شوهر صیغه ای
شوهر صیغه ای در آتش عشق عمدی همسرش سوخت
زن جوان که در مرگ آتشین همسر صیغه ای اش در برابر اتهام قتل قرار گرفته در دادگاه پای میز محاکمهای ایستاد.
وی مدعی شد عاشق همسرش بوده و برای اثبات عشقش بنزین را به همه جای خانه پاشیده و ناخواسته موجب مرگ مرد جوان شده است.
آتش سوزی مهیب
رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۱۴۰۰ به دنبال وقوع آتش سوزی مهیب در خانهای در جنوب تهران آغاز شد. شعلههای آتش از داخل خانه به بیرون زبانه میکشید و دختر جوانی به نام مریم کمک میخواست.
همسایهها بلافاصله با آتش نشانی تماس گرفتند و با تلاش آتش نشانان شعلهها خاموش شد. در این میان شوهر مریم به نام افشین که به شدت دچار سوختگی شده بود به بیمارستان منتقل شد. اما وی به خاطر شدت سوختگی به کما رفت.
مریم نیز که از ناحیه دست و پا دچار سوختگی شده بود تحت درمان قرار گرفت و در بازجوییها گفت به خاطر اثبات عشقش به افشین در همه جای خانه بنزین پاشیده، اما به خاطر روشن بودن بخاری خانه یکباره آتش گرفته است.
مرگ آتشین مردجوان
چهار روز از این ماجرا گذشته بود که از بیمارستان خبر رسید افشین به خاطر شدت سوختگی تسلیم مرگ شده است .با مرگ افشین ۳۰ ساله زن صیغه ای اش بازداشت شد.
در این میان پدر و مادر افشین از مریم شکایت کردند و وی را عامل مرگ پسرشان دانستند .
به این ترتیب برای مریم کیفرخواست صادر و وی در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.
مادر افشین گفت: مریم و پسرم ۱۰ سال بود که با هم زندگی میکردند. مریم صیغه پسرم شده بود و مشکلی با هم نداشتند اما نمیدانم او با چه انگیزهای پسرم را با آتش کشید. من برای او قصاص میخواهم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد به تشریح ماجرا پرداخت.
وی گفت :من و افشین ۱۰ سال قبل وقتی که من ۲۰ ساله و او ۱۸ ساله بود به یکدیگر علاقمند شدیم. ما با هم صیغه بودیم و خانهای در جنوب تهران اجاره کرده بود و در آنجا زندگی خوب و عاشقانهای داشتیم .اما دو سال اخیر افشین به افسردگی مبتلا شده بود. او از چند نفر پول نزول گرفته بود و فشار مالی زیادی داشت. بارها سعی کردم به او کمک کنم اما نشد. او حتی دو بار دست به خودکشی زد که او را نجات دادم و به بیمارستان رساندم.اما او آخرین بار از من خواست تا دیگر به او کمک نکنم و اجازه دهم به زندگی اش پایان دهد. او میگفت دیگر چیزی در این زندگی او را امیدوار نمیکند.
این زن ادامه داد: من برای اینکه عشقم را به او ثابت کنم یک گالن بنزین خریدم و آن را در همه جای خانه پاشیدم. به او گفتم اگر او به زندگی اش پایان دهد من هم میمیرم. من میخواستم با این کار او را از تصمینش برای مرگ نصرف کنم. اما خانه به خاطر روشن بودن بخاری یکباره آتش گرفت و ما هر دو سوختیم.
زن جوان در حالی که اشک می ریخت گفت: باور کنید من افشین را دوست داشتم و هرگز راضی به مرگش نبودم. ما هیچ اختلافی با هم نداشتیم و من برای اینکه او را از خودکشی منصرف کنم دست به چنین کاری زدم. ما در مدت ۱۰سالی که با هم زندگی می کردیم هیچ مشکلی با هم نداشتیم و آتش سوزی ناخواسته رخ داد.
با پایان دفاعیات زن جوان قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
ارسال نظر