اینک آخرالزمان؟به پایان سلام کنیم؟

«من یک انسان هستم. وقتی چیزی را می‌‌‌بینم که خیلی فراتر از درک من است، می‌‌‌ترسم.» این جمله‌‌‌ای بود که ‌گری کاسپاروف، قهرمان سابق شطرنج جهان، در سال ۱۹۹۷، پس از شکست ۳.۵ بر ۲.۵ از رایانه دیپ‌بلو بیان کرد. پس از آن بود که روزنامه «درون دنیای شطرنج» از تعبیر «آخر‌‌‌الزمان» برای توصیف این موقعیت استفاده کرد. احتمالا اگر کاسپاروف، قدرت تحلیل و پردازش دیپ‌بلو را با «استوک‌فیش» به‌‌‌عنوان قوی‌ترین موتور شطرنج فعلی مقایسه می‌‌‌کرد، ترسش بیشتر هم می‌‌‌شد

اینک آخرالزمان؟به پایان سلام کنیم؟

کمیل احمدی لیوانی /پژوهشگر پژوهشکده امور اقتصادی در دنیای اقتصاد نوشت«من یک انسان هستم. وقتی چیزی را می‌‌‌بینم که خیلی فراتر از درک من است، می‌‌‌ترسم.» این جمله‌‌‌ای بود که ‌گری کاسپاروف، قهرمان سابق شطرنج جهان، در سال ۱۹۹۷، پس از شکست ۳.۵ بر ۲.۵ از رایانه دیپ‌بلو بیان کرد. پس از آن بود که روزنامه «درون دنیای شطرنج» از تعبیر «آخر‌‌‌الزمان» برای توصیف این موقعیت استفاده کرد. احتمالا اگر کاسپاروف، قدرت تحلیل و پردازش دیپ‌بلو را با «استوک‌فیش» به‌‌‌عنوان قوی‌ترین موتور شطرنج فعلی مقایسه می‌‌‌کرد، ترسش بیشتر هم می‌‌‌شد

ریتینگ استوک‌فیش، ۳۵۰۰ است و این درحالی است که مگنوس کارلسن، قهرمان فعلی شطرنج جهان دارای ریتینگی در حدود ۲۸۰۰ است. محاسبه این اعداد به شکلی است که با افزایش اعداد و قوی‌‌‌تر شدن بازیکنان، ارتقای آن دشوارتر می‌شود و به همین دلیل است که از حدود دودهه پیش، قهرمانان شطرنج حاضر به مسابقه رسمی با موتورهای شطرنج نشده‌‌‌اند. قدرت هوش مصنوعی در بسیاری از عرصه‌‌‌ها، همین فاصله دست‌‌‌نیافتنی را ایجاد کرده است که در بسیاری مواقع ترسناک جلوه می‌کند؛ ترسی که سابقه تاریخی مهمی نیز دارد و تا به امروز، موج‌‌‌های متعددی را پشت سر گذاشته است. موج‌‌‌های ترس از فناوری: ریشه ترس از فناوری را می‌‌‌توان تا انقلاب صنعتی پی گرفت. پس از انقلاب صنعتی و تحولات عظیم آن، ماشین‌‌‌های بخار به جایگزین‌‌‌هایی برای نیروهای انسانی و کارگران کارخانه‌‌‌ها تبدیل شدند که خود مخالفت‌‌‌هایی را برانگیخت. مهم‌ترین مخالفت این دوره به شورش لودیت‌‌‌ها برمی‌‌‌گردد. این اصطلاح برگرفته از نام جوانی به اسم «ند لود» بود و به کارگران کارخانه‌‌‌های نساجی قرن نوزدهم اشاره داشت که می‌‌‌ترسیدند دستگاه‌‌‌های بافندگی ژاکارد شغل آنها را از بین ببرد.

در آن زمان صنعت نساجی پررونقی وجود داشت که برای تولید پارچه و لباس از پنبه و پشم به قاب‌‌‌های بافندگی دستی و نیروی کار ماهر وابسته بود. با شتاب گرفتن انقلاب صنعتی، معیشت، شغل و هویت حرفه‌‌‌ای هزاران کارگر صنعتگر نساجی توسط موتور بخار مورد تهدید قرار گرفت و تعداد فزاینده‌‌‌ای از آنان به اقدام مستقیم روی آوردند. آنها شروع به شکستن ماشین‌‌‌هایی کردند که به نظر آنها منبع درآمدشان را ربوده بود. این جنبش با تقابل شدید حکومت روبه‌رو شد و تعداد زیادی از آنان، زندانی یا اعدام شدند. اما نکته قابل تأمل این بود که جنبش لودیت و حمله به کارخانه‌‌‌های نساجی سرکوب شد، اما جریان لودیت و تقابل با فناوری‌‌‌های جدید از بین نرفت. گسترش دستاوردهای صنعتی به حوزه‌‌‌های گوناگون زندگی موج جدیدی از هراس را ایجاد کرد.

از یک‌سو، طیف وسیعی از اختراعات مانند برق و تلفن به منصه ظهور رسیدند و از سوی دیگر، آزمایش‌‌‌های متعدد علمی توسط افرادی همچون تسلا، ادیسون و داروین انجام شد که برای بسیاری حکم کابوس را داشت. در همین فضا بود که جنبش رمانتیسم و انسان ناب فارغ از فناوری رشد کرد. پس از آن در جریان جنگ‌‌‌های جهانی و نمایان شدن قدرت فناوری در عرصه تسلیحات نظامی، رعب و وحشت مضاعفی پدید آمد. تداوم این جریان را می‌‌‌توان بعد از وقوع انقلاب دیجیتال نیز شاهد بود. سرانجام در سال‌های نخستین این هزاره، غول فناورانه‌‌‌ای تحت عنوان هوش مصنوعی که برای چند دهه در آزمایشگاه‌‌‌های تحقیقاتی محصور بود، از چراغ جادو بیرون آمد و وارد زندگی روزمره ما شد تا دگرگونی‌‌‌های بزرگی را ایجاد کند. در این مرحله، طیف گوناگونی از دیدگاه‌‌‌ها در برابر سیر شتابان نوآوری‌‌‌های متکی به هوش مصنوعی موضع گرفته و آن را فناوری مخرب نامیدند. از پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌‌‌های جهان تا استیون هاوکینگ، فیزیک‌‌‌دان خداناباور و از استیو وزنیاک، یکی از بنیان‌گذاران شرکت اپل تا ایلان ماسک، مالک ایکس و مدیرعامل شرکت تسلا در درون این طیف گسترده مخالفان جای می‌‌‌گیرند

به پایان سلام کنیم؟ هوش مصنوعی با سرعت سرسام‌‌‌آور درحال‌‌‌رشد و تصاحب عرصه‌‌‌های مختلف زندگی است. این فناوری در حوزه‌‌‌های مختلف، از بهداشت و درمان گرفته تا تسلیحات نظامی، در حال یادگیری از حجم عظیمی از داده‌‌‌هایی است که طی دهه‌‌‌ها جمع شده‌‌‌اند.

در چنین فضایی، ترس از هوش مصنوعی کاملا طبیعی جلوه می‌کند. بر همین منوال، ترس از هوش مصنوعی از زاویه جایگزین شدن روبات با نیروی انسانی و از بین رفتن فرصت‌‌‌های اشتغال ابراز می‌شود، اما در پس این تصویر، نبردی میان انسان و ماشین در جریان است تا جایگاه هریک را روشن کند. در این نبرد، انسان‌‌‌ها در سوی خیر ماجرا قرار گرفته‌اند و هوش مصنوعی، به سوی دیگر کارزار رانده شده که با شمایلی اهریمنی، آینده تاریکی را برای ما پدید خواهد آورد. با وجود این، گذشته تاریخی تشریح‌شده و ملاک قرار دادن نتایج آن، حکایت از آن دارد که انسان‌‌‌ها در مواجهه با موج‌‌‌های بزرگ صنعتی گذشته، انذارهای مطرح‌شده را درک کرده و به نحوی پیش رفته‌‌‌اند که پس از وقوع تغییرات حاصل از ورود فناوری، شرایط به سمت ارتقای بهره‌‌‌وری و بهبود اوضاع سوق داده شده است. در جریان این اتفاق، برخی مشاغل از بین رفته‌‌‌اند؛ اما فرصت‌‌‌های شغلی جدیدی نیز ایجاد شده است.

به نظر می‌‌‌رسد، بشر برای فناوری هوش مصنوعی نیز در همین مسیر قدم خواهد گذاشت؛ سازمان‌ها در شکل‌‌‌ها و اندازه‌‌‌های متفاوت، از شرکت‌های خصوصی تا دولت‌‌‌ها نیز به سمت استفاده از هوش مصنوعی پیش رفته‌‌‌اند تا عملکرد خود را بهبود بخشند و از بار مسوولیت افرادی بکاهد که کارهای تکراری هر روزه را انجام می‌دهند. پیش‌بینی‌‌‌های مختلف از رشد اقتصادی دنیا با حضور فناوری هوش‌مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ حکایت از رشد ۲۰تریلیون دلاری دارد. شاید هنوز تا رسیدن به آخرالزمانی که به واسطه هوش مصنوعی ایجاد شود فاصله داشته باشیم؛ چرا که بعید به نظر می‌رسد در آینده نزدیک و پیش‌رو، شاهد تسلط هوش مصنوعی عمومی بر زندگی‌‌‌مان باشیم.

در بسیاری از بخش‌‌‌ها، برای آنکه بتوانیم به توان عملیاتی (مقدار کار) مشابه با انسان دست پیدا کنیم، به یک سیستم روباتیک نیاز داریم که الزاما باید مقرون به صرفه نیز باشد. به عبارت دیگر، گسترش فناوری باید تا حدی باشد که از یک‌سو، از نظر اقتصادی به‌صرفه باشد و از سوی دیگر قابلیت‌‌‌های بیش از حد ضروری هم نداشته باشد. بنابراین، همچنان می‌‌‌توانیم امیدوار باشیم «این ما هستیم که انسانیم و درنهایت دکمه روشن و خاموش کردن در دست خودمان خواهد بود.» باید در انتظار آینده نشست

دیگر رسانه ها

کدخبر: 114004

ارسال نظر