روایت تازه از عزل قائم مقام رهبری / چه کسی نامه عزل آیت‌الله منتظری را برد

مسئله آقای منتظری در چندین ماه و شاید در سه چهار سال قبل از این اتفاقات، ریشه دارد. به نظر من یکی از ویژگی‌ها و شگفتی‌های زندگی و شخصیت حضرت امام این بود که با همه احترامی که به اطرافیان و خانواده خودشان می‌گذاشتند ولی یک استقلال رأی داشتند و این استقلال رأی اجازه هیچگونه نفوذی به شخصیت امام نمی‌داد.

روایت تازه از عزل قائم مقام رهبری / چه کسی نامه عزل آیت‌الله منتظری را برد

 عضو دفتر حضرت امام خمینی(ره) با تشریح وقایعی که منجر به عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری شد، گفت: یکی از آفت‌ها و خیلی از ضربه‌ها و صدمه‌هایی که جمهوری اسلامی و نظام خورده و خواهد خورد این است که بعضی افراد آگاهانه یا ناآگاهانه یا از سر دلسوزی یا ساده‌لوحی خودشان را در معرض نفوذها و هجمه‌ها قرار می‌دهند که متأسفانه این مسئله در مورد آقای منتظری هم صدق می‌کند.

«حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی انصاری»  با اشاره به حادثه عزل آیت‌الله منتظری بیان داشت: مسئله آقای منتظری در چندین ماه و شاید در سه چهار سال قبل از این اتفاقات، ریشه دارد. به نظر من یکی از ویژگی‌ها و شگفتی‌های زندگی و شخصیت حضرت امام این بود که با همه احترامی که به اطرافیان و خانواده خودشان می‌گذاشتند ولی یک استقلال رأی داشتند و این استقلال رأی اجازه هیچگونه نفوذی به شخصیت امام نمی‌داد.

وی افزود: همه می‌دانستند که باید در چارچوب حرکت کنند و امام تحت تأثیر القائات نبود. ولی متاسفانه نه تنها راجع به آیت‌الله منتظری بلکه شخصیت‌های دیگری هم بودند که در دوران قبل یا بعد از پیروزی انقلاب، متأثر از حوادث پیرامون و اطرافیان خودشان بودند.

عضو دفتر امام خمینی تصریح کرد: این یکی از آفت‌ها بوده و هست و خیلی از ضربه‌ها و صدمه‌هایی که جمهوری اسلامی می‌خورد و نظام خورده و خواهد خورد این است که بعضی افراد آگاهانه یا ناآگاهانه یا از سر دلسوزی یا ساده‌لوحی خودشان را در معرض نفوذها و هجمه‌ها قرار می‌دهند که متأسفانه این مسئله در مورد آقای منتظری هم صدق می‌کند.

افرادی در کنار آقای منتظری و در دفتر ایشان بودند که با حضرت امام از جهت فکری و سیاسی زاویه داشتند

وی گفت: افرادی در کنار ایشان و در دفتر ایشان بودند که با حضرت امام از جهت فکری و سیاسی زاویه داشتند و بعضاً هم کارهایی کرده بودند که در دفاع از خودشان مجبور بودند که عقیده خودشان را به یک جایی متکی کنند که آن اتهامات از آنها برداشته شود تا اگر یک روزی در چنگال عدالت گرفتار شدند، یک حامی محکمی داشته باشند و بتوانند خودشان را حفظ کنند.

انصاری موضع‌گیری‌های رسانه‌ای آیت‌الله منتظری را در زاویه‌گرفتن از خط امام مؤثر دانست و بیان داشت: می‌شد اینها را در عضو دفتر امام خمینی (ره) گفت: فضاهای دیگری مطرح کرد. خود ایشان با شناختی که از شخصیت و تعبد امام نسبت به احکام و سیاست داشتند به اینها واقف بودند ولی جوری راه و مسیر را برای زاویه گرفتن ایشان از امام هموار کردند که بعضی بحث‌ها در رسانه‌ها علنی شد و بعضی انتقادات ایشان، انتقادات نابه‌جا و اصلاً خلاف واقع بود.

وی با بیان اینکه این اتفاق، یک اتفاق دفعی نبود، گفت: امام نامه‌های ایشان را مطالعه می‌کردند؛ گزارشات می‌آمد و پیام‌های مرحوم حاج احمدآقا به ایشان مستقیم و غیرمستقیم ارسال می‌شد. هشدارهایی به ایشان داده می‌شد که به ایشان می‌رساند که این زاویه در شأن ایشان نیست.

بدون تردید بیت و دفتر آیت‌الله منتظری در بعضی از حوادث کشور و حوزه دست داشتند

یار دیرین امام و انقلاب اظهار داشت: امام خیلی دلسوزانه و خیرخواهانه نسبت به اطرافیان‌شان به ایشان تذکر می‌دادند و اینکه مواظب باشند. بعضی از حوادثی که در کشور و در حوزه اتفاق افتاد و درگیری‌هایی که در بعضی شهرستان‌ها اتفاق افتاد، ناشی از یکسری القائاتی بود که بدون تردید بیت و دفتر آیت‌الله منتظری در آن سهم داشتند.

وی ادامه داد: سعی من بر این بود که واقعاً خیلی وارد این عرصه‌ها نشوم. ولی با آن سابقه‌ای که از زندان و قبل از زندان از قضایا داشتم، این حس را داشتم که آیت‌الله منتظری در معرض یک خطر جدی در اطرافیانشان خواهند بود و بعد هم که این مجموعه در کنار ایشان شکل گرفت، خطر جدی‌تر شد.

محمد علی انصاری

کسی که همیشه در کنار آیت‌الله منتظری ایستاده بودند و مقاومت می‌کرد،مرحوم حاج احمدآقا بود

انصاری بیان داشت: به نظر من مرحوم حاج احمدآقا از مظلومان تاریخ انقلاب است. مرحوم حاج احمدآقا در ترویج آیت‌الله منتظری، در مطرح کردن ایشان و اینکه در جایگاهی قرار گرفتند که خیلی از مسائل قضایی را امام به ایشان ارجاع دادند، بسیار نقش داشتند. ما شاهد بودیم کسی که حامی و پیگیر بود و کسی که همیشه در کنار آیت‌الله منتظری ایستاده بودند و مقاومت می‌کرد، یادگار حضرت امام مرحوم حاج احمدآقا بود.

وی افزود: همواره مرحوم حاج احمدآقا معتقد بودند که شخصیت آقای منتظری، شخصیت ممتازی است تا اینکه به این حد رسید و فاصله‌ها زیاد شد؛ چون بالاخره اطلاعات داخل بیت آقای منتظری منتقل می‌شد و افرادی بودند که انتقال می‌دادند.

تلاش بیت آقای منتظری برای تحریک دیگران به التهاب‌آفرینی

عضو دفتر امام خمینی خاطرنشان کرد: من هر موقع که من آنجا رفتم و مناسبتی بوده که کاری داشتم، به نظر می‌رسید افرادی آنجا هستند که می‌خواهند ما را تحریک کنند به اینکه ما بگوییم در نظام اختلاف است. حتی آنجا من یک کلمه‌ای گفتم و یکی از اطرافیان نزدیک حاج آقا گفت چرا این حرف‌ها را به رسانه‌ها نمی‌کشانید؟!

وی افزود: مرحوم حاج احمدآقا می‌دانست که دارد این اتفاقات می‌افتد و جریانات مخالف با جریان انقلاب دارند به ایشان نزدیک می‌شوند و با ایشان همدردی می‌کنند. در خانه ایشان رفت و آمد داشتند و این طبیعی بود که موضع حاج احمدآقا و موضع امام نسبت به گذشته تغییر کند.

عزل آقای منتظری یک تکلیف سخت تاریخی برای امام بود

انصاری اذعان کرد: نامه‌نگاری‌هایی که اتفاق افتاد، اوج این حوادث بود. اطرافیان آقای منتظری فصل بازگو کردن و افشاکردن برخی از قضایایی که نباید افشا می‌کردند در رسانه‌های خارجی و ضدانقلاب باز کردند و به نظر من امام احساس کردند که این جایگاهی است که باید امام ورود پیدا کنند.

وی افزود: امام در عین اینکه می‌خواستند ایشان را تکریم کنند و جایگاه علمی ایشان محفوظ بماند. به نظرم امام به تکلیف‌شان عمل کردند و این تکلیف هم به نظرم یک تکلیف سخت تاریخی برای امام بود.

نامه ۶/۱ را من به قم بردم

عضو دفتر امام خمینی(ره) با بیان اینکه نامه ۶/۱ را من به قم بردم، گفت: قبل از آن نامه، من یکبار خدمت ایشان رفتم و از طرف امام به ایشان عرض کردم که امام فرمودند وصیتنامه‌های من را بدهید. دوتا وصیتنامه حضرت امام به ایشان داشتند. یک وصیتنامه عمومی و یک وصیتنامه خاص. من وصیتنامه‌ها را از ایشان گرفتم. ایشان هم خیلی متعجب شدند و گفتند چه شده؟ که گفتم امام دستور دادند وصیتنامه‌ها را بگیرم.

وی ادامه داد: ایشان وصیتنامه عمومی را خیلی راحت تحویل داد ولی یک وصیتنامه گاوصندوقی بود که ایشان اصرار داشتند که بپرسند آیا باید این هم تحویل داده شود که من به ایشان عرض کردم امام تأیید کردند که هر دو وصیتنامه را برگردانید و من هر دو را گرفتم و خدمت امام دادم. مرحله بعدی نامه ۶/۱بود که هنوز منتشر نشده بود.

یار امام و انقلاب گفت: من در آن ایام که ایام عید بود و چون امام کارهایشان تعطیل می‌شد، ما با خانواده برای تفریح به اطراف تهران می‌رفتیم، به تهران آمدیم و همین که وارد جماران شدیم، گفتند آقا کجایی؟ امام دنبال شما هستند. من خدمت حاج احمدآقا رسیدم و ایشان گفتند امام این نامه را نوشتند و شما این نامه را به شخص آقای منتظری برسانید.

انصاری بیان داشت: رسیدم خدمت آقای منتظری و ایشان هم اظهار لطف کردند و با عرض معذرت نامه را خودم به ایشان دادم. حالا اینکه می‌گویند نامه را فرد دیگری نوشته و حاج احمدآقا داده است، خیر. نامه را خود بنده گرفتم و به ایشان تحویل دادم.

وی افزود: بعد هم آن قضایایی که اتفاق افتاد، نامه ۸/۱ و حوادث دیگر، در اوج این حوادث من به دانشگاه تهران رفتم و آنجا سخنرانی کردم و آنجا ماجرای این نامه و سایر قضایا را با دانشجویان مطرح کردم که صحبت‌های من در روزنامه‌ها منتشر شد. یک روز بعد که من خدمت امام رسیدم، امام از صحبت‌های من تشکر کردند و حاج احمدآقا هم به من گفتند امام تشکر کردند و فرمودند فلانی صحبت‌های خوبی کرده است. صحبت‌های من در روزنامه‌ها هست و عین وقایعی بود که اتفاق اتفاد.

انصاری اظهار داشت: اخلاق امام، واقعاً یک اخلاق متعالی بود؛ امام با هر کسی متناسب با کاری که انجام می‌داد و جایگاهی که داشت، ارتباط عاطفی برقرار می‌کرد. یعنی اگر کسی یک لیوان آب به دست ایشان می‌داد، امام به نوعی با نگاه و آن روح ملاطفت‌آمیزشان از او تشکر می‌کرد. این باعث می‌شد که حس می‌کردم لحظه‌ لحظه‌های کنار امام بودن برای من یک فرصت است.

وی افزود: یک روز مرحوم حاج احمدآقا از من پرسید که آقای انصاری شما تا به حال از امام هیچ نامه‌ای و دست‌خطی نگرفته‌ای؟ گفتم نه؛ همین که کنار امام هستم بزرگترین توفیق است. همان روز امام توصیه کردند که یک اجازه‌نامه وجوهات برای من نوشتند و مهر کردند. بعد از آن، حضرت امام نامه‌ای برای انتخابات به من دادند. یا همان نامه‌ای که بعداً به عنوان منشور برادری خدمت‌شان نوشتم و امام پاسخ دادند؛ همه اینها در یک دایره و تحفظی قرار داشت.

می‌گفتند یا کل صندوق‌ها دوباره شمارش شود یا کل انتخابات باطل شود

عضو دفتر امام خمینی(ره) بیان داشت: در ایام انتخابات مجلس سوم، اختلافی بین شورای نگهبان و وزارت کشور پیش آمد. این اختلاف کم کم رشد کرد و در نهایت بعد از مرحله اول انتخابات بروز کرد. روی افراد تهران و برگزیدگان تهران، یک عده‌ای تشکیک کردند که باید صندوق‌های آرا دوباره شمارش شود و نتایج را قبول ندارند و به نوعی انتخابات را در تهران زیر سؤال بردند. حرف‌شان هم این بود که یا کل صندوق‌ها دوباره شمارش شود یا کل انتخابات باطل شود.

وی افزود: دعواهای راست و چپ اینجا خودش را نشان داد. دوره سخت جنگ هم بود. یعنی وسط جنگ که موشکباران شهرها بود و تهران به دلیل بمباران خلوت بود، بنا بود روز قدس مردم از حاشیه‌های تهران به شهر بیایند و روز قدس برگزار شود و همان روز قرار بود که اگر انتخابات تأیید شود، مرحله دوم انتخابات نیز برگزار شود.

انصاری اظهار داشت: با آن اختلاف معلوم بود که روز قدس برگزار نمی‌شود و جنگ هم موجب شده بود که غیر از روز قدس، اجتماعی در تهران صورت نگیرد. این اختلاف بالا گرفت و بحث شمارش آراء پیش آمد؛ امام بنده را به عنوان نماینده خودشان در ستاد انتخابات تعیین کردند که ما یک چارچوبی تعیین کنیم و به نتیجه برسیم که آیا انتخابات تهران، اصولاً انتخابات درستی بوده یا مخدوش بوده است.

گزارشی که نتیجه انتخابات را تأیید کرد

وی ادامه داد: ما با وزارت کشور و شورای محترم نگهبان یک هماهنگی‌هایی انجام دادیم که از صندوق‌هایی شروع کنیم که بیشتر محل بحث بود که باید باطل شود و اگر از آن نتیجه فاحش و یک اختلاف بالایی به دست آمد که سرنوشت افراد منتخب را تغییر می‌داد، می‌گوییم که انتخابات باید مجدداً برگزار شود یا آرا باید باطل شود. با این شرط که نظر امام بر روز قدس است و هر کاری می‌کنید باید زودتر انجام شود تا به تأخیر نیفتد.

با اینکه امام نتیجه انتخابات را تأیید کردند، باز هم عده‌ای زیر بار نرفتند

یار دیرین امام و انقلاب افزود: شورای نگهبان همکاری خوبی کرد و افراد زیادی برای بازشماری آراء شرکت کردند و من گزارش خودم را خدمت امام دادم. گزارش من تأیید کرد که انتخابات مخدوش نیست؛ یک جابه‌جایی‌های اندکی اتفاق افتاد و در نهایت در این تعداد یک نفر جابه‌جا شد و مرحله دوم هم برگزار شد و در آن مرحله بالاخره انتخابات مورد تأیید امام قرار گرفت. البته همانجا هم عده‌ای باز هم زیربار نرفتند.

امام چرا دستکش سفید به دست داشتند؟

حجت‌الاسلام انصاری با ذکر خاطره‌ای بیان داشت: در کتاب خاطرات آقای دکتر عارفی که به نام «طبیب دل‌ها» چاپ شده است، این مسئله آمده است که این سال‌های آخر، امام شکایت می‌کردند که سر انگشتان ایشان برخی مواقع ترک می‌خورد و امام حساس بودند. یک مدتی پزشکان درگیر بودند که علت این واقعه چه است. یادم است که پمادهای مختلف و تجویزهای مختلف را می‌آوردند و به امام می‌گفتند اینها را مصرف کنید تا تمام شود. ولی مدت طولانی این مشکل درمان نشد.

وی گفت: بعضی داروهایی هم که امام مصرف می‌کردند را باید با هم مخلوط می‌کردیم؛ صبح‌ها معمولاً امام می‌آمدند و کارهای دفتری و پزشکی انجام می‌شد و دیگر نوبت این کارها که می‌رسید، من می‌آمدم خدمت امام و این پمادها را مخلوط می‌کردم و به انگشتان امام می‌مالیدم.

دروغ یک فرد ضدانقلاب درباره دلیل دستکش دست کردن امام

عضو دفتر امام خمینی(ره) ادامه داد: جالب است که یک کتابی می‌خواندم از مستنداتی که به عنوان مستند یک فرد ضدانقلاب در خارج از کشور چاپ کرده بود و یک چیزی را به حساب خودش خیلی مستند و جدی مطرح کرده بود که امام در آن اواخر، از اطرافیان خودش هم می‌ترسید و چون واهمه داشت که نکند اطرافیانش به ایشان صدمه بزنند، ایشان دستکش دست‌شان می‌کردند.

وی خاطرنشان کرد: در تصاویر هم دیده‌اید که امام به دستکش مقید بود و علتش هم این بود که وقتی پماد را به انگشتان می‌زدند، باید چند ساعت روی انگشتان می‌ماند ولی چون امام همیشه مشغول مطالعه بودند، یا قرآن می‌خواندند و یا روزنامه مطالعه می‌کردند، برای اینکه جنبه‌های بهداشتی حفظ شود، پزشکان گفته بودند شما یک دستکش دست کنید. اما آن آدم تفسیر و توجیه کرده بود که امام آخر عمر از برخورد با مسئولین واهمه داشتند.

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 92735

ارسال نظر