ماجرای شب تکان دهنده‌ی چهاردانگه تهران/

در روز‌های اخیر اخبار و تصاویری رعب‌آور از طریق فضای مجازی و رسانه‌ها پخش شد و به اطلاع عموم رسید. فاجعه‌ای غیرقابل باور و تکان‌دهنده که اواخر شب شنبه یا بامداد یکشنبه اتفاق افتاد. سرقتی عجیب، بدون انگیزه‌ای مشخص، شگفتی مایل به دلهره؛ احساسی از ترسی کم‌جان که ترس‌های فردی به سرعت عمیق ترش کرد

ماجرای شب تکان دهنده‌ی چهاردانگه تهران/

در روز‌های اخیر اخبار و تصاویری رعب‌آور از طریق فضای مجازی و رسانه‌ها پخش شد و به اطلاع عموم رسید. فاجعه‌ای غیرقابل باور و تکان‌دهنده که اواخر شب شنبه یا بامداد یکشنبه اتفاق افتاد. سرقتی عجیب، بدون انگیزه‌ای مشخص، شگفتی مایل به دلهره؛ احساسی از ترسی کم‌جان که ترس‌های فردی به سرعت عمیق ترش کرد

نیمه شب ۱۴ مرداد ماه در جنوب غربی تهران، «چهار سارق» درحالی که لباس‌های مشکی به تن داشتند و سر و صورت خود را با کلاه نقاب‌دار به همان رنگ پوشانده بودند، وارد یک دکه روزنامه‌فروشی شدند و اکثر اجناس دکه را سرقت کردند و رفتند

 معادله یا اصل حسابگری مجرم در وقوع جرم را به کلی به کنار می‌گذارد و آن را مردود می‌سازد. او می‌گوید: «مجرم در وقوع جرم، هزینه و سود جرم مورد نظر را در ترازوی سنجش می‌گذارد و آن زمان که سود آن بر هزینه‌هایش برتری یافت، گام در ارتکاب آن می‌گذارد، اما سرقت مسلحانه حاضر به روشنی این اصل را به باد فراموشی می‌سپارد، زیرا سود چند بیسکویت در مقابل هزینه کیفر شدید چندین سال حبس و حتی مرگ نمی‌تواند منطق این اصل سنجشگری را توجیه کند و در این خصوص به نظر بنده، ناتوانی و عدم پاسخگویی و وجاهت این اصل در مورد سرقت مسلحانه مورد بحث، نمی‌تواند حمل بر نادانی سارقان دانست، بلکه باید نگاهی ژرف‌تر به قضیه داشت و علت و عوامل را در جایی دیگر جست‌وجو کرد.

 

جوان امروز در فشار اقتصادی روزافزون جامعه در کنار نبود فرصت کافی برای کسب درآمد، بروز و افشای روابط سخیف ضداخلاقی برخی منبرنشینان مروج اخلاق و آموزه‌های دینی، ممنوعیت شدید پوشش اختیاری و در کل نبود حس امید به فردا، در گام اول دیگر خود را مقید به پیروی از اصول و هنجار‌های مشروع اجتماعی نمی‌داند و پا را تا بدانجا فراتر می‌گذارد که با سلاح گرم امنیت مالی یک شهروند کاسب سطح حداقلی را به خطر می‌اندازد و هیچ ابایی هم از کیفر ناشی از رفتار مجرمانه خود ندارد. این بی‌اعتنایی به حیات و آینده خود و بی‌توجهی مضاعف به امنیت جانی و مالی هم‌میهن خود به حقیقت زنگ خطری در حد هشدار برای جامعه و به‌خصوص متولیان امر در حکومت است که چشم‌های‌شان را بشویند و جور دیگر ببینند تا ببینند که این سیاست انفعال در قبال آینده جوانان و تکیه صرف بر شعار بی‌عمل و دو چندان تمرکز بر مسائل بی‌اهمیت و بی‌توجهی به امور ضروری منتهی به آتشی خواهد شد که اگر نتوان گفت همگان در شعله‌های آن خواهند سوخت، دست‌کم دود آن در چشم همگان ماندگار خواهد شد.»

دیگر رسانه ها

کدخبر: 101218

ارسال نظر