چرا مردم از روحانیت خشمگین هستند؟

احمد بخارایی، مدیر گروه جامعه‌شناسی سیاسی در انجمن جامعه‌شناسی ایران در تحلیل خود از علت خشم مردم نسبت به قشر روحانیت، به دیده‌بان ایران گفت: گروه‌هایی که به حاشیه رانده شده‌اند، به جایی رسیدند که احساس می‌کنند دیگر صدایشان به گوش صاحبان قدرت نمی‌رسد. از سوی دیگر صاحبان قدرت هم در میان خودشان توزیع قدرت و ثروت را دارند و گاه بر سر منافع با هم چالش پیدا می‌کنند حال وقتی گروه خودی و غیرخودی تشکیل شود، توزیع قدرت و ثروت هم عمدتا محدود به همان خودی‌ها خواهد بود. در این شرایط مظهر و نماد نظام سیاسی- ایدئولوژیک، روحانیت است.

چرا مردم از روحانیت خشمگین هستند؟

دیده بان ایران نوشت: احمد بخارایی، مدیر گروه جامعه‌شناسی سیاسی در انجمن جامعه‌شناسی ایران در تحلیل خود از علت خشم مردم نسبت به قشر روحانیت، به دیده‌بان ایران گفت: گروه‌هایی که به حاشیه رانده شده‌اند، به جایی رسیدند که احساس می‌کنند دیگر صدایشان به گوش صاحبان قدرت نمی‌رسد. از سوی دیگر صاحبان قدرت هم در میان خودشان توزیع قدرت و ثروت را دارند و گاه بر سر منافع با هم چالش پیدا می‌کنند حال وقتی گروه خودی و غیرخودی تشکیل شود، توزیع قدرت و ثروت هم عمدتا محدود به همان خودی‌ها خواهد بود. در این شرایط مظهر و نماد نظام سیاسی- ایدئولوژیک، روحانیت است.

به گزارش عرشه آنلاین؛ از زمان شروع اعتراضات که معترضان در شعارهایشان آن‌ها را مورد هدف و تحقیر قرار می‌دادند تا پویشی موسوم به «عمامه‌پرانی» و در نقطه کنونی که به حمله علیه قشر روحانیت رسیده‌ایم و طی یک هفته یک روحانی به قتل رسید، دو روحانی با ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفتند و روحانی دیگری توسط خودروی سواری به زیر گرفته شد، حاکی از خشم مردم نسبت به این قشر از جامعه است، فارغ از اینکه حامی نظام باشند یا نباشند. البته که این خشم فروخورده، از زمان اعتراضات نمود پیدا نکرد بلکه از مدت‌ها پیش از آن هم مردم به انحای مختلف این خشم را نسبت به آن‌ها نشان داده بودند چراکه به باور بخشی از افکار عمومی جامعه روحانیت بخشی از بازوهای اجرای ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی هستند.

از سال ۵۸ به بعد شاهد شکل‌گیری دو جبهه "خودی و غیرخودی" هستیم

احمد بخارایی، جامعه‌شناس در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه علت خشم مردم از روحانیت چیست، به دیده‌بان ایران گفت: «از دو زاویه می‌توان به این خشم نگاه کرد؛ یک اینکه تضاد منافع بین گروه‌های داخل ممکن است به نفع یکی از طرفین شکل گیرد و اینگونه رفتارها مدیریت شود و طرف دیگر امتیاز گیرد. کمااینکه الان هم مشاهده می‌کنید که به دنبال مطالبه‌گری‌هایی که مردم در کف خیابان داشتند، پیام‌شان را کم و بیش به داخل مجموعه نظام سیاسی منتقل کردند. داخل مجموعه نظام سیاسی هم افراد، سلایق و گروه‌های متضادی وجود دارد. برخی از آن‌ها پیام مردم را کم و بیش دریافت کرده‌اند و حتی برخی از آن‌ها تا حدودی با مواضع مردم هم موافق هستند. اما گروه‌های مقابل‌شان در داخل قدرت، به دلایل مختلفی که ممکن است بحث قدرت و ثروت و ایدئولوژی یا آمیخته‌ای از آن‌ها باشد، در مقابل گروهی که پیام مردم را دریافت کرده است، می‌ایستد.»

  وی ادامه داد: «چه بسا برخی از این حرکت هایی که شما می‌فرمایید"مردم" انجام می‌دهند، از یک زاویه ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه، سازمان‌دهی شده‌ تا اهرم فشاری علیه بخش دیگری در داخل نظام سیاسی باشد. اما از زاویه دیگر اگر بپذیریم که مرجع انجام دهنده بخشی از این رفتارها واقعا مردم هستند، با این مقدمه توضیح می‌دهم که با انسجام اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند.»

بخارایی در تعریف انسجام اجتماعی بیان کرد: «انسجام اجتماعی به معنای این است که همه گروه‌ها، سلیقه‌ها و به طور کل همه مردمی که داخل نظام اجتماعی هستند، مشارکت داده شوند و به بازی گرفته شوند تا در نهایت آن انسجام اجتماعی ایجاد شود. ما از سال ۵۸ به بعد شاهد بودیم که یک نوع بخشی‌نگری و مرزبندی بین مومن و غیر مومن، مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و غیر شیعه ایجاد شد که ناشی از نظام سیاسی ایدئولوژیک است. این مرزبندی در گزیش‌هایی که افراد برای ادامه تحصیل، اشتغال یا مواردی از این قبیل مراجعه می‌کردند، اعمال شد. از همانجا این زاویه شکل گرفت و دو جبهه "خودی و غیرخودی" پررنگ و پررنگ‌تر شد تا اینکه در این چهار دهه اخیر فاصله و شکاف زیادتر شد.»

مظهر و نماد نظام سیاسی- ایدئولوژیک، روحانیت است

این جامعه‌شناس افزود: «طبیعتا گروه‌هایی که به حاشیه رانده شده‌اند، به جایی رسیدند که احساس می‌کنند دیگر صدایشان به گوش صاحبان قدرت نمی‌رسد. از سوی دیگر صاحبان قدرت هم در میان خودشان توزیع قدرت و ثروت را دارند و گاه بر سر منافع با هم چالش پیدا می‌کنند حال وقتی گروه خودی و غیرخودی تشکیل شود، توزیع قدرت و ثروت هم عمدتا محدود به همان خودی‌ها خواهد بود. به بیانی دیگر تبعیض‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به نحوی نهادینه شده است. در این شرایط مظهر و نماد نظام سیاسی- ایدئولوژیک، روحانیت است.»

بخارایی در ادامه عنوان کرد: «ما در راس کشور ولایت فقیه را می‌بینیم که یک شخص روحانی است؛ همچنین نهادها و سازمان‌های قدرتمندی از جمله  مجلس خبرگان، شورای نظارت بر قانون اساسی و در همه مناصبی که کلیدی هستند، روحانیونی از جانب رهبری منصوب شده‌اند.»

این استاد دانشگاه ضمن بیان اینکه یک طبقه سیاسی نوظهور شکل گرفته است که گویا چندان قصد ندارد پیام مردمی که به آنها برچسب غیرخودی زده است را بشنود، گفت: «با این تفاسیر دیگر یک گزینه برای قشرهایی از مردم باقی می‌ماند و آن هم متاسفانه رفتار و زبان خشونت‌بار است. حال این خشونت یک زمان در قالب عمامه‌پرانی، یک زمان در قالب اهانت‌های کلامی و زمان دیگر در قالب حذف فیزیکی طرف مقابل نمود پیدا می‌کند.»

 وی در پاسخ به اینکه آیا چنین رفتارهای خشونت‌باری از قبل هم پیش‌بینی می‌شد، عنوان کرد: «این روند قابل پیش‌بینی بود و بارها جامعه‌شناسان هشدار دادند که اینگونه تقابل بخشی از نظام سیاسی با بخشی از مردم سرانجام خوبی نخواهد داشت. حال یکی فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد و از کشور می‌رود، یکی دست به حذف فیزیکی خود می‌زند و خودکشی می‌کند، دیگری ممکن است به انزوا برود و با مواد مخدر سرش را گرم کند و یکی دیگر هم ممکن است دست به طغیان و خشونت بزند. اینها مواردی است که از نظر جامعه شناسی و تئوریسین‌هایی نظیر رابرت مرتن پیش‌بینی می‌شد و برای فهم و تحلیل مسئله دشواری نبود.»

فردی که احساس می‌کند غیر خودی است، با بی‌حجابی دارد فریاد می‌زند و مطالبات دیگرش را بیان می‌کند

بخارایی در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه در مورد افراد محجبه‌ای که شاید موافق حکومت نباشند اما مورد حمله بخشی از مردم قرار می‌گیرند چطور می‌توان تحلیل کرد، به دیده بان ایران گفت: «ما یک سرچشمه‌ای داریم که نظام سیاسی ایدئولوژیکی به نام جمهوری اسلامی است. این سرچشمه وقتی می‌جوشد، در شعبه‌های مختلفی جریان پیدا می‌کند. شما هر نماد و رفتار سیاسی و حکومتی را که می‌بینید در واقع شعبه‌های نظام سیاسی است که تمام آن‌ها به سرچشمه وصل می‌شود. همین موضوع حجاب را در نظر بگیرید؛ باز یک تفکری است که به بایدها و نبایدها و امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد دارد. طبیعی است که پشت این اعتقاد، منافع سیاسی و اقتصادی نهفته است و یک پوشش دینی و ایدئولوژیکی به آن می‌دهند و می‌خواهند امر کنند.»

این جامعه‌شناس ادامه داد: «امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین است اما تعریفی که از امر و معروف دارند، یک تعریف خاص درون نظام سیاسی و کم و بیش وابسته به آن است. سوی دیگر ماجرا مردم هستند که فارغ از دغدغه‌های سیاسی، یک نگاه تحول جویانه دارند، جهان و الگوهای رفتاری نو را می‌بینند و با عقلانیت خودشان حجاب، عفاف و حیا را تجزیه و تحلیل می‌کنند و این دو تحلیل در مقابل هم قرار می‌گیرند. طبیعی است زمانی که دیالوگ شکل نگیرد، زمانی که تعامل کلامی و ذهنی وجود نداشته باشد، در نهایت یک گزینه می‌ماند؛ یک طرف علیه طرف دیگر خشونت می‌ورزد.»

بخارایی درخصوص نمود برخوردهای اخیر با مردم و اثر گذاری اجتماعی آن به دیده بان ایران گفت: «این خشونت در قالب‌هایی همچون گذاشتن دوربین، تجسس در حریم خصوصی، جریمه و برخورد کردن و سایر اتفاقاتی که در این مدت رخ داد، نمود پیدا می‌کند. در این شرایط طرف مقابل هم وقتی از امر به زعم خودش عادی، منع می‌شود ممکن است به انجامش حریص شود. یعنی بی‌حجابی را به عنوان سمبلیک تشدید می‌کند.»

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: «همانطور که می‌دانید بی‌حجابی یک مسئله خاص در جامعه ما نیست بلکه ما مسائل دیگری هم داریم اما بی‌حجابی به پیش قراول آن اعتراضات و مطالبه‌گری‌ها تبدیل می‌شود. بنابراین همان فردی که احساس می‌کند با بحران هویت مواجه است، غیر خودی است و اصلا به بازی گرفته نمی‌شود، با بی‌حجابی در اصل دارد فریاد می‌زند و مطالبات دیگرش را از این طریق بیان می‌کند.»

دیگر رسانه ها

کدخبر: 85208

ارسال نظر