افشاگری یک نماینده از فروش چند هزار میلیاری فیلترشکن‌ها

نماینده چابهار در مجلس گفت: به هر حال بر مبنای گزارش بسیاری از صاحب نظران ما یک گردش مالی ۵۰ هزار میلیارد تومانی در حوزه فیلترشکن‌ها داریم. خودمان در بسیاری از این پلتفرم‌ها حضور داریم، در حالی که عنوان مسئول را داریم. از طرفی مسائل خودمان را در همین پلتفرم‌ها عنوان می‌کنیم و انتظار داریم که مردم هم از همین پلتفرم‌ها استفاده بکنند و نقطه نظرات ما را دنبال بکنند؛ اما از طرفی دسترسی آنها را محدود می‌کنیم. این یک پارادوکس بسیار پرچالش است.

افشاگری یک نماینده از فروش چند هزار میلیاری فیلترشکن‌ها

نماینده چابهار در مجلس گفت: به هر حال بر مبنای گزارش بسیاری از صاحب نظران ما یک گردش مالی ۵۰ هزار میلیارد تومانی در حوزه فیلترشکن‌ها داریم. خودمان در بسیاری از این پلتفرم‌ها حضور داریم، در حالی که عنوان مسئول را داریم. از طرفی مسائل خودمان را در همین پلتفرم‌ها عنوان می‌کنیم و انتظار داریم که مردم هم از همین پلتفرم‌ها استفاده بکنند و نقطه نظرات ما را دنبال بکنند؛ اما از طرفی دسترسی آنها را محدود می‌کنیم. این یک پارادوکس بسیار پرچالش است.

به گزارش عرشه آنلاین، زمان زیادی به انتخابات دور جدید مجلس شورای اسلامی باقی نمانده است. برای بررسی شرایط این انتخابات و روند کار مجلس یازدهم با معین الدین سعیدی، نماینده مردم سیستان و بلوچستان به گفتگو پرداختیم.

فکر می‌کنید در انتخابات ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی شاهد رد صلاحیت‌های گسترده باشیم یا خیر؟ فکر می‌کنید شما تایید صلاحیت بشوید یا خیر؟

موضوع تایید صلاحیت‌ها همیشه تابع یک پارامتر مشخصی نبوده است. به هر حال بر مبنای قانون، نظارت استصوابی وجود دارد و در نظارت استصوابی ملاحظاتی در نظر گرفته می‎شود. در ادوار مختلف می‌بینیم که افرادی تایید شدند، اما در دوره‌های بعدی رد صلاحیت شدند. داوری این موضوع بر مبنای قانون با شورای نگهبان و تفسیر آن است. من پیش‌بینی ندارم از این که دایره رد صلاحیت‌ها به چه صورت خواهد بود، ولی آرزو می‌کنم که همه گروه‌های سیاسی بتوانند نمایندگانی در مجلس داشته باشند و مجلس صرفاً برخاسته از یک نگاه و تفکر نباشد. قطعاً مجلس یک دست عوارض بسیار منفی خواهد داشت و من امیدوارم به گونه‌ای باشد که افراد با تفکرات متفاوت بتوانند رقابت داشته باشند.

به نظر شما مجلس کارایی لازم را در کشور ما دارد؟ چون خیلی بحث که مجلس کارایی لازم را برای کشور و مردم ندارد.

کارکرد مجلس را اگر بر مبنای قوانین بالا دستی یا سیره امامین انقلاب بررسی بکنیم، جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد. شما تعابیری را از امام و رهبری در مورد مجلس دارید که صراحتاً بر این که مجلس در راس امور است صحبت شده است. اما آنچه که در ادوار اخیر شاهد بودیم؛ وجود برخی از ساز و کارهایی مثل شوراهای عالی یا هیات عالی نظارت و مجمع تشخیص مصلحت نظام موجود شد که طرح یا لایحه‌ مجلس که ساعت‌ها روی آن کار شده توسط برخی نهادها وتو شده است. این موارد باعث شده که کارکرد مجلس آنگونه که باید و شاید بر مبنای سخنان امامین انقلاب نباشد و آنگونه که قانون اساسی پیش‌بینی کرده پیش نرود و روز به روز این کارکرد دچار چالش‌های بیشتری شود. مقصر بخشی از این قضیه شاید مجموعه مجلس شورای اسلامی باشد.

چرا برخی می‌گویند که نماینده‌های مجلس با پول افراد یا گروه های خاصی وارد مجلس می‌شوند و به منافع ملی و ملت دقت ندارند و فقط منافع افرادی را تامین می‌کنند؟

قطعاً بی‌رحمانه‌ترین تفسیری است که می‌شود از کارکرد مجلس داشت و بگوییم همه نمایندگان مجلس به پشتوانه پول آمده‌اند. قطعاً ساز و کارهای انتخاباتی به گونه‌ای شده که بعضاً در خیلی جاها پول نقش‌آفرین بوده است. هرگاه که مستندات جدی در شورای نگهبان ارائه شده مبنی بر نقش پول، حتی تا ابطال انتخابات پیش رفته است. من نگاه صفر و صدی به قضیه ندارم که فکر بکنم همه نمایندگان به دنبال موضوعات این چنینی هستند و نقش پول تا این اندازه گسترده است. بنده واقعاً این را تفسیر بدبینانه می‌دانم. اگر نسبی بخواهیم به عملکردها نگاه کنیم قطعاً نقش‌‎های جدی در مجلس مخصوصا مجلس یازدهم بوده است، اما به نظرم خیلی بی‌رحمانه خواهد بود کارکردهای مثبت و تلاش‌ها را نادیده بگیریم.

این تفسیر زمانی مطرح می‌شود که مباحثی مثل شاسی بلندها افشا میشود. شما از این چگونه  دفاع می‌کنید؟

خیلی از قضیه‌ها قابل دفاع نیست، این که گفتم با آن تفسیر صد در صد موافق نیستم، اصلاً به این معنی نیست که بسیاری از این روندها و رویه‌ها را قابل دفاع بدانم. بحث شاسی بلندها یا بحث عدم شفافیت‌ها مطلقاً قابل دفاع نیست مخصوصاً اگر در حوزه شفافیت مالی باشد. معتقدم که بسیار مهم‌تر از شفافیت آراء، شفافیت منابع مالی نمایندگان است. شفافیت منابع مالی مسئولین است که باید در راس امور قرار بگیرد که تا الان این اتفاق رخ نداده است. قطعاً این موضوعات قابل دفاع نیست.

مجلس یازدهم با شعار شفافیت شکل گرفت. در آخرین رای گیری که موضوع مهمی مثل مسئله حجاب بود، شفافیت در خصوص رای‌ها وجود نداشت. می‌خواهم بدانم چرا مجلس یازدهم شعار خود را عملیاتی نکرد؟

کاملا با شما موافقم، البته برخی از عزیزان هم داوطلبانه به سامانه ی شفافیت پیوستند. خود من هم جزء همان نمایندگان هستم و همه آرا من در این سامانه مشخص است. اما اتفاقی که در مجلس یازدهم افتاد و از نظر من با شعار شفافیت در تضاد بود، ما موارد بسیار مهم را که جامعه نسبت به آنها حساسیت داشت، مثل موضوع صیانت، قانون جوانی جمعیت و لایحه عفاف و حجاب را مشمول اصل 85 قانون اساسی کردیم. در حالی که قانون‌گذار صراحت دارد که فقط موارد خاصی که شرایط خاصی را دارند مشمول اصل 85 کند. یعنی به جای این که در صحن مجلس بررسی شود به کمیسیون‌هایی که بدون نظارت مردم و رسانه‌ها بودند ارجاع شد تا مصوب بشوند. این قطعاً با شعار شفافیت در تضاد بود و معتقدم هرکجا که ما به چنین  روش‌هایی دست زدیم اغناء عمومی صورت نگرفته است و چالش‌های فراوانی فرا روی جامعه ایجاد خواهد کرد. در حالی که چنین موضوعاتی اولویت جامعه نبودند. همین الان لایحه جوانی جمعیت با همین روش تبدیل به قانون شده است. در حالی که اشکالات متعددی وجود دارد، قانونی را مصوب کردیم و استان‌های محرومی را که در آن ها نرخ رشد جمعیت از یک سطحی بالاتر است و به آنها جایزه می‌دادیم، عملاً از مشوق‌های این قانون بی ‌هره کردیم مثل استان سیستان و بلوچستان. فاسد زیادی ایجاد کرده باعث شده که در حوزه‌های استخدامی نیروهای توانمند ما نتوانند رقابت بکنند. از طرفی نیروهای اداری که از جاهای دیگر می‌آیند با استفاده از مشوق‌های همین قانون به راحتی به خارج از استان منتقل می‌شوند و ما می‌بینیم که مشاغل بسیار مهمی مثل معلمی و حوزه سلامت نیرو ندارد و مردم نمی‌توانند از خدمات لازم بهره ببرند. اینها به نظرم بخاطر عدم شفافیتی بوده که ناشی از ارجاع این موارد به اصل 85 بوده است. دقیقاً همین اتفاق برای لایحه عفاف و حجاب افتاده است.

یکی از مسائل مهم مردم امروز مسئله معیشت است، نه فیلترینگ و حجاب. چرا نمایندگان مجلس به موضوعاتی می‌پردازندکه اصلا مسئله ی مردم امروز نیست؟

اینکه بگوییم مجلس در موارد جدی حوزه معیشت ورود نکرده، این واقعیت ندارد. بسیاری از طرح‌هایی که در مجلس بررسی شده در حوزه‌های اقتصادی و معیشتی بوده است. اما آیا در شرایط فعلی پرداختن به موضوعاتی مثل عفاف و حجاب جزء لازم است؟ اولاً به تعبیر بنده واژه عفاف و حجاب نمی‎توان گفت که معادل یکدیگر هستند. ما چرا عفاف را  کنار حجاب آوردیم؟ آیا هرکس که محجبه است، لزوماً عفیف هم هست؟ یا هرکسی که به هر دلیلی حجاب مورد نظر ما را ندارد، لزوماً از عفت بی‌بهره است؟ به اعتقاد من این دو مقوله جدا هستند. از دیگر سو دکجای دنیا با روش‌های این چنینی توانسته‌اند تبیین فلسفه حجاب بکنند؟ من باز هم می‌گویم به سیره امامین انقلاب بپردازیم. به روش حاج قاسم سلیمانی در برخورد با عزیزانی که به تعبیر خیلی از ما شاید بد حجاب و بی حجاب باشند، برخورد کنیم. آیا با این روش‌ها می‎توانیم مردم را جذب کنیم؟ آیا به جای اینکه اینکارها را بکنیم، نباید با نهادهایی که میلیاردها تومان اعتبارات فرهنگی داشتند در خصوص تبیین فلسفه حجاب برخورد می‌کردیم؟ باید قبول کنیم که یک فاصله بین نسلی اتفاق افتاده است. خیلی از کسانی که به عنوان نسل جدید آنها را می‌شناسیم با قرائت ما در خیلی از موارد در خصوص ارزش‌ها شاید همراه نباشند. به این معنا  نیست که آنها با کشور و نظام خودشان مشکل دارند. در حقیقت با روشی که ما در نظر گرفتیم مشکل دارند. در اینکه حجاب یک قانون سیاسی و شرعی است، شک وجود ندارد. اما ملت ایران ملتی مقید به خیلی ارزش‌های اسلامی هستند. با این روش‌ها هیچ وقت نتوانستیم باعث شویم که جوان‌ها را به دین نزدیک‌تر کنیم. ما موارد بسیار مهمتری داریم، مثل اینکه از 75هزار مسجد در کشور، 50هزار مسجد بسته است. این که خیلی موضوع مهم‌تری است؛ یا نظام بانکداری ما که مبتنی بر رباست و ربا در حکم محاربه با اسلام است. عرش الهی با موی دخترکان این سرزمین به لرزه نخواهد افتاد ولی با ربا، تبعیض، فساد و.. قطعا به لرزه خواهد افتاد.

ما این روزها می‌شنویم گردشگران که وارد ایران می‌شوند سیم کارت بدون فیلتر دریافت خواهند کرد؛ این صحبت بین مردم رواج پیدا کرده که ما شهروند درجه ۲ هستیم. نظر شما در این خصوص چیست؟

به هر حال دغدغه‌های جدی‌ای در حوزه ساماندهی فضای مجازی وجود دارد. رهبری هم دستورات مهمی در این مورد فرمودند. اما روش کار باید به چه شکل باشد؟ با توجه به ناآرامی‌های شهریور و مهر 1401 شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که دسترسی به برخی پلتفرم‌ها را با توجه به مسائل امنیتی محدود کند. با رفع آن شرایط چرا نباید شرایط عادی شود؟ این شرایط با اصل نهم قانون اساسی در تضاد است. ما با هیچ بهانه‌ای نباید آزادی‌های مردم را دچار محدودیت بکنیم. متاسفانه شاهد هستیم که روز به روز سنگ‌اندازی‌ها بیشتر و دامنه محدودیت‌ها فراگیرتر شد. این شرایط با اصل آزادی که اصول انقلاب است و هم با فرمایشاتی که جناب رئیس جمهوری در هنگام انتخابات داشتند، در تضاد است. علاوه بر آن بیشتر کارهایی کردیم که نمک بر زخم مردم پاشیده‌ایم، مثل بحث اینترنت بدون فیلتر برای گردشگران. من تعبیری که از این موضوع داشتم کاپیتولاسیون فرهنگی بوده و واقعاً بی‌شرمی محض است که ما استفاده مردم را از فضای مجازی محدود بکنیم، اما به گردشگری که از نقطه دیگر دنیا می‌آید چنین اجازه‌ای را بدهیم. بنده معتقدم این اتفاق با اصول قانون اساسی در تضاد است. اتفاق تلخ‌تری هم که در کنار این موضوع مستتر است، بحث‌های مالی مربوط به فیلترشکن‌هاست. به هر حال بر مبنای گزارش بسیاری از صاحب نظران ما یک گردش مالی 50 هزار میلیارد تومانی در حوزه فیلترشکن‌ها داریم. خودمان در بسیاری از این پلتفرم‌ها حضور داریم، در حالی که عنوان مسئول را داریم. از طرفی مسائل خودمان را در همین پلتفرم‌ها عنوان می‌کنیم و انتظار داریم که مردم هم از همین پلتفرم‌ها استفاده بکنند و نقطه نظرات ما را دنبال بکنند؛ اما از طرفی دسترسی آنها را محدود می‌کنیم. این یک پارادوکس بسیار پرچالش است.

دو موضوع جنجالی ارز ترجیحی و واردات خودرو در مجلس یازدهم حواشی فراوانی داشت، دو موضوع به قانون تبدیل شد و قرار بود دولت به گونه دیگری رفتار بکند و این اتفاق نیافتاد. مجلس پیگیری رده است؟

انصافاً مجلس در بخش خودرو ورود بسیار جدی‌ای مبتنی بر خواست و اراده مردم داشته است. دیدیم که بسیاری از ساختارهای فعلی در کشور مخالف این موضوع بودند، اما مجلس محکم ایستاد و در واقع این قانون مصوب شد و شورای نگهبان تایید کرد. مدتی هیات عالی نظارت نقدهایی داشت که آنها هم با توجه به اینکه خواست عمومی جامعه بود پذیرفتند و آنچه که وظیفه مجلس در قانون‌گذاری بود را انصافاً انجام دادند. الان هیچ خلاء قانونی برای واردات خودرو، چه خودروی نو و چه خودروی کارکرده وجود ندارد. اما آنچه که در واقع تا این لحظه شیوه‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌هایی که باید تدوین و اجرا می‌شد تا این لحظه توسط وزارت ثبت آن گونه که باید و شاید اجرا نشده است. برخی از بحث‌های فنی را در حوزه استاندارد مطرح کردند که از طرف جامعه قابل پذیرش نیست. من معتقدم هر روز تاخیر در اجرای این قانون کشور و مردم را دچار خسارت‌های غیرقابل جبران می‌کند.

در خصوص ارز ترجیحی هم، حذف ارز 4200 تومانی با این مبنا بود که در واقع هیچ مبنای اقتصادی ندارد و این تبدیل به یک رانت خاص برای افراد خاص شده است. اما آیا راهکار و راه حل حذف ارز ترجیحی بود؟ به تعبیر خود بنده خیر. درست است که فسادهایی مربوط به ارز ترجیحی وجود داشت. ولی در بسیاری از کشورها که حتی نظام اقتصادی لیبرالیستی هم هستند، اما برای افراد کم درآمد تدابیری اتخاذ می‌شود که در واقع افزایش قیمت‌ها آنها را دچار چالش نکند و حداقل سفره آنها را دچار مشکل نکند.آن زمانی که بحث حذف ارز ترجیحی بود ارکان دولت می‎گفتند فقط تعداد خاصی کالا گران خواهد شد که این با الفبای اقتصاد در تضاد است. ما باید قبول بکنیم که بسیاری از چایه‌های اقتصادی ما از اساس دچار چالش است. تورمی که در کشور ما وجود دارد، در کشورهایی که سالیان سال دارای جنگ داخلی بودند چنین تورمی را شاهد نیستید. مجلس مصوب کرد در ازای حذف ارز ترجیحی دولت باید سبد کالای مورد نیاز خانوارها را با قیمت شهریور 1400 در بستر کالابرگ الکترونیکی در اختیار مردم قرار دهد. متاسفانه این موضوع اجرایی نشد و دولت به بهانه عدم وجود زیرساخت‌های لازم انجام نداد. البته اخیراً در برخی از مناطق ظاهراً به صورت آزمایشی بحث کالابرگ الکترونیکی را راه انداختند، ولی دولت با استقبال مردم مواجه نشده است. به هر حال در این موضوع آنچه که نادیده گرفته شد، معیشت افراد کم درآمد جامعه بود. دولت یارانه‌ها را افزایش داد، اما این جبران شرایط را نمی‌کرد. ما شاهد تورم بالای 400 درصد بودیم و در واقع تدبیر دولت خیلی نتوانست مشکل مردم را مرتفع کند.

همسو بودن مجلس را با دولت که این دوره بسیار مطرح شد به نظرتان کارساز بوده یا خیر؟

در واقع تقابل مشکلات خودش را دارد و تعامل صد در صد هم مشکلات خاص خودش را دارد. اینکه دولت و مجلس بخواهند راهبردهای مشترک داشته باشند، مطلوب است. اما اینکه بخواهند در همه موضوعات تا این حد اشتراک داشته باشند، طبیعتاً امر پذیرفتنی نیست. در بسیاری از رویکردهای دولت که با مجلس تفاوت سلیقه داشت چه بسا نتایج بهتری در جامعه می‌توانست اتفاق بیافتد. بنده یکدستی در ساختارهای دولت را امر مطلوبی نمی‌دانم و معتقدم بسیاری از خلاهایی که در سطح جامعه وجود دارد شاید برگردد به اینکه ارکان مختلف دچار تقابل با یکدیگر هستند و طبیعتاً این هم پذیرفتنی نیست. بنده معتقدم نباید تقابل صد در صدی و نه تعامل صد در صدی وجود داشته باشد.

لایحه توسعه سواحل مکران را شما نپذیرفتید و رد کردید. می‌خواهم علت این موضوع را بدانم؟

البته دوفوریت اساسنامه سواحل مکران توسط شورای اسلامی رد شد. موضوع توسعه سواحل مکران را رهبری مطرح کردند، اما معتقدم آنچه که متولیان طرح‌های توسعه‌ای در این منطقه به دنبال آن هستند، مطلقاً مبتنی بر مولفه‌های توسعه پایدار نیست. نگاه یک سویه به حوزه توسعه بدون رعایت ملاحظات اجتماعی و زیست محیطی، تبدیل به ضد توسعه می‌شود. اینکه ما فکر می‌کنیم که یک مدل جدیدی از حکمرانی را می‌توانیم اجرا بکنیم اما تصمیم‌گیری‌ها بدون رعایت ملاحظه جامعه محلی باشد، قطعاً تبدیل به ضد توسعه خواهد شد. از اتاق‌های شیشه‌ای در تهران نمی‌شود برای پهنه‌ای در سواحل مکران که به لحاظ تمام شاخص‌های توسعه انسانی در آخرین رتبه است، تصمیم‌گیری بکنیم. توسعه حتماً باید آنجا اتفاق بیافتد. اما در ابتدای امر باید ببینیم خود مردمی که در این پهنه زندگی می‌کنند چه نقشی در این توسعه دارند؟ آنچه که در اساسنامه فعلی داشتیم نکات مثبت زیادی داشت، اما ابهامات بسیار جدی نیز داشت و این ابهامات برای اینکه رفع شوند نیاز به کارشناسی فنی دارد. اگر به دوفوریت می‌رسید دیگر فرصتی برای کار کارشناسی وجود نداشت. به تعبیر برخی از متولیان طرح‌های توسعه آن پهنه و جغرافیا ارزشمند است. اما انسان‌هایی که در آنجا زندگی می‌کنند متاسفانه مورد توجه نیستند. من سوالم از عزیزانی که این اساسنامه را تدوین کردند این است که چند نفر از نخبگان، کنشگران و دانشگاهیان منطقه در فرآیند تدوین چنین اساس نامه‌ای دخالت داشتند؟ یا اینکه الان که دارید این ساختار را شکل می‌دهید، تصمیم‌سازان این ساختار چند نفرشان از نیروهای ارزشمند آن پهنه هستند؟ مگر رهبری نفرمودند که مردم هر پهنه برای توسعه آن منطقه اولویت هستند ؟ ما اگر فکر می‌کنیم که می‌توانیم بدون رعایت ملاحظات جامعه محلی به صورت دستوری و از بالا به پایین در یک جایی توسعه ایجاد بکنیم، طبیعتاً تجربه شکست خورده‌ای خواهد بود. این را می‌پذیریم که آن پهنه حتماً باید توسعه پیدا کند، کشور باید از ظرفیت‌های این پهنه بهره‌مند شود، اما در ابتدای امر باید مردمی که در آنجا زندگی می‌کنند سهم داشته باشند. نقطه کانونی ساحل مکران، شهر چابهار است. مردم چابهار هفته‌ای یا دو هفته یکبار یک روز فقط آب دارند. ما بیشترین میزان حاشیه‌نشینی را در آن پهنه داریم. 56 درصد مردم شهر در حوزه‌های حاشیه نشینی زندگی می‌کنند. ما پایین‌ترین سرانه‌های فضای آموزشی و بهداشتی را داریم. اگر قرار است توسعه اتفاق بیافتد باید ابتدا در توسعه شاخص‌های انسانی موفقیت اتفاق بیافتد. با توجه به ابهاماتی که در این اساسنامه وجود داشت، نمایندگان استان هرمزگان هم به شدت مخالف دوفوریت این موضوع بودند و الان که این موضوع به کمیسیون اقتصادی ارجاع شده، قطعاً ما جلسات متعددی خواهیم داشت تا ملاحظات جامعه محلی در اساسنامه رعایت شود.

دو موضوع در خصوص استان سیستان و بلوچستان وجود دارد، یکی موضوع آب است و یکی موضوع فقر در این استان است. آقای سعیدی علت اینکه استان سیستان و بلوچستان اینقدر محروم است، چیست؟

در خصوص فقر تاریخی استان سیستان و بلوچستان ریشه در تاریخ دارد، اتفاقاً بعد از انقلاب اسلامی اتفاقات بزرگی  در حوزه‌های آموزش و بهداشت رخ داده است. اما تعبیری که رهبری دارند راه‌های نرفته خیلی بیشتر از راه‌های رفته بوده است. ایشان در دیدار اخیری که با برخی از مردم استان داشتند، عنوان کردند که همه دولت‌ها در حوزه سیستان و بلوچستان کم کاری کردند و عنوان کردند اگر مصوبات سفر ابتدای دهه 80 ایشان اجرایی می‌شد الان شرایط استان متفاوت بود. متاسفانه این استان به لحاظ تمام شاخص‌های توسعه‌ای رتبه ی آخر را در کشور دارد. و خب بزرگترین مشکل استان بحث آب بوده که مطرح کردید. سناریو در شمال و جنوب استان متفاوت است. در شمال استان عمده منابع استان به نوعی متاثر از حقابه‌های ما از کشور افغانستان بوده که انتظار داشتیم بر مبنای معاهده‌های حقوقی از جمله معاهده سال 1351 اجرا شود، اما باتوجه به اتفاقاتی که در کشور افغانستان افتاده این امر محقق نشده است. در راستای دیپلماسی آب در 3 محور وزارت امور خارجه، وزارت نیرو و سازمان حفاظت از محیط زیست نتوانستند کارکرد ویژه‌ای داشته باشند. متاسفانه از همه ظرفیت‌ها استفاده نشده است. باید همه گزینه‌ها برای احقاق حقوق حقه مردم ایران برای حقابه روی میز بیاید. اما سناریوی جنوب کشور به نوعی شاید تلخ‌تر باشد، در جنوب استان ما در واقع ظرفیت اقیانوس را داریم. 62 درصد آب شیرین کن‌های دنیا در حوزه دریای مدیترانه، خلیج فارس و سرخ هستند. سهم ما فقط 2 درصد از این 62 درصد از  آب شیرین کن‌های دنیا است. البته در این دولت انصافاً در این زمینه کار شده و این جای تقدیر دارد. اما متاسفانه ماه‌هاست که روند متوقف شده است. ما سدهایی داریم که کامل پرآب هستند، ولی شبکه پایین دست سد ایجاد نشده است. همین الان در بخش مرکزی چابهار شاخص دسترسی به آب شرب صفر است. 58 روستا به طور کامل به صورت سهمیه‌ای آب‌رسانی می‌شود. اینجا من معتقدم یک کم کاری تاریخی اتفاق افتاده است.

شما به عنوان نماینده مردم سیستان و بلوچستان در این چهار ساله‌ای که نماینده بودید چه کارنامه‌ای برای دفاع از خودتان دارید؟

یک نماینده باید صدای ملت باشد و من علی رغم همه ضعف‌هایی که در خودم داشتم و خودم به آنها معترفم، احساس می‌کنم که در بیان آلام مردم خودم دچار لکنت زبان نشدم. ما چیزی حدود 300 روستا در استان سیستان و بلوچستان را به شبکه آبرسانی وصل کردیم. اقدام‌های متعددی هم در حوزه‌های مختلف انجام شده، اما حجم چالش‌ها و مشکلات به قدری زیاد است که حتی این کارها به چشم هم نمی‌آید. لذا من اینجا نمی‌توانم با افتخار از کارنامه خودم صحبت بکنم، اما تلاشی بوده که از ابتدای دوران نمایندگی شروع شده و امیدوارم تا آخرین روز نمایندگی ادامه پیدا کند. در حوزه‌هایی مثل آبرسانی کارهای بزرگی شده، در حوزه راه‌های روستایی اتفاقات خوبی افتاده، همچنین در حوزه برق اقدامات قابل توجهی رخ داده است. مرز ریمدان افتتاح شده و یکی از مرزهای فعال کشور است. در حوزه ورزش خود مردم بسیار پای کار بودند یعنی خودشان به شدت کارهای بزرگی کردند. فضاهای آموزشی با کمک خیرین عزیز بسیار رخ داده است، اما این اقدامات و این کارها تناسبی با حجم عقب‌ماندگی‌ها و محرومیت‌های آن منطقه ندارد و هنوز برای اینکه ما به میانگین کشور برسیم، می‎توان گفت که راه طولانی داریم.

نمایندگان سیستان و بلوچستان در اتفاقات سال گذشته در زاهدان آنقدر دیده نشدند، یعنی مردم سیستان و بلوچستان احساس نکردند که نماینده‌هایشان توانستند مسئله را به خوبی به مرکز نشینان انتقال دهند. این نقد را می‌پذیرید یا خیر؟

8 مهر 1401 که به جمعه خونین معروف است اتفاقی در استان سیستان و بلوچستان افتاد که در تاریخ این استان سابقه نداشت و متاسفانه مواجهه مسئولین و دولت با این فاجعه بزرگ متناسب با فاجعه نبود. مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان بلافاصله بعد از آن اتفاق تلخ جلسه‌ای را با ریاست جمهوری داشتند و در آنجا خود بنده به ایشان عنوان کردم که این اتفاق در تاریخ استان ما بی‌سابقه بوده و این اگر به صورت اصولی و با رعایت شان مردم برخورد نشود، قطعاً تبدیل به یک گسل بزرگ خواهد شد و شاید جبران کردنش بسیار سخت باشد. بلافاصله بعد از آن موضوع جلسات متعددی با مسئولین امنیتی برقرار شد، موضوع خدمت وزیر کشور منعکس شد. واقعیت امر این است که موضوعات تلخ آن روز جانگداز به صورت درست به مرکز کشور منعکس نشدند. محاکمه‌ شفاف آن جنایت بزرگ خواسته به حق مردم استان است و هرگز فکر نکنید که با پاک کردن صورت سوال می‌توانیم مسئله را حل بکنیم. اقداماتی در راستای همان سفر نماینده رهبری اتفاق افتاده است و باید کامل شوند و در واقع این اغناء در جامعه اتفاق بیافتد که تا این لحظه متاسفانه نیافتاده است.در مورد اتفاقات تلخ مهر ماه 1401 من یک نکته‌ای را خطاب به همه مسئولین کشور عنوان بکنم. آیا یکبار شده خودمان را جای خانواده شهدای آن فاجعه تلخ بگذاریم؟ فرزندانشان برای ادای فریضه نماز به مصلی زاهدان رفته بودند و برخلاف ادعاهایی که مطرح شده بود که اینها حمله کردند و ما دیدیم در حمله به کلانتری 16 فقط یک نفر اسلحه داشت. اینگونه نبود که یک چیز برنامه‌ریزی شده‌ای باشد و  بسیاری از کسانی که در مصلی به شهادت رسیدند اصلاً به پاسگاه مراجعه نکردند. لذا خودمان را به جای خانواده شهدا بگذاریم.

دولت سیزدهم ادعا کرده که ما چرخش به شرق داریم، به اصطلاح به روسیه و چین نزدیک‌تر شدند. برخی این را تحلیل می‌کنند که این به نفع استان سیستان و بلوچستان هم هست. مخصوصاً چابهار که میگویند هندی‌ها راحت‌تر می‌توانند در توسعه منطقه حضور پیدا کنند. نظر شما چیست؟

من ابتدا می‌خواهم که از یک رویکرد خوب این دولت تشکر بکنم. اتفاقاتی که در حوزه آبرسانی با محوریت آقای محرابیان افتاده عالی بود. افزایش سطح روابط ما با کشور های همسایه و فعال شدن بازارچه‌های مرزی بوده در معیشت مرزنشینان موثر بوده و این جزء رویکردهای خوب این دولت بوده است. بنده به شدت منتقد دولت قبل بودم و نوع نگاهی که در بحث‌های دیپلماتیک داشت، اما در همان روز رای اعتماد دولت سیزدهم من پشت تریبون اعلام کردم که مبادا از ترس عقرب جراره غرب به مار غاشیه شرق پناه ببریم. همانگونه که اعتماد بی‌جا به طرف غربی به شدت می‌تواند آسیب‌ساز باشد، اعتماد بی حد و حصر به طرف شرق چه بسا زیان بارتر خواهد بود. بنده واقعاً این را با تلخی عنوان می‌کنم که هیچ کشوری به اندازه روسیه منافع ملی ایران را در طول تاریخ دچار چالش نکرده است. شرقی‌ها در شرایط سخت همیشه به به منافع ایران پشت پا زدند. همین الان روسیه با پروژه سدسازی‌های خود به دریای خزر آسیب جدی وارد می‌کند. متاسفانه اقدامی توسط دولت اتفاق نمی‌افتد.کشور چین به لحاظ تاریخی در کشورهایی سرمایه گذاری داشته که به نوعی استعمار منابع آن کشورها را انجام داده است. من معتقدم بر مبنای سیاست‌های اصولی ما در سیاست خارجی فقط یک خط قرمز داریم و آن هم رژیم اشغالگر قدس هست که هرگز آن را به رسمیت نخواهیم شناخت. اما با دیگر کشورها نه بر مبنای دشمنی بلکه بر مبنای منافع ملی خودمان باید ارتباط داشته باشیم و این منافع ملی نباید به گونه‌ای باشد که بی حد و حصر به هر کدام از بلوک شرق و غرب اعتماد کنیم. در خصوص سرمایه گذاری هندی‌ها به قدری ناچیز است که به نظر من نبونش شاید بهتر باشد. تمام سرمایه گذاری که هندی‌ها در چابهار انجام دادند از 20 میلیون دلار فراتر نرفته و حتماً تحریم‌ها در این امر موثربوده است. البته ببینید اهمیت بندر چابهار به لحاظ ترانزیتی به گونه‌ای بود که حتی ترامپ هم از تحریم آن امتناع کرد. البته بیشتر بخاطر بحث ترانزیت به افغانستان بود. ما تا زمانی که تدبیر سازنده، کاربردی و اجرایی برای رفع کامل تحریم‌ها نکنیم، شک نکنید که دلخوش بودن به این سرمایه‌گذاری‌های محدود هند و چین ساده‌انگارانه خواهد بود.

منبع: اقتصاد آنلاین

دیگر رسانه ها

کدخبر: 111434

ارسال نظر