کاستن از مخالفت تهران گفته ایران نیز به دنبال اتصال به این کریدور است و ما میتوانیم به آنها یکراه ارتباطی بدهیم. دولت ترکیه با تحتفشار گذاشتن ارمنستان تلاش دارد تا مواضع این کشور را در قبال کریدور نرم کند.
بااینحال ایران باید محکمتر از گذشته به مخالفت خود با احداث کریدور زنگزور که آشکار پروژهای ضد ایرانی است مقابله کند؛ زیرا در صورت احداث این کریدور تمام برگهای بازی خود را در قفقاز برای همیشه از دست خواهد داد. آنچه آشکار است رسانههای باکو و مقامات با حمایت اسرائیل و ترکیه آشکارا خط تجزیهطلبی را در ایران پی میگیرند. اخیراً خانم برندا شیفر گفته است ترکیه قصد دارد با راهاندازی خط لوله گاز نخجوان – ایغدیر وابستگی نخجوان به گاز ایران را پایان دهد. این طرح مکمل پروژه زنگزور است که هدف آن قبل از ارمنستان ضربه زدن به ایران است، درواقع این طرح گامی برای رهایی باکو از وابستگی به ایران و باز شدن بیشتر دست کشور برای اقدامات تهاجمی برای احداث کریدرو جعلی زنگزور است.
هماکنون تقریباً مشخصشده است که اظهارات اشخاصی مانند اردوغان که مدعی بودند اگر ارمنستان در مقابل احداث کریدور زنگزور مقاومت کند آن را از مسیر ایران دنبال میکنیم و بعضی مقامات باکو هم آن را تکرار کردند، صرفاً یک بازی رسانهای برای ایجاد اختلاف در روابط ایران و ارمنستان بوده است.
ازنظر مقامات دولتی و پارلمانی باکو که مدام در رسانههای این کشور تبلیغ میشود؛ ایجاد کریدور زنگزور کلید پیروزی اقدامات تجزیهطلبانه آنها در شمال غرب ایران خواهد بود، اساساً بدون کریدور زنگزور جهان ترک در معنای واحد جغرافیایی شکل نخواهد گرفت. رسانههای باکو تقریباً بهطور روزانه علیه تمامیت ارضی ایران تبلیغ میکنند و حتی تاریخ ایران را جعل میکنند. برای مثال یک سایت وابسته به ریاست جمهوری باکو اخیراً در مطلبی نوشته است آنچه ایران نامیده میشود یک کشور محصور در خشکی است. آنها با جعل واقعیت تاریخ چند هزارساله و موقعیت جغرافیای فعلی ایران را زیر سؤال میبرند و معتقدند ایران واقعی در جغرافیای فعلی افغانستان است و یک کشور محصور در خشکی است. این اظهارت صدای اعتراض کانالهای ارزشی و انقلابی داخلی راهم درآورده است.
رسانههای باکو بیمحابا هم به تمامیت ارضی و هم حتی به شکل بیسابقهای به مقامات عالی کشور حمله میکنند و چون واکنش قاطعی دریافت نکردهاند هرروز در این رفتارها تهاجمیتر میشوند. آنها بهطور رسمی برای مناطق شمال غرب ایران که حتی تهران را هم دربر میگیرد از لفظ عجیب آذربایجان جنوبی استفاده میکنند. در بعضی بخشهای اخبار آنها فارغ از حقیقت تاریخی که خود روزگاری جز ایران بودهاند و هماکنون نیز بخشی از ایران فرهنگی و تاریخی هستند، معتقدند مناطق شمال غرب ایران بخشی از باکو هستند و الحاق آنها به باکو بهعنوان یک حقیقت تاریخی روزی اتفاق خواهد افتاد. این موارد علاوه بر مواضع مقامات و نمایندگان پارلمان باکو است که روزانه در رسانههای این کشور علیه ایران و تمامیت ارضی کشور نفرت پراکنی میکنند. آنها اهانت و مداخله را به حدی رساندهاند که تصمیم مقامات کشورمان برای راهاندازی کنسولگری ارمنستان در تبریز را زیر سؤال میبرند و به این بهانه به شکل بیسابقهای علیه ایران تبلیغ میکنند.
منبع : انتخاب
ارسال نظر