عامل کودتای مرداد سکته کرد! +عکس
فضلالله زاهدی ۱۰ سال بعد از کودتا در ژنو بر اثر بیماری قلبی درگذشت.

فضلالله زاهدی ۱۰ سال بعد از کودتا در ژنو بر اثر بیماری قلبی درگذشت.
روزنامههای ۱۲ شهریور ۱۳۴۲ در صفحه اول خود دوباره عکس عامل کودتای ۲۸ مرداد را منتشر کردند. سپهبد فضلالله زاهدی نماینده ایران در سازمان ملل چند روز بعد از تحمل عوارض سکته قلبی در سن ۶۶ سالگی درگذشت. زاهدی در ۱۷ فروردین ۱۳۳۴ از نخست وزیری کنارهگیری کرده و به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل به ژنو اعزام شد. دولت وقت درگذشت زاهدی را تسلیت گفته و اسدالله علم نخست وزیر وقت از اعزام جنازه به تهران خبر داده بود. صفحه اول روزنامه اطلاعات ۱۲ شهریور ۱۳۴۲ را با تیتر درگذشت زاهدی تماشا کنید.
فضل الله زاهدی در دوران پهلوی دوم
زاهدی پس از بازگشت از تبعید با موافقت محمدرضاشاه پهلوی به خدمت در ارتش بازگشت و در سال ۱۳۲۸ به جای سرتیپ صفاری رییس شهربانی کل کشور شد. در این دوران دکتر محمد مصدق در صدد رسیدن به نخست وزیری بود که با مخالفت بسیاری مواجه شده بود. یکی از این مخالفان، سپهبد حاجیعلی رزم آرا بود که زاهدی در مقابل او ایستادگی کرد و از حق مصدق برای راهیابی به مجلس دفاع کرد.
زاهدی در این سالها به جبهه ملی و دکتر مصدق نزدیک شده بود و به همین دلیل در سال ۱۳۲۹ و زمانی که رجبعلی منصور به نخست وزیری رسید، وی از ریاست شهربانی برکنار شد. دکتر مصدق خطابه آتشینی در دفاع از زاهدی ایراد کرد و برکناری وی را توطئهای برای استقرار استبداد در ایران دانست.
شاه زاهدی را پس از برکناری از ریاست شهربانی به عنوان عضو انتصابی خود به مجلس سنا فرستاد و در این مدت زاهدی که تحت تاثیر دکتر مصدق بود، برای ملی شدن صنعت نفت تلاش کرد. ترور رزم آرا فرصت خوبی بود برای قدرت گرفتن بیشتر زاهدی چرا که رزم آرا از دیرباز رقیب اصلی زاهدی به حساب میآمد و مخالف سرسخت ملی شدن صنعت نفت نیز بود.
دکتر مصدق پس از رسیدن به نخست وزیری، زاهدی را وزیر کشور کرد، اما اندک زمانی بعد و در تیرماه سال ۱۳۳۰ میان طرفداران حزب توده در ایران اختلاف پیش آمد و با دخالت پلیس چند نفر کشته شدند. دکتر مصدق که مخالف برخوردهای پلیسی و سرکوبگرانه بود زاهدی را برکنار کرد. مخالفت و کینه زاهدی نسبت به مصدق از همین زمان شکل گرفت.
زاهدی پس از آن به مجلس سنا رفت و جبههای علیه مصدق تشکیل داد. جبهه زاهدی از هیچ تلاشی برای مقابله با مصدق دریغ نمیکرد و در نهایت که مجلس سنا با لایحه مجلس شورای ملی تعطیل شد. مخالفتهای زاهدی با دکتر مصدق حالت دشمنی علنی به خود گرفت. برخی اینگونه روایت کردهاند که زاهدی و یارانش تصمیم به قتل مصدق گرفتند و در نتیجه کودتای ۹ اسفند ۱۳۳۱ زاهدی دستگیر و به جرم اقدام به قتل زندانی شد.
زاهدی خیلی زود از زندان آزاد شد و به اقداماتش علیه دولت مصدق ادامه داد. پس از قتل تیمسار افشار طوس به دست مخالفان مصدق، زاهدی باز هم تحت تعقیب قرار گرفت ولی با حمایت کاشانی به مجلس شورای ملی پناهنده شد و از محاکمه تن باز زد.
زاهدی اکنون تندروترین مخالف مصدق بود و سوابقی روشنی در خدمت به خاندان پهلوی داشت. همچنین سابقه نظامی وی و نزدیکیاش به آیت الله کاشانی که روحانی طرفدار شاه و ضد مصدق بود، وی را گزینه اصلی برای جانشینی مصدق میکرد. شاه مصدق را برکنار کرده و زاهدی را به جای وی منصوب کرد و در نتیجه آن کودتای ۲۸ مرداد رخ داد. زاهدی و فرزندش اردشیر زاهدی اعلامیههایی آماده کردند و بین مردم منتشر کردند و به بسیاری از فرماندهان نظامی برای اقدام علیه مصدق رشوه دادند.
زاهدی در جریان کودتای ۲۸ مرداد به کمک دولتهای بریتانیا و ایالات متحده و اراذل و اوباش اجیر شده توسط مخالفان دکتر مصدق به جای نخست وزیر قانونی کشور به نخست وزیری رسید.
نخست وزیری فضل الله زاهدی که هیچ سواد سیاسی نداشت، فاجعهای تمام عیار برای ملت ایران بود. زاهدی بدنام بود و حتی برخی اینگونه نوشتهاند که زمانی که انگلیسیها در سال ۱۳۲۰ دفترش را اشغال کرده بودند، دفترچهای حاوی اسم و عکس و شماره تمام فاحشههای شهر پیدا کردند که این هم به بدنامیهای وی مضاف شده بود. زبان خارجی هم نمیدانست و در ارتباطهای دیپلماتیک دچار مشکل بود.
زاهدی که از سیاست چیزی سر در نمیآورد تلاش کرد برای ماندن در قدرت دل اصحاب قدرت را به دست آورد. مرکز تجمع بهاییان به دستور وی اشغال شد و با اعضای حزب توده و پیروان مذهب اشتراکی برخورد شد. او با اسلامگرایان نزدیک شد و حتی نواب صفوی بنیانگذار سازمان فداییان اسلام که در دولت مصدق ۲۰ ماه در زندان بود، آزاد کرد تا فعالیت کند.
زاهدی دولت کودتا را مستقر کرد و نیروهای مترقی را سرکوب کرد. مسعود بهنود در کتاب از سیدضیا تا بختیار چنین مینویسد: «وظیفه او فراهم آوردن زمینه برای قرار گرفتن ایران زیر سیطره سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا بود و طبیعتا به اجرا گذاشتن ترتیباتی که در لندن و واشینگتن کارشناسان نفتی شرکت سابق نفت انگلیس و کارتلهای نفتی آمریکا، بر سر آن گفتگو داشتند. برای چنین کاری: سرکوب کامل کمونیستها، از بین بردن کانونهای مخالفت، اعمال سانسور کامل و انتخابات تازه مجلس در دستور کار دولت قرار گرفتند.»
دولت کودتا لایحه کنسرسیوم را به مجلس داد و آن را با حیله تصویب کرد و میراث نهضت ملی در ملی کرن صنعت نفت با این کار بر باد رفت. زاهدی نماد پایان آزادی ۱۲ ساله مردم ایران بود که با استعفای رضاشاه آغاز شده بود و با جنبش دکتر مصدق اوج گرفته بود.
اما خود زاهدی نیز بیش از حد قدرتمند بود و شاه این را برنمی تابید. در سالهای تثبیت قدرت شاه از سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲، شرایط تغییر کرد و شاه به اشکال مختلف قدرت شاه متمرکزتر میشد؛ گاه از طریق میدان دادن به نظامیان نزدیک و گاه از طریق کنار گذاشتن آنها. یرواند آبراهامیان مینویسد خانواده اشراف همچون علم، علا، حکمت، ذوالفقاری، قراگوزلو، اردلان، بیات، دولو، بختیاری، هدایت و فرمانفرماییان هم در استانها و هم در تهران دارای قدرت بودند. تعداد مالکان در مجلس از ۴۹ درصد در مجلس هفدهم (۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲) به ۵۰ درصد در مجلس هجدهم (از ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵) و ۵۱ درصد در مجلس نوزدهم (از ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۹) افزایش یافت. علاوه بر این در فروردین ۱۳۳۴ هنگامی زاهدی نخست وزیر خواست مانع ورود خاندان ذوالفقاری به مجلس شود، شاه برای تثبیت قدرت خود زاهدی را برکنار و حسین علاء درباری قدمی را به جای وی منصوب کرد.
زاهدی با فشار شاه از پست خود استعفا داد و به ویلای بزرگ و مجلل خود که «گل سرخ» نام داشت و در شهر مونتروی سوئیس واقع بود رفت. او به خدمتش به شاه پاداشی را از وی برای تنها پسرش، اردشیر دریافت کرده بود. شهناز پانزده ساله، دختر شاه.
فضل الله زاهدی در شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در ژنو درگذشت و پیکرش به ایران منتقل شد و در امام زاده عبدالله دفن شد. شاه به پاس خدمات زاهدی در کودتا، یکی از خیابانهای تهران را به نام سپهبد زاهدی نامید که پس از انقلاب تغییر کرد و سپهبد قرنی نام گرفت.
ارسال نظر