جزئیات تکان‌دهنده از قتل پیرمرد تهرانی | من یک قاتل بدشانسم!

مرد سابقه‌دار 6 ماه بعد از پایان حبس طولانی‌مدت به اتهام قتل بازداشت شد.

جزئیات تکان‌دهنده از قتل پیرمرد تهرانی | من یک قاتل بدشانسم!

قتل پیرمرد در تهران رخ داد. در جریان قتل پیرمرد یک پرستار سالمند قاتل شناخته شد. متهم به قتل پیرمرد بازداشت شد.او به قتل پیرمرد اقرار کرد. رسیدگی به پرونده قتل پیرمرد ادامه دارد.

رسیدگی به درگیری منجر به ضرب و جرح در دستور کار ماموران نیروی انتظامی قرار گرفت. در این درگیری پیرمرد ۸۵ ساله ای به دست پرستار خانگی خود در خانه اش واقع در مینی سیتی تهران به شدت مجروح شده و راهی بیمارستان شده بود که با شکایت فرزند پیرمرد پرستار خانگی بازداشت شده و راهی زندان شد.

با گذشت ۱۰روز از بستری شدن پیرمرد در بیمارستان، او جان خود را از دست داد و در حالی که پزشکی قانونی علت فوت را آسیب مغزی عنوان کرده بود، پرستار خانگی به نام جمشید ۴۰ ساله در برابر اتهام قتل قرار گرفت و رسیدگی به این پرونده در دستور کار ساسان غلامی بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و متهم صبح امروز در جلسه بازجویی مقابل بازپرس ماجرای این قتل را اینطور شرح داد: «روز حادثه با مرحوم بحثمان شد و با هم درگیر شدیم. همسر او در آشپزخانه بود و زمانی که صدای درگیری ما را شنید داخل اتاق خواب آمد. من به پیرمرد دو سیلی زدم و نمی دانم چرا چند روز بعد فوت کرد.»

متهم در ادامه گفت:«نمی دانم چرا پزشکی قانونی علت فوت را آسیب مغزی عنوان کرده است چون من ضربه ای به سر پیرمرد وارد نکردم.»

قرار بازداشت موقت متهم سابقه‌دار که تنها شش ماه بود بعد از طی محکومیت ۱۰ساله حبس از زندان آزاد شده بود صادر شد و متهم این بار به اتهام قتل راهی زندان شد.تحقیقات در این پرونده ادامه دارد. در ادامه این گزارش جزئیات پرونده را در گفتگوی اختصاصی با متهم پرونده بخوانید.

*چند سال داری؟

۴۰ سال دارم و نصف عمرم را در در زندان بودم.

*بار اول چرا محکوم به حبس شدی؟

۲۰ ساله بودم و تازه ازدواج کرده بودم که با پیرزن صاحبخانه مان درگیر شدم. آن زمان جوان و جاهل بودم و در درگیری او را مجروح کردم. از من شکایت کردند و بعد که دیدم حال او وخیم است از ترسم فرار کردم. آن زمان در زنجان زندگی می کردم و به شیراز متواری شدم. ۵ سال در شیراز زندگی کردم و بعد برای زندگی به کرج رفتم. حدود ده سال از نزاع گذشته بود که دستگیر شدم.

*چطور بعد از ۱۰سال که فراری بودی بازداشت شدی؟

در آن سال ها صاحب ۳ فرزند شده بودم و می خواستم برای یارانه ثبت نام کنم که شناسایی و دستگیر شدم.۱۰سال در زندان بودم و بعد از پایان دوران محکومیت تازه شش ماه بود که آزاد شده بودم که دوباره دستگیر شدم.

*برویم سر اصل مطلب! در مورد پرونده قتل توضیح بده.

وقتی از زندان آزاد شدم زندگی‌ام از دستم رفته بود. همسرم ۳ فرزندم را به بهزیستی قزوین سپرده بود و از من طلاق گرفته بود. می خواستم کار کنم تا بتوانم بچه هایم را از بهزیستی بیرون بیاورم برای همین پرستار سالمند شدم. روز حادثه به حمام رفته بودم وقتی بیرون آمدم پیرمرد به من گله کرد که چرا حمامم طولانی شده است. سر همین بگو مگو کردیم و به من فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و به او چند ضربه زدم اما فکرش هم نمی کردم که از دنیا برود.

*چطور به او ضربه زدی؟

چند سیلی به او زدم. زیر چشمش کبود شد و کمی هم گوشه لبش پاره شد.

*چطور دستگیر شدی؟

می خواستم باز هم فرار کنم. با برادرم تماس گرفتم و او گفت به خاطر اولین اتهامت ۱۰سال متواری بودی و حالا می خواهی باز هم فرار کنی؟ دلم نمی خواست باز هم با ترس زندگی کنم. برای همین با پسر آن پیرمرد تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم. گفت صبر کن تا بیایم ببینم چه اتفاقی افتاده. بعد هم من را تحویل پلیس داد و پدرش را به بیمارستان برد.

*حرف آخر ...

من نمی خواستم آدم بکشم. کنار دست پیرمرد یک قیچی بود اگر قصد جنایت داشتم با آن به پیرمرد ضربه می زدم. من بدشانسی آوردم که پیرمرد فوت کرد.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 6563

ارسال نظر