شوهرکشی سریالی «کلثوم»؛ و مهین بیوههای سیاه /جزییات تازه از پرونده قاتل سریالی مردان مازنی
این روزها ماجرای قتلهای زنجیرهای «کلثوم» ۵۶ ساله، خبرساز و واکنشهای زیادی را برانگیخته است.
پیگیریها ابعاد تازهای از ماجرای کلثوم را آشکار میکند.: این روزها ماجرای قتلهای زنجیرهای «کلثوم» ۵۶ ساله، خبرساز و واکنشهای زیادی را برانگیخته است.
با گذشت یک هفته از افشای راز جنایتهای سریالی زنی میانسال در مازندران و اعتراف به قتل ۷ مرد سالخوردهای که همگی- پشت سر هم-همسران وی بودند، جزئیات تازهای از زندگی خصوصی این زن فاش شده که نشان میدهد وی خودش قربانی رفتار خشن همسر دومش بوده است
.وقتی راز قتلهای سریالی کلثوم فاش شد و او را دستگیر کردند، وی را برای آزمایشات روانی به پزشکی قانونی فرستادند تا مشخص شود انگیزه وی از اینکه به عقد مردان سالخورده درمیآمده و آنها را قربانی میکرده، چه بوده است؟
هرچند خودش مدعی است به خاطر پول دست به جنایت زده است اما بررسیها نشان داده وی تمامی پولها و املاکی را که به عنوان مهریه بعد از قتل شوهرانش از خانواده آنها دریافت میکرده، به نام تنها دخترش کرده است.
در حالی که انگیزه این قاتل زنجیرهای هنوز افشا نشده است اما یکی از نزدیکان کلثوم جزئیاتی از زندگی وی را بیان کرد. این زن میانسال گفت: کلثوم خانواده خوبی دارد، دو برادر و یک خواهر که از خانوادههای سرشناس شهر هستند. اولین ازدواجش در سن ۱۸ سالگی بوده نه ۱۱ سالگی اما با پسری ازدواج کرد که ظاهراً مشکل ذهنی و جسمی داشت و خیلی زود هم طلاق گرفتند.
اما مشکل از زمانی شروع شد که او با مردی در روستای «وِلاشِد» ازدواج کرد که خیلی از خودش بزرگتر بود و از ازدواج قبلیاش چند پسر داشت.
این مرد مدام کلثوم را کتک میزد؛ حتی پسرهایش هم کلثوم را کتک میزدند. وقتی کلثوم از این مرد دارای دو فرزند دختر و پسر شد، مشکلاتش هم بیشتر شد. ظاهراً حرفهای غیراخلاقی هم پشتسرش میزدند.
او سالها با این مرد زندگی کرد و رفتارهای خشن او را تحمل میکرد تا اینکه شوهرش مریض شد و فوت کرد. البته میگویند این شوهرش را هم کلثوم کشته است. روزی که او را به روستا آوردند پسرهای شوهرش میگفتند تو پدر ما را کشتهای و کلثوم هم میگفت، بله من کشتم. یادتان است روزهایی که من را کتک میزدید؟ من هم الکل قرمز در دهان پدرتان ریختم و با بالش او را خفه کردم!
این زن میانسال ادامه داد: وقتی شوهر دومش فوت کرد، از این روستا رفت و ظاهراً از همان زمان شروع کرد به ازدواج با مردان سالخورده و بعد هم قتلهای زنجیرهای تا اینکه دستش رو شد.
البته میگویند یکی از شوهرهایش را نتوانسته بوده بکشد و فرار کرده و آن مرد به بچههایش گفته بود که کلثوم میخواسته مرا خفه کند؛ با این حال نمیدانم چرا شکایتی نکرده بودند.
به گفته پلیس تا کنون ردی از داشتن همدست در این پرونده به دست نیامده است و بازسازی صحنه تمام قتلهای این زن میانسال انجام شده که ۷ خانواده شاکی این زن هستند و تحقیقات بیشتر در این پرونده ادامه دارد.
شرق نوشت :بیوه سیاه نام گونهای عنکبوت است که به خاطر رفتار عجیب با شریک جنسیاش شناخته میشود. این عنکبوت بعد از جفتگیری با عنکبوت نر، او را تا لانهاش دنبال میکند و میکُشد. یکی از خطرناکترین گونههای عنکبوت که زهر آن ۱۵ برابر بیشتر از مار زنگی کشنده است. برخی پژوهشها میگوید این عنکبوت به خاطر گرسنگی شریک جنسیاش را میکشد.
* با این توصیفات، چندان عجیب نیست اگر رسانهها در ایران به یک قاتل سریالی که تاکنون مشخص شده هفت شریک زندگیاش را به قتل رسانده، لقب «بیوه سیاه» بدهند؛ قاتلی سریالی که خیلیها او را بهعنوان دومین قاتل سریالی زن در چند دهه اخیر میشناسند.
* اواخر هفته گذشته یک خبر از دنیای حوادث توجه همه را در ایران به خود جلب کرد. نیروی انتظامی استان مازندران یک قاتل سریالی را در این استان دستگیر کرد. یک قاتل سریالی که در مدت ۱۸ سال دستکم هفت نفر را به قتل رسانده بود. تصاویر، زنی روستایی را نشان میدهند که ۵۶ سال دارد و نامش «کلثوم» است. بنا بر اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، کلثوم در شهرهای مختلف مازندران مانند ساری، بابل، قائمشهر، نکا و محمودآباد همسرهایش را به قتل میرسانده و شهر یا روستای محل جنایت را ترک میکرده است.
* اطلاعات منتشرشده درباره او و انگیزه قتلهایش چندان واضح نیست. برای نمونه یک منبع آگاه بدون نام در مصاحبه با رسانهها اعلام کرده که همسر دوم او مسن بوده و او و فرزندانش با کلثوم بدرفتاری میکردند و شرح کتکخوردنهای کلثوم در روستا معروف بوده. حتی برخی شایعات میگویند که کلثوم ممکن است در خانه آنها درگیر فساد اخلاقی هم شده باشد. همین گزارشها اعلام میکنند که وقتی کلثوم را برای بازسازی صحنه جرم به روستای «ولاشید» بردهاند، او به فرزندان مقتول گفته: «من کشتم. یادتان است روزهایی که من را کتک میزدید؟ من هم الکل قرمز در دهان پدرتان ریختم و با بالش او را خفه کردم!». اما آیا واقعا همه انگیزههای قتل به بدرفتاری با زنان بازمیگردد؟ در برخی گزارشهای منتشرشده ردپای پول هم دیده میشود. همچنین یک فرد مشکوک که در همه پروژههای ازدواج کلثوم نقش معرف را بازی میکرده. بگذارید داستان را از ابتدا تعریف کنیم.
* یک زن جوان روستایی از ساری به واسطه مردی که نقش معرفی همسر را به مردان روستایی بازی میکرده، به مردان مسنی در شهرهای مختلف مازندران پیشنهاد میشود. این زن که کلثوم نام دارد، در طول ۵۶ سال زندگیاش تاکنون همسر صیغهای ۱۳ مرد مسن شده که به گزارش رسانههای ایران هر ۱۳ همسر او تاکنون از دنیا رفتهاند. دراینمیان میدانیم که یک قربانی که مردی ۷۰ساله و بابلی بوده، از دست او فرار کرده؛ ولی سرنوشت و علت مرگ بقیه بهجز هفت موردی که خود کلثوم به قتلشان اعتراف کرده، مشخص نیست.
* همچنین گویا در همه پروژههای ازدواج کلثوم در سراسر مازندران یک مرد نقش معرف را بازی میکرده است. در گزارشهای دیگری صحبت از مهریههای سنگین برای کلثوم در میان است. برای نمونه خانواده پیرمرد بابلی که از دست کلثوم فرار کرده، علت پیگیرینکردن ماجرا را مهریه ۷۰ میلیونی کلثوم در سال ۱۳۹۹ عنوان میکنند یا خانوادهای دیگر از مهریه ۲۰۰ میلیونی کلثوم سخن میگویند. آخرین قتل هم که منجر به دستگیری کلثوم شد، وقتی مشکوک به نظر رسید که کلثوم در مراسم ختم از خانواده مقتول درخواست مهریه ۵۰۰ میلیونی کرده بود. بنابراین با حضور مرد مرموز معرف و مهریههای میلیونی آیا میتوان پول را انگیزهای برای این اتفاق دانست؟
* فعلا از انگیزههای واقعی کلثوم چیزی نمیدانیم؛ اما چیزی که مسلم است، او همسرهای صیغهایاش را که همگی بیش از ۷۰ سال داشتند، با متادون مسموم میکرده و سپس با خفهکردن آنها دستش به مهریه درخور توجهی میرسیده و مسیر شهری دیگر در مازندران را در پیش میگرفته.
تعداد قاتلهای سریالی زن در تاریخ جرم و جنایت بسیار کم است و در میان قاتلهای سریالی ایرانی هم چنین نسبتی رعایت شده است. با این حال بعد از مورد معروف «مهین»، قاتل سریالی قزوینی در دهه ۸۰، حالا دنیای قاتلان سریالی ایرانی یک شخصیت زن دیگر هم دارد. اگر انگیزههای مالی را دلیل قتلهای کلثوم در نظر بگیریم، او و مهین در انگیزه با هم شباهت زیادی دارند.
* مهین قدیری متولد سال ۱۳۵۶ و ساکن قزوین بود. او در ۱۴سالگی ازدواج کرد. مهین با همسر معتاد و دو دختر کوچکش که یکی از آنها معلول بود، زندگی میکرد. بعد از تصادف و مشکلات مالی زیادی که برایش پیش آمد، به فکر قتل زنهای مسن افتاد. او پنج زن را با آبمیوه مسموم و سپس با روسری خفه کرد و بعد از سرقت طلا و زیورآلاتشان، جسد آنها را در حاشیه قزوین انداخت. مهین قدیری سرانجام در سال ۱۳۸۸ دستگیر و به جرم قتل، به قصاص محکوم شد. درباره مهین قدیری فیلم مستندی با همین نام ساخته شده که به زندگیاش میپردازد. نکته درخور توجه درباره مهین این است که به اعتراف بازپرسان و مسئولان پروندهاش بسیار بسیار باهوش بود. قتلهای او بسیار حسابشده بودند. او هیچ اثری از خود به جای نمیگذاشت.
* اگرچه در ابتدا قربانیان خود را با روسری خفه میکرد، اما بعد از چند مورد، ترجیح داد از کیسه پلاستیکی استفاده کند تا به او مشکوک نشوند و پلیس گمان کند که قتلها به هم ارتباطی ندارند. محل رهاکردن جنازهها از هم فاصله داشت و او میدانست چگونه جنازهها را رها کند که کسی محدوده قتلها را تشخیص ندهد.
* اغلب مطالعات منتشرشده درباره قاتلان سریالی خبر از وضعیت متفاوت روانی آنها میدهد. قاتلان سریالی اغلب انگیزههایی روانی برای انجام اعمالشان دارند. اما آیا پول هم میتواند انگیزهای برای ارتکاب این جرائم باشد؟
ارسال نظر