با پول زیان خودروسازهای داخلی چه می توان کرد؟ / خرید ۲۰ هواپیمای بویینگ ۷۷۷
ایران خودرو و سایپا ظرف یک دهه ۱۱۵ هزار میلیارد تومان زیان داشتهاند. رقمی که با آن میشد حداقل ۲۰ هواپیمای بویینگ ۷۷۷ برای ناوگان هوایی خرید
ایران خودرو و سایپا ظرف یک دهه ۱۱۵ هزار میلیارد تومان زیان داشتهاند. رقمی که با آن میشد حداقل ۲۰ هواپیمای بویینگ ۷۷۷ برای ناوگان هوایی خرید یا اینکه ۶۷۰ هزار خودروی خارجی وارد کرد.
به گزارش تجارتنیوز، در سالهای اخیر بارها در مزیت صنعت خودروسازی ایران و تاثیر آن بر اشتغالزایی و جلوگیری از خروج ارز از کشور تاکید شده است. اما سوال این جاست که چه قدر به این گفتهها میتوان اعتماد کرد؟
صنعت خودروسازی ایران از زمان تشکیل آن در اواخر دهه ۳۰ شمسی، روزهای پر فراز و نشیبی را تجربه کرده و در برخی از سالها مانند سالهای دهه ۸۰، ما شاهد تولید خودروهایی هستیم که حداقل فاصله چندانی با خودروهای اقتصادی و ارزان دنیا ندارند. شاید از این منظر، صنعت خودروسازی ایران حرفی برای گفتن داشته باشد، اما اگر خودروسازی ایران را با کشورهایی چون چین و کره جنوبی، مقایسه کنیم، دید تازهای برای ما گشوده میشود.
کرهی جنوبی که پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شد، در ابتدای عمر خود جنگی خونین سه سالهای را تجربه و تقریباً بدون هیچ گونه زیر ساخت و دارایی خاصی حرکت خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۵۵ اولین تلاش برای مونتاژ خودروی جیپ در این کشور انجام شده و سپس دولت این کشور با طراحی یک دوره سیاستهای حمایتی و جذب سرمایهگذاری خارجی، پایههای این صنعت را در کره طرحریزی کرد و اکنون این کشور پنجمین تولیدکننده پرتیراژ خودرو و ششمین صادرکننده بزرگ خودرو در جهان است که پابهپای برندهای آلمانی و امریکایی در کشورهای آنها با محصولاتشان رقابت میکند.
میزان زیان انباشته خودروسازان در یک دهه
این بررسی تطبیقی در نگاه اول به واسطهی وجود این تفاوت گسترده، نوعی هدر رفت شدید و سوءاختصاص در منابع را برای ما یادآور میشود زیرا که ایران با داشتن موقعیت لجستیک مناسب، نزدیکی به بازارهای پرجمعیت و داشتن منابع طبیعی و انسانی مناسب بایستی موقعیتی بالاتر از کره جنوبی داشته باشد و دو واژه یاد شده را میتوان برای نامیدن ضرر وارده به کشور در اثر خودروسازی توصیه کرد.
بررسی دادههای مالی موجود در سایت کدال در یک دهه گذشته، سود و زیان قبل از مالیات دو شرکت اصلی خودرویی ایران را این گونه به دست میدهد:
با زیان انباشته خودروسازان چه میتوان خرید؟
بررسی این صورتحسابها حاکی از آن است که حتی پیش از خروج امریکا از برجام به سال ۱۳۹۷، این شرکتها نه تنها از تامین هزینههای ثابت سرمایهای خود، بلکه از تامین دستمزد منابع انسانی خود عاجز بوده و مالیاتدهندگان ایرانی در حال تامین حقوق و مزایای مدیران و کارمندان این شرکتها هستند.
مجموع زیان یک دههی این دو شرکت تقریبا برابر با ۱۱۵ هزار میلیارد تومان برآورد میشود که در صورت تعدیل با قیمت دلار در هر سال تقریبا به مقدار ۱۰ میلیارد دلار میشود. قدرت خرید این پول برابر با موارد زیر تخمین زده میشود:
که همگی دلالت بر ضررهای سنگین وارده بر کشور ناشی از عملیات صنعت خودروسازی دارند.
زیانهای صنعت خودروسازی به کشور
علاوه بر زیانهای حسابداری حساب شده، صنعت خودروسازی فرصتهای گوناگونی را از ایران سلب کرده است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱٫ در این صنعت نیروی انسانی عظیمی در بخشهای گوناگون آن کار میکند. اگر تنها بخش خودروسازی را در نظر بگیریم، سالانه حجم عظیمی از نیروی کار در سطوح و تخصصهای گوناگون برای ساخت محصولاتی به کار میرود که رسما از رده خارج و ضررده محسوب میشوند. اگر صنعت خودروسازی وجود نداشت، امکان بکارگیری این حجم از نیروی انسانی در صنایع دیگر برای ساخت محصولاتی وجود داشت که حداقل زیانده نباشند. از طرف دیگر، به واسطه وجود در یک صنعت انحصاری و ناتوان، فرصت یادگیری و ارتقای توانمندی از این نیروی انسانی سلب میشود و احتمال افزایش بهرهوری و تولید آن کم میشود. همچنین خلاقیت این افراد به واسطه کار در یک صنعت راکد، شدیداً آسیب میبیند که در دنیای مبتنی بر نوآوری و اقتصاد دیجیتال، ضایعه بزرگی محسوب میشود.
۲٫ با اغماض میتوان خودروی مدرنتر را پاکتر و کم مصرفتر دانست. در صورت وارد کردن خودرو و یا حداقل مونتاژ صرف خودروهای صرف خارجی، میتوانستیم خودروهایی با پیشرانههایی پاکتر و دوستدار محیط زیست داشته باشیم که تا حدی از آلودگیهای کلانشهرهای ایران، علیالخصوص شهر تهران میکاست و مصرف بنزین کشور را کم میکرد.
۳٫ صنعت خودروی کشور عمدتا خودروهایی تولید میکند که میتوان آنان را تابوتهای متحرک دانست. در صورت وجود نداشتن این صنعت، خودروهای بهروزتر و ایمنتری در جادهها و خیابانهای این کشور رانده میشد که به واسطه فناوری آنها شاهد تصادفات کمتر میبودیم و مضاف بر آن، افراد درگیر در تصادفات رانندگی جراحتهای کمتری دیده و مرگهای کمتری رخ میداد. بدین ترتیب، حجم عظیمی از سرمایه انسانی کشور در این سوانح تلف شده و خانوادههای زیادی داغدار میشوند.
در نهایت باید پرسید آیا وجود این صنعت در داخل کشور و اشتغال یک میلیون کارگر در آن، فوایدی به ارمغان آورده است که این زیانها را بپوشاند یا نه؟ هر چند که پاسخ به این سوال نیازمند یک تحلیل سیستماتیک مبتنی بر آمار و ارقام است، اما بررسی کیفی آن نمیتواند چندان نتایج رضایتبخشی به دست دهد و در نتیجه میتوان نتیجهگیری کرد که این صنعت گلخانهای و زیانده، زیانی بیش از فایده آن برای مالیاتدهندگان ایرانی دارد.
ارسال نظر