روایت رتبههای تکرقمی کنکور امسال از امروز و آینده ایران؛
رتبههای برتر کنکور هم مهاجرت میکنند؟
روزنامه اعتماد گفتوگویی با رتبههای برتر کنکور سراسری ۱۴۰۲ داشته است که در ادامه میخوانید.
روزنامه اعتماد گفتوگویی با رتبههای برتر کنکور سراسری ۱۴۰۲ داشته است که در ادامه میخوانید.
به گزارش عرشه آنلاین، «معین یوسفینیا» رتبه چهار کنکور ریاضی امسال است که میگوید در برخی روزها تنها ۲ تا ۴ ساعت درس خوانده است. او که میخواهد رشته برق دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب کند، میگوید؛ چندان برنامهای برای مهاجرت ندارد و آینده خود را عضو هیات علمی همین دانشگاه تصور میکند. آقای یوسفینیا به پرسشهایی که چندان مرتبط با کنکور نیستند علاقه چندانی ندارد و میگوید؛ خیلی فرد سیاسیای نیست و هنوز چندان به دنیای آدم بزرگها وارد نشده است: «نمیدانم. به نظر میآید یا میگویند معیشتی است. من هنوز به دنیای بزرگترها وارد نشدم ولی میگویند معیشتی است. شاید، چون ملموستر است.»
اعتماد نوشت: چند روز پیش از آنکه نتیجه ماراتن تحصیلی دانشآموزان ایران روی پایگاه اطلاعرسانی سازمان سنجش قرار گیرد، افراد کمی به شیوههای مختلف از نتیجه کار خود آگاه میشوند؛ رتبههای تکرقمی که یا از تماس مسوولان یا انتشار تصویر خود در روزنامهها و صداوسیما از موفقیت خود آگاه میشوند؛ پس از این خبر، اما زندگی آنها دستکم به مدت چند روز ازدحام عجیبی به خود میگیرد و در کنار پیامهای تبریک، موجی از پرسشهای خبرنگاران و رسانهها هم به سمت آنها سرازیر میشود؛ اینکه چقدر درس خواندید، از کتابهای کدام موسسه کمکآموزشی استفاده کردید و دهها پرسش مشابه. در این بین، اما شاید پرسشهای کمی عمومیتر و اجتماعی تصویر بهتری از این نخبگان برای مخاطبان بسازد.
اگرچه کاملا اتفاقی، اما سه مصاحبهشوندهای که به پرسشهای «اعتماد» پاسخ گفتند، از سه دنیای متفاوت میآیند و نگاههای متفاوتی به آینده خود و ایران دارند. بیهیچ توضیح بیشتری، این پاسخ و نگاههای برآمده از سال سخت کنکور را در ادامه بخوانید.
روایت رتبه یک کنکور علوم انسانی از مسائل و آینده ایران:
۱۹۸۴» جورج اورول، مهمترین کتابی بود که امسال خواندم
«مهدی نیکوکار» متولد سال ۱۳۸۴ در اسفراین از استان خراسان شمالی، بیشک یکی از پدیدههای امسال کنکور سراسری ایران است؛ رتبه یک علوم انسانی کل کشور از شهری کوچک در منطقه سه و از خانوادهای کمبرخوردار. پدرش کارگر است و مادرش خانهدار و هر دو هم بدون تحصیلات دانشگاهی. مهدی، اما از چندسال پیش از کنکور، برنامه کار بزرگی در سر داشت و آنطور که خودش میگوید با تلاش هدفمند نخست اطرافیان را وادار کرد که باید رتبهاش تکرقمی شود و بعد هم این هدف را به سرانجام رساند. او هم در این گفتگو به پرسشهایی کمی متفاوت از درس و کنکور پاسخ میدهد.
آقای نیکوکار! کمتر پیش میآید که فردی از منطقه سه رتبه تکرقمی کل کشور شود، اما شما رتبه یک شدید. برای آغاز گفتگو کمی از خودتان و این یک سال بگویید؟
ممنون. من در مدرسه تیزهوشان شهید بهشتی اسفراین استان خراسان شمالی درس خواندم که تقریبا هر ۲۰ سال یک بار پیش میآید که کسی از این شهر رتبه تکرقمی شود و به قول شما زیاد معمول نیست. درباره مدرسه هم بگویم که سطح علمی مدرسه ما نسبت به سایر مدارس شهر برتری خاصی ندارد، اما به نظرم کادر مدیریتی حمایت خوبی از دانشآموزان داشتند و برای من شرایط هم خوب بود. منظور اینکه مدرسه ما کادر پشتیبانی داشت. مدیر ما آقای بهنامفرد هر کمکی که میتوانستند انجام دادند. مثلا در سال دوازدهم خیلی به من سختگیری نکردند که مدرسه بروم و کمک کردند که سه ماه مدرسه نروم. درباره شهریه هم خیلی کمک و همراهی داشتند.
به شهریه اشاره کردید؛ شغل پدر و مادر و وضعیت مالی خانواده چگونه است؟
پدرم کارگر است (کارگر فصلی که معمولا زمستان امکان کار ندارد و طبیعتا بیمه هم ندارد) تحصیلاتش هم تا راهنمایی است. مادرم هم در حد راهنمایی تحصیلات دارد و خانه دار است. چهار فرزند هستیم که من آخرین فرزند هستم.
با این توضیحات به گمانم اهمیت رتبه شما بیشتر هم شد. از این جهت باارزشتر که در این سالها شرایط مالی و میزان هزینهکرد خانوادهها بر موفقیت کنکور اثر بیشتری پیدا کرده است، اما شما در خانوادهای از طبقه فرودست آنهم از منطقه سه، رتبه یک کنکور علوم انسانی شدید. از ابتدایی خیلی درسخوان بودید؟ معدل نهایی شما چند بود؟
معدل نهایی من ۷۳/۱۹ بود که فکر میکنم معدل خوبی است و تاثیر مثبت بر رتبه کنکورم داشته است. درباره شرایط درسیام، از همان ابتدایی علاقه به درس داشتم ولی آنقدر جدی نبودم ولی برای متوسطه اول و خیلی جدیتر شدم و معدلم همیشه خوب بود. دبیرستان هم کلا نگرشم کنکوری شد و از همان سال اول با نگاه کنکوری درس میخواندم و هدفم هم رتبه تکرقمی بود. همه کادر مدرسه و دبیران این انتظار را از من داشتند و بقیه شاگردها هم همین را میگفتند. به نظرم با توجه به شرایط خانوادهام و ارزشی که خودم برای علم قائلم، مطمئن بودم که درس خواندن بهترین راه پیشرفت من بوده است.
با این اوصاف این رتبه را بیشتر اثر تلاش میدانید یا اثر استعداد و با ضریب هوشی بالا؟
من هم به کیفیت و هم کمیت درسخواندن توجه داشتم. سعی میکردم مطالب را عمیق و با نگاههای متفاوت بخوانم. به نظرم برتری نه به هوش است و نه استعداد و هر که بیشتر تلاش کند موفقتر میشد. نمیتوانم بگویم هوش و استعداد بیتاثیر است ولی تلاش هدفمند و با برنامهریزی حتما تاثیرگذار است.
ولی اگر بحث فقط تلاش باشد احتمالا کسانی بیشتر از شما تلاش کردهباشند؛ اینطور نیست؟ اینکه فردی از اسفراین رتبه یک شود، احتمالا فقط تلاش نباشد.
واقعیت این است که من از همان ابتدای تحصیلم موانعی پیش راهم بود ولی چیزی که باعث موفقیتم شد، الگوهایی است که با وجود موانع فراوان موفق شدند و نام خود را در تاریخ ثبت کردند که موارد هم زیاد است و فقط کافی است زندگینامهها را بخوانیم. مثلا استیو جابز، بیلگیتس و مواردی از این دست. مورد دیگر هم وقتی که ما به موفقیتمان باور و ایمان داشته باشیم هیچ مانعی نمیتواند سر راه ما قرار گیرد.
در این سالی که درگیر کنکور بودید، موضوعی هم بود که شما را نگران کند؟ چیزی که فکر کنید ممکن است مانع از به نتیجهرسیدن تلاش شما شود؟
فضای مجازی و حاشیههایش برای من کمی مشکل ساخت. مثلا استفاده زیاد از آن و کلیپهای مختلف که میتوانست لذتبخش باشد و زمان آدم را میخورد، اما من طوری برنامهریزی کردم که در روز حداکثر یک ساعت باشد. البته تجربهاش را هم داشتم که کل روز را به فضای مجازی اختصاص دهم، اما بعد تغییرش دادم.
بحثم البته بیشتر نگرانیهای بیرونی و موارد خارج از اراده شما است؛ مثلا ترس از تقلب احتمالی در کنکور؟ از این جهت به این مورد اشاره کردم که در صحبت یکی دیگر از رتبههای تکرقمی به آن اشاره شده بود.
خب طبیعتا اینکه معدل نهایی و درسهای نهایی تاثیرگذار شده بود نگرانم میکرد، چون اولین سالی بود که نهاییها تاثیرگذار بود (تاثیر قطعی معدل را میگویم) و من نمیدانستم تاثیرشان چگونه خواهد بود و اینکه بله نگرانی درباره تقلب هم داشتم. خودم توی امتحانات نهایی هم دیدم که تقلب میشود، اما به نظرم خود کنکور امنتر از امتحانات نهایی است و امسال حداقل سوالهای کنکور لو نرفت.
کمی به مسائل اجتماعی بپردازیم؛ این سالی که دغدغه شما و احتمالا بسیاری از همنسلان شما کنکور بود، جامعه ایران روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشت، از نگاه شما ماجرا چه بود و چقدر این روند را دنبال میکردید؟
البته من اغلب اوقات خانه بودم و از این فضا هم دور بودم. فکر کنم آبان یا مهر بود که این موارد پیش آمد، اما من خیلی دنبال نمیکردم و در حد فضای مجازی میدیدم و چیزهایی میشنیدم. میدانم که بحثهایی درباره حجاب و مسائل اجتماعی شده بود که نمیخواهم خیلی وارد این بحث بشوم.
فکر میکنید ۱۰ سال دیگر کجا باشید؟ شفافتر اینکه در این لحظه ترجیح میدهید که سال ۱۴۱۲ چه شرایطی داشته باشید؟
اگر خدا بخواهد میخواهم تا آن زمان دکترای حقوق و ادبیات را با هم بگیرم و شخصیت برجسته ادبی و حقوقی بشوم تا آن موقع.
اینروزها در ایران زیاد درباره مهاجرت صحبت میشود. شما برنامه مهاجرت هم دارید؟
باید ببینم چه شرایطی پیش میآید و در آینده شرایط کشور چطور پیش خواهد رفت. بستگی دارد چه اتفاقاتی رخ دهد و هر وقت شرایط پیش آمد دربارهاش فکر میکنم. باید ببینم آیا تحصیلات من در کشورهای خارجی بهتر پیش میرود یا نه و همهچیز بستگی به شرایط کشور دارد.
با معیارهای رسمی کشور هم که نگاه کنیم، شما الان فردی نخبه محسوب میشوید؛ از نگاه شما مهمترین مساله و مشکل امروز ایران چیست؟
بزرگترین مشکل کشور ما این است که برخی از افراد به عنوان مسوول انتخاب میشوند که ممکن است شایستگی آن مسوولیت را نداشته باشند که این هم مربوط به مردم میشود و هم کشور؛ بالاخره هم مردم انتخاب میکنند. من فکر میکنم این موضوع ریشه مشکلات و مسائل است.
گفتید میخواهید حقوق و ادبیات دانشگاه تهران بخوانید؛ چه تصوری از دانشگاه دارید؟
بله. ما در مدرسه دانشآموز بودیم و به اصطلاح دانش را به ما میآموختند، اما در دانشگاه قرار است و امیدوارم برعکس باشد و خودمان دنبال علم باشیم. باید با یک عطش و تشنگی دنبال دانش برویم. یک چیز دیگر اینکه ما وقتی از مدرسه وارد دانشگاه میشویم باید نگرشمان علمیتر شود و درگیر کنکور و آزمون نباشیم و درگیر علم واقعی شویم. باید دنبال ماهیت علم باشیم.
اگر موافق هستید، مهمترین کتابهایی را که در یک سال گذشته خواندید یا فیلمهایی که دیدید و بر زندگی خودت موثر بود، به خوانندگان معرفی کنید.
یکی از کتابهای تاثیرگذار کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول است. کتاب دیگر هم «صور خیال» اثر استاد شفیعی کدکنی، یک فیلم علمی را هم زیاد دوست داشتم به اسم میانستارهای (inter stellar) که خیلی روی من تاثیر گذاشت.
رتبه چهار کنکور ریاضی امسال میگوید برنامهای برای مهاجرت ندارد
«معین یوسفینیا» رتبه چهار کنکور ریاضی امسال است که میگوید در برخی روزها تنها ۲ تا ۴ ساعت درس خوانده است. او که میخواهد رشته برق دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب کند، میگوید؛ چندان برنامهای برای مهاجرت ندارد و آینده خود را عضو هیات علمی همین دانشگاه تصور میکند. آقای یوسفینیا به پرسشهایی که چندان مرتبط با کنکور نیستند علاقه چندانی ندارد و میگوید؛ خیلی فرد سیاسیای نیست و هنوز چندان به دنیای آدم بزرگها وارد نشده است: «نمیدانم. به نظر میآید یا میگویند معیشتی است. من هنوز به دنیای بزرگترها وارد نشدم ولی میگویند معیشتی است. شاید، چون ملموستر است.»
او همچنین میگوید برنامهای برای مهاجرت ندارد و در پاسخ به پرسشی دراینباره هم اینطور توضیح میدهد که «من که البته فعلا برنامهای برای مهاجرت ندارم و نمیدانم این موج از کجاست. شاید، چون فناوری داخلی آنقدر پیشرفته نیست و بچهها فکر میکنند اگر بروند و بگردند پیشرفت میکنند، اما من خیلی مشکلی با اینجا ندارم. آینده را نمیشود پیشبینی کرد ولی امروزِ روز نگاهم این است.» پاسخ رتبه چهار کنکور ریاضی سال ۱۴۰۲ به پرسشهای کمی اجتماعی را در ادامه بخوانید.
آقای یوسفینیا! برای آغاز گفتگو از مدرسه و معدل خودتان بگویید.
من در مدرسه علامه حلی تهران درس خواندم؛ مدرسه تیزهوشان است. البته متوسطه اول را در مدرسه شهید مدنی تبریز درس خواندم. معدل کتبیام هم ۲۰/۱۹ شد که فکر میکنم اثر مثبتی برای رتبه من نداشت.
و وضعیت تحصیلات و اقتصاد خانواده شما چگونه است؟
درباره خانواده هم معمولی؛ پدرم هیات علمی و مادرم هم کارمند است. تکفرزند هستم.
البته این شرایط خانوادگی دستکم به نسبت دیگر رتبههای تکرقمی که ما با آنها صحبت کردیم، چندان هم معمولی نیست. وضعیت درسی شما در مدرسه چطور بود؟
معمولا درسخوان بودم و مثلا پایه دهم المپیاد رفتم (المپیاد کامپیوتر) که البته نشد مدال بیاورم، یازدهم هم که در مدرسه بودم و دوازدهم هم در مدرسه درس خواندم. من کنکور دیماهم بهتر بود و شاید به همین دلیل رتبهام خوب شد وگرنه کنکور تیر را خیلی خوب نبودم.
در مدرسه و بین همکلاسیهایت هم رتبه تکرقمی داشتیم امسال؟
یکی از هممدرسهایهایم رتبه ۸ شد. البته رتبه دو رقمی هم زیاد داشتیم. یک دوستم هم رتبه ۱۰ شد که البته او در تبریز درس خوانده و از آنجاست؛ علی نوری.
معمولا رتبههای برتر ریاضی سراغ برق یا تازگی کامپیوتر میروند؛ چه برنامهای برای انتخاب رشته دارید؟
میخواهم مهندسی برق دانشگاه شریف را انتخاب کنم. البته به کامپیوتر هم علاقه دارم و به همین خاطر هم المپیاد کامپیوتر رفتم ولی برق را انتخاب خواهم کرد.
گویا میتوانید دو رشته هم انتخاب کنید.
امکانش هست ولی من تصمیمی ندارم شاید بعدتر سراغ کامپیوتر بروم البته ولی فعلا برنامهاش را ندارم.
این پرسش را از دیگر رتبههای برتر امسال هم پرسیدیم؛ فکر میکنید چنین رتبهای را چه شرایطی میسازد؟ مثلا خود را فردی نخبه یا با ظریب هوشی بالا میدانید یا مثلا اثر تلاش زیاد و کمی شانس است؟ پرسش این است که خودتان چه نگاهی به این موفقیت دارید؟
به نظرم نتیجه تلاش درست است؛ نه لزوما تلاش. من روزهای مدرسه سه، چهار ساعت درس میخواندم و روزهای تعطیل هم ۸ تا ۱۰ ساعت. فکر میکنم بیشتر از استعداد و هوش برنامهریزی درست اثرگذار است.
همین برنامهریزی درست هم شاید نوعی استعداد و توانمندی خاص محسوب شود. مثلا ممکن است کسانی بیشتر از شما تلاش کرده باشند و دقیق و درست هم درس خوانده باشند ولی به این موفقیت نرسیده باشند. منظور این است که میتوان گفت همین تلاش درست هم نوعی هوشمندی است؟
من اسمش را کمک میگذارم. درباره خودم، پدرم و معاون آموزشی مدرسه جناب آقای دهقان این نقش را داشتند.
فکر میکنید سال ۱۴۱۲ کجا باشید؟ شفافتر اینکه در این لحظه خواسته شما از ۱۰ سال آینده خودتان چیست؟
من فکر میکنم شاید مثلا هیات علمی دانشگاه شریف در رشته برق باشم یا مدیر طراحی در یکی از شرکتهای بزرگ خودمان. البته دوست دارم کارم پژوهشی محور باشد تا کار طراحی یا مثلا استارتآپ.
بحث مهاجرت در ایران به نظر داغ است و وقتی اسم نخبه یا رتبه برتر میآید خودبهخود در کنار آن بحث مهاجرت هم مطرح میشود؛ شما برنامهای برای مهاجرت دارید؟
نه. بالاتر هم گفتم که ۱۰ سال آینده خود را هیات علمی برق شریف میدانم. فعلا برنامهای برای مهاجرت ندارم.
بهطور کلی شما چه نگاهی به این داستان مهاجرت در ایران دارید؟ همین که این پرسشها مدام مطرح میشود و انگار رایج است که اگر فردی موفقیتی کسب کرده بلافاصله درباره مهاجرت از او سوال شود...
من که البته فعلا برنامهای برای مهاجرت ندارم و نمیدانم این موج از کجاست. شاید، چون فناوری داخلی آنقدر پیشرفته نیست و بچهها فکر میکنند اگر بروند و بگردند پیشرفت میکنند، اما من خیلی مشکلی با اینجا ندارم. آینده را نمیشود پیشبینی کرد ولی امروزِ روز نگاهم این است.
شما اصلیترین مساله یا مشکل امروز ایران را چه میدانید؟
نمیدانم. به نظر میآید یا میگویند معیشتی است. من هنوز به دنیای بزرگترها وارد نشدم ولی میگویند معیشتی است. شاید، چون ملموستر است.
البته منظورم از نگاه خود شماست؛ به عبارت سادهتر شما فکر میکنید اصلیترین مساله امروز ایران چیست یا چه مشکلی اگر برطرف شود شرایط کشور بهتر میشود؟
نمیدانم اصلا درباره این مسائل فکر نکردم. اما الان بنیاد نخبگان دکترای پیوسته فیزیک گذاشته و همین باعث میشود بچهها اینجا بمانند. اگر این کار را درباره برق هم انجام بدهند شاید باعث شود بچهها بیشتر بمانند.
سال کنکور شما، سال پرالتهابی برای جامعه ایران بود. شما این سال را به لحاظ اجتماعی چگونه دیدید؟
من برای اینکه کنکورم دی ماه بود و نمیخواستم ضربه ببینم دنبال نکردم که چه اتفاقاتی افتاده است. فضایش را چندان دوست نداشتم و زیاد فرد سیاسی نیستم.
سه کتاب یا فیلمی را که در این سال خواندید یا دیدید و بر زندگی شما تاثیرگذار بود، به خوانندگان معرفی کنید؟
میتوانم از فرد اسم ببرم؟
حتما.
سه نفر تاثیر مهمی روی زندگی و کنکورم داشتند که دوست دارم از آنها تشکر کنم؛ یکی آقای رسول دهقان که تاثیر بسزایی داشت در این موفقیت.
در کنارش پدرم بودند و یکی هم شاید آقای ندافزاده که دبیر حسابان من بودند و به نظرم از نظر اخلاقی خیلی روی من تاثیر گذاشتند؛ اینکه اخلاق از هر چیزی مهمتر است.
پاسخ رتبه سه کنکور هنر امسال به انتظارش و تصورش از سال ۱۴۱۲:
امیدوارم ظهور اتفاق افتاده باشد
«فاطمه جعفریندوشن» رتبه سه کنکور هنر امسال از شهر یزد است که برنامهها و خواستههایش شاید تا اندازهای با نگاه و تصور غالب از نخبگان کشور متفاوت است؛ اگرچه این روزها به درست یا نادرست، مهاجرت نخبگان امری عادی و حتی موفقیت قلمداد میشود، اما میگوید نه تنها برنامهای برای آن ندارد که حتی امیدوار است شرایط ایران بهگونهای شود که به دوران مهد دانش و پیشرفت برگردد. رتبه سه کنکور هنر میگوید ممکن است هر کسی پاسخهایش را بخواند، او را فردی «جیره و مواجبگیر» قلمداد کند، اما اعتقاد دارد اینطور نیست و همیشه دنبال حقیقت است؛ میگوید هجمههای رسانهای دریافت حقیقت را برای همنسلانش سخت کرده و میخواهد با زبان هنر این شرایط را تغییر دهد؛ گفتوگوی خبرنگار «اعتماد» با خانم جعفریندوشن را در ادامه بخوانید.
خانم جعفری! پیش از اینکه به پرسشهای عمومی و مسائل اجتماعی بپردازیم از مدرسه و شرایط تحصیل خودتان بگویید.
به نام خدا. من دبیرستان حکیمزاده یزد درس خواندم که مدرسه تیزهوشان است. البته قبلا فرزانگان یزد، ریاضی میخواندم، اما یازدهم رفتم رشته هنری انیمیشن. میدانید که قبلا مدارس سمپاد رشتههای هنر را نداشتند، اما اخیرا رشتههای هنری را هم اضافه کرد و وقتی اضافه شد من هم به این رشته رفتم. همان سالی که دبیرستان بودم، امتحان دادم و قبول شدم. معدلم هم ۱۹ و خردهای بود که خردهایش را دقیق نمیدانم.
چه شد که سمت هنر و انیمیشن رفتید؟
اول اینکه خودم از بچگی به هنر زیاد علاقه داشتم، اما یک دورهای فکر میکردم اگر سراغ کامپیوتر و رشتههای مرتبط بروم مفیدتر است، اما بعد نظرم عوض شد و سراغ هنر رفتم.
برنامه شما برای انتخاب رشته چیست؟ چه رشته و دانشگاهی مدنظرتان است؟
خودم در ذهنم این است که انیمیشن را ادامه دهم ولی نیاز است از مشاوران هم بپرسم که کجا و چه رشتهای بروم. در دانشگاه و کارشناسی رشته انیمیشن نداریم و زیرشاخه رشته برنامههای دیجیتال است که بهترین دانشگاه هم میشود صداوسیما. اگر بخواهم انیمیشن را ادامه دهم احتمالا این رشته و دانشگاه را انتخاب کنم، اما ممکن است معلمی را انتخاب کنم.
کمتر دیده میشود رتبههای تک رقمی سراغ معلمی بروند؛ انتخاب این رشته خواسته خانواده است؟
نه به لحاظ علاقه شاید معلمی را انتخاب کنم.
در این سال کنکور چگونه و چقدر درس میخواندید؟ منتظر رتبه سه بودید؟
واقعیت اینکه من خیلی روی این حساب باز نکرده بودم که رتبه تک رقمی بشوم ولی با توجه به نتیجه کنکورهای آزمایشی فکر میکردم رتبه خوبی باشد ولی اینقدر نه. امسال در کنکور هنر منابع خیلی تغییر کرد و شیوه آن بهطور اساسی متحول شد. یعنی منابع کمی محدودتر و آسانتر شد و دیگر نیاز بود که از موسسات گرانقیمت یا روشهای عجیب استفاده شود مثلا من خودم با امکانات شهر خودمان توانستم این رتبه را بگیرم. از لحاظ ساعت خواندن، حداکثر ۸ ساعت میخواندم ولی سعی میکردم برنامهریزی دقیق و درستی داشته باشم.
از وضعیت خانواده بگویید...
مادرم معلم و پدرم مهندس برق است؛ تک فرزند هستم و وضعیت مالی ما هم متوسط است.
فکر میکنید ۱۰ سال آینده کجا باشید؟ منظور اینکه در این لحظه ترجیح میدهید سال ۱۴۱۲ در چه شرایطی باشید؟
راستش زندگی اصلا قابل پیشبینی نیست و هر چه خدا بخواهد. شاید خیلی آرمانی باشد ولی انشاءالله که ظهور حتما رقم خورده باشد. درباره شخصی هم دوست دارم بتوانم برای جامعه مفید باشم و هنری باشد که مفید باشد، یعنی جامعه جایی باشد که باید آنجا قرار بگیرد. هدف ما از انقلاب به نظرم ظهور حضرت مهدی بوده، اما به گمانم از این هدف دور شدیم و به نظرم این زبان هنر است که میتواند این مسیر را به هدف اصلی برگرداند. به نظرم از این مسیر کمی دور شدیم و امیدوارم با زبان هنر این مسیر شتاب بگیرد. در زمانهای گذشته مسلمانان قدرت اول جهان بودند و انشاءالله که بتوانیم آن نسل نخبه را به ایران برگردانیم.
و فکر میکنید چقدر این نگاه بین همنسلان خودت مورد توجه است؟
متاسفانه این هجمه رسانهای که به کشور وارد شده و میشود باعث شده که خیلی از مسائل تحریف شود و این هجمه بر نسل من هم اثر بگذارد و متاسفانه بعضی از این نسل نادانسته فکر میکنند که بهتر است نظام برگردد به دوران شاهنشاهی؛ احساس میکنم شاید از کمکاری ماست که آنچه میدانیم به دوستان و جامعه انتقال ندادیم و شاید ما این فضا را فراهم کردیم که این افراد سراغ رسانههای بیگانه رفتند و الان خواستههای متفاوتی دارند.
خانم جعفری! شما اصلیترین مشکل یا مساله الان ایران را چه میدانید؟
گم کردن هدف و معرفی نکردن هدف اصلی، چون وقتی هدف کمکم از یادها برود، درگیریها زیاد میشود و متاسفانه نسل جدید متوجه نمیشود چرا انقلاب کردیم. به نظرم الان به هدف انقلاب کمتر پرداخته میشود و باید بیشتر به آن بپردازیم. البته قشری هم هست که به این هدف پایبند هستند و شاید بین این شلوغیها کمی هدفمان را گم کردیم.
این نگاه شما تا چه اندازه در مدرسه بین همکلاسیها مورد توجه بود؟ بالاخره این سال کنکور شما سال پرالتهابی برای کشور بود؛ فکر میکنید همکلاسیهای شما با اعتراضات همراه بودند یا نگاه شما را داشتند؟
به هر حال افکار مختلفی هست؛ بعضی هیچ طرفی نیستند و بقیه هم در دو سمت بودند و گروهی هم فکر میکردند نظام باید عوض شود. متاسفانه جامعه هنری بیشتر به آن سمت گرایش پیدا میکند تا به سمت نگاه من. هنر عموما این جوری است که در آن میزان اعتراض بیشتر است تا مسائل انقلابی.
سه کتاب یا فیلمی که در این سال خواندید و بر زندگی شما اثرگذار بوده و حالا میخواهید آنها را به مخاطبان معرفی کنید؟
من، چون رشتهام انیمیشن بود بیشتر در این حوزه میتوانم معرفی کنم که احتمالا برای بقیه جالب نباشد. اما کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را که سخنرانیهای رهبر انقلاب در سال ۵۳ است، معرفی میکنم. حس میکنم افرادی که این روزها مخالف هستند یا خیلی آشنایی ندارند اگر بخوانند تفاوت آن چیزی که رسانههای دیگر به ذهنشان تزریق میکنند با واقعیت را بهتر میتوانند درک کنند. کتاب «ستارهها چیدنی نیستند» هم محتوای جالبی داشت. مستند ایکسونامی هم مطالب جذابی را ارایه میدهد که شاید قبلا به آن پرداخته نشده است.
شما به مهاجرت هم فکر میکنید؟
خب از جهت ادامه تحصیل فکر میکنم از دورههای آموزشی به صورت آنلاین شاید بشود استفاده کرد و ارتباط برقرار کرد ولی از لحاظ زندگی کردن یا کار حقیقتا هیچ علاقهای ندارم. اینکه بخواهم برای کشور دیگری کار کنم که اهداف درستی ندارند، نه هدف من نیست.
ممنون که وقتتان را دراختیار ما قرار دادید خانم جعفری. اگر فکر میکنید نکته یا موضوعی هست که در پرسشها نیامده، میتوانید به آن بپردازید.
ممنون، حس میکنم اگر بعضی این مصاحبه را بخوانند حس میکنند من یک آدم جیره مواجببگیر هستم که به من گفتند این حرفها را بزنم ولی واقعا من آدم خاصی نیستم که بخواهم از کسی طرفداری کنم، اما واقعیت این است که این مسیری است که من دنبال آن رفتم و فکر میکنم حقیقت است. حس میکنم اگر شما بیشتر تحقیق و بررسی کنید که کدام حرف درست است شاید به این جمعبندی برسید که نه اوضاع اینقدر وحشتناک است نه اینکه مشکل وجود ندارد. راهکار مهاجرت یا تغییر کلی نیست و شاید ما جوانان بتوانیم کشور را به مسیر درست برسانیم. / اعتماد
ارسال نظر