آزار سیاه پسر 4 ساله در پارکینگ خانه شان/ چه بر سر پسر کوچولو آمد
میلاد پسر همسایه ماست که از حامد بزرگتره ۱۲ سالشه. پسرم حامد از لحاظ هوشی خیلی بیشتر از سنش می داند و رفتار می کند با اینکه ۴ سالشه ولی با پسرای بزرگتر از سنش هم بازی میشه و از بازی با هم سن و سالای خودش لذت نمیبره.
مادر جوانی با چشمان گریان وارد اتاق مشاوره شد و صحبت خود را با بیچاره شدم از دیشب خوابم نبرده تا امروز که خودم رابه شما برسانم و از شما کمک بخواهم.
بعد از دعوت به آرامش در حالی که استرس در صورتش موج می زد، گفت: دیشب پسرم بعد از دیدن فیلمی که یک پسر بزرگتر پسر کوچکتر را اذیت و تهدید میکرد شروع به جیغ کشیدن کرد و به سمت من آمد بغلم کرد و گریه کرد گفت مامان این فیلم ها را نبین.
گفتم چی شده؟ چرا؟ گفت این پسرا بیادب هستند خیلی بدجنس اند و بچه ها رو اذیت میکنند.
من ازشون بدم میاد و دوباره شروع به گریه کردن کرد. نگران و کنجکاو شدم. از پسرم یک سری سوال پرسیدم.
چرا این فیلمو دیدی ناراحت شدی؟ این فقط یک فیلمه. گریه کرد گفت: نه فیلم نیست این پسره خیلی بچهها رو اذیت میکنه .
گفتم تو این پسرو میشناسی؟ گفت: نه گفتم خب از کجا میدونی بدجنسه؟ گفت اینو نمیشناسم اما مثل میلاد پسر همسایه مون هست. اونم مثل این پسره بچهها را اذیت می کند.
میلاد پسر همسایه ماست که از حامد بزرگتره ۱۲ سالشه. پسرم حامد از لحاظ هوشی خیلی بیشتر از سنش می داند و رفتار می کند با اینکه ۴ سالشه ولی با پسرای بزرگتر از سنش هم بازی میشه و از بازی با هم سن و سالای خودش لذت نمیبره.
چون میگه اونها زود گریه میکنن زود قهر میکنن ، من دوست ندارم گریه کنم من می خواهم فقط بازی کنم و بچههای بزرگتر هم اینطور هستند یعنی قهر نمیکنند منو دوست دارند با اونا بیشتر میتونم بازی کنم. بچههای کوچکتر بلد نیستند حرف بزنن فقط میخواهند پیش مامانشون باشند اما دوستای بزرگم سوار دوچرخه میشن میرن راه دور .منم میخوام با آنها بازی کنم این ویژگی های پسرم هست.
بعد از گفتن ویژگی پسرش، مادر ادامه داد به پسرم گفتم: به مامان بگو میلاد چه کار کرده؟ گفت بچهها را می زند پیشش اذیتشون میکنه. گفتم چطوری گفت جای خصوصیمون رو می بینه و اذیت میکنه.
گفتم اینا رو کی بهت گفته گفت خودم دیدم .گفتم کجا دیدی؟ گفت: تو پارکینگ. گفتم با کی دیدی ؟گفت خودم تنها بودم. گفتم کی اونا رو دیدی؟ گریه کرد گفت تو خیلی بدی مامان اون روز که تو خونه به خانم همسایه آشپزی یاد میدادی منم تو پارکینگ بودم میلاد رو دیدم با یک بچه این کار رو کرد.
گفتم از اول همه چیز رو به مامان بگو شروع به گریه کردن کرد گفت تو کمکم نکردی منو تنها گذاشتی.
گفتم کجا تنها بودی گفت تو پارکینگ، میلاو و دوستش منو بردن پشت ماشین اذیتم کردند به من گفتن تو پسر خوبی هستی داد نمیزنی. به کسی نمیگی. از این به بعد هم میخواییم این کارو بکنیم. ولی به مامانت بگو می خوام برم خونه میلاد بازی کنیم. من گفتم نمیام .
گفت اگر نیای به مامانت میگم کار بد کردی.
بعد مامانت تو رو دعوا میکنه .کتک میزنه دیگه دوستت نداره. منم به همه دوستات میگم تو پسر بدی هستی .مامان الان به دوستام گفته؟ مامان نری بهش بگی اگه بگی به همه میگه و دوباره شروع به گریه کردن کرد برق از چشمام پرید یک لحظه گیج شدم نمیدونستم باید چیکار کنم باور نمیکردم من همیشه مواظب بچه بودم همیشه بهش آموزش داده بودم که دیگران میتونن خطرناک باشند. چرا این اتفاق افتاده باور نمیکنم بچهام تا صبح خوابش نبرد.
چرا متوجه نشده بودم که چه بلایی سر بچهام اومده؟ دو روز گذشته دیدم بچهام حوصله نداره اشتها نداره شب ادراری داره و پیش من خوابید نمی دونستم به این دلیل میتونه باشه فکر کردم ناخوش احواله و زیر باد کولر بوده باعث شب ادراری شده.بچه ام از بین رفت.من چکار کنم با این بلایی که سر بچه ام اومده؟
نگاه کارشناس: فتانه ورمزیار روانشناس بالینی
بسیاری از والدین تصور میکنند فرد آسیب رسان جنسی یک فرد بزرگسال هست. بنابراین در آموزشهای پیشگیرانه خود به فرزندان، در مورد خطرات ارتباط با فرد بزرگسال صحبت میکنند. غافل از اینکه ابیوزر(متجاوز) میتواند توسط یک کودک، نوجوان و فرد بزرگسال صورت بگیرد.همچنین تصور می کنند که ارائه چند خط اطلاعات به صورت کلامی، جهت مراقبت از خود، یعنی :شناسایی اندام خصوصی و نشان ندادن آن به دیگری و عدم لمس آنهاست.در صورتی که این امر نیازمند آموزش، از بدو تولد تا پایان عمر می باشد. تصور دیگر والدین این است که ابیوزرها با عصبانیت و بدرفتاری فرد قربانی را مورد آزار قرار می دهند.
در صورتی که با رفتارهایی مانند:(کادو گرفتن، محبت و مهربانی،رابطه عاطفی مطلوب،فرد قربانی را فریب داده و از او سوء استفاده می کنند.از طرف دیگر ۵۰ درصد کودکان یا افرادی که مورد سوء استفاده قرار می گیرند دارای اختلال هایی مانند: بیش فعالی، اختلال دوقطبی و مشکلات رفتاری هستند.
در کیس حاضر یکی از مهمترین ریسک فاکتورهایی که درب ورود به این آسیب می تواند باشد، داشتن دوستانی بزرگتر از سن خود و غفلت مادر از این مهم بوده است.(قربانی ۴ ساله و ابیوزر ۱۲ ساله).
لذا پدر و مادرهای نا آگاه در فرزند پروری، می توانند زمینه آسی را فراهم کنند.
در جهت درمان آموزش والدین جهت رویارویی با این آسیب و مدیریت هیجانات خود و فرزند ونیز آموزش به فرد قربانی در جهت پیشگیری از آسیب مجدد و یا آسیب رساندن به دیگری بسیار با اهمیت می باشد.زیرا فرد قربانی می تواند در صورت عدم درمان در معرض آسیب مجدد و یا خود تبدیل به ابیوزر یا متجاوز شود.
ارسال نظر