تهران صاحب روز شد؟

دیروز نشست روز تهران همزمان با تصویب مصوبه تغییر روز تهران به «روز تهران، روز پایتخت ایران اسلامی» در شورا اقدام شد و این در حالی است که آیا کیفیت زندگی در تهران به حدی از مطلوبیت رسیده است تا چنین اقدامی صورت بگیرد؟

تهران صاحب روز شد؟

دیروز نشست روز تهران همزمان با تصویب مصوبه تغییر روز تهران به «روز تهران، روز پایتخت ایران اسلامی» در شورا اقدام شد و این در حالی است که آیا کیفیت زندگی در تهران به حدی از مطلوبیت رسیده است تا چنین اقدامی صورت بگیرد؟

به گزارش عرشه آنلاین، سوگل دانائی در روزنامه هم میهن نوشت: درست همان روزی که یکی از اعضای شورای شهر تهران خبر داد که مصوبه روز تهران قرار است اصلاح شود و نام روز تهران به روز پایتخت ایران اسلامی تغییر کند، برخی از پژوهشگران و شهرسازان در خانه اندیشمندان علوم انسانی، گرد هم آمدند تا درباره روز تهران و شهر تهران گفتگو کنند.

نرگس معدنی‌پور، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران دیروز و در جریان بررسی طرح «اصلاح تبصره ماده واحده مصوبه روز تهران، روز پایتخت ایران اسلامی» گفت که براساس تبصره‌های مصوبه چهارم مهرماه امسال در شورا، شهرداری تهران موظف است نسبت به پیگیری ثبت «روز تهران، روز پایتخت ایران اسلامی» در تقویم سالانه ازطریق شورای فرهنگ عمومی کشور و ایجاد دبیرخانه آن، به منظور سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی هماهنگ نسبت به تشکیل شورای سیاست‌گذاری روز تهران اقدام کند.

دیروز طرح «اصلاح تبصره ماده واحده مصوبه روز تهران، روز پایتخت ایران اسلامی» با ۲۰رأی موافق در شورا تصویب شد، درحالی‌که همزمان کارشناسان شهری در نشستی از کم‌وکیف روز تهران گفتند. محور گفت‌وگوی کارشناسان در این نشست، بررسی کیفیت طرح‌های توسعه شهری در تهران بود. «آیا کیفیت زندگی در تهران مطلوب است؟» این پرسشی بود که صاحب‌نظران برای پاسخ به آن در سالنی نیمه‌خالی، ۱۵ مهرماه به گفتگو نشستند.

وقتی آقامحمدخان قاجار، دودمان زندیه را نابود کرد و خودش بر تخت شاهی نشست، تهران را به‌عنوان پایتخت حکومتش برگزید. عبدالله انوار، تاریخ‌پژوه فقید در یک گفتگو دلایل آقامحمدخان برای این انتخاب را شرح داده است. انوار معتقد است نزدیک‌بودن تهران به مازندران و استرآباد، یعنی یورت ایل‌قاجار، یکی از دلایل اصلی انتخاب تهران به‌عنوان پایتخت بود: «تا هروقت شاهان قاجار حاجت و نیاز به نیروی قومی و معتقد به آن‌ها داشته باشند، به آسانی و فوریت، نیروی این ایل بتوانند در دسترس آن شاه گذارند.» انوار می‌گوید جغرافیای سیاسی تهران هم در این انتخاب بی‌تاثیر نبود: «تهران از سه‌سو به کوه‌های مرتفع احاطه شده است و با این کوه‌ها طهران با لشکرکشی‌های روزگار آقامحمدخان، چون قلعه‌ای نفوذناپذیر بود و حفظ آن در برابر دشمنان بسیار آسان می‌نمود. کوه‌هایی که متأسفانه از جهت آلودگی هوا امروز بسیار زیان‌آور برای ساکنان است، زیرا اجازه نمی‌دهند که این آلودگی از فضای تهران خارج شود.» ازطرف‌دیگر نزدیک‌بودن تهران به قلمرو ایل خلج و عرب در ساوجبلاغ، ساوه و ورامین تا حدی برای آقامحمدخان پشتوانه تامینی ایجاد می‌کرد. آقامحمدخان بعد از اینکه تهران را پایتخت حکومت خود کرد، تغییراتی در برج و بارو‌های صفوی ایجاد کرد. تغییراتی که به عقیده اسکندر مختاری، پژوهشگر تاریخ هنر، یکی از تحولات شهر تهران در دوره قاجار است.

تهران چه‌زمانی صاحب روز شد؟

درباره روز تهران در تقویم حرف‌وحدیث بسیار است. برخی می‌گویند تهران ۱۴ مهرماه پایتخت ایران شد و برخی‌دیگر از تاریخ‌نگاران معتقدند تهران نوروز سال ۱۲۰۰ قمری، مرکز تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران شده است. باوجود این تفاوت نظرها، در دهه ۹۰، قاطبه کارشناسان و پژوهشگران به فکر تعیین روزی به‌نام روز تهران افتادند.

علیرضا قهاری، رئیس انجمن مفاخر معماری ایران و عضو هیئت‌مدیره موسسه مطالعات تهران که اولین سخنران روز تهران بود، می‌گوید روز تهران تصادفی ایجاد نشد: «همه ما تهران را دوست داریم و نگرانش هستیم، اما به‌نظر می‌رسید که حدود ۱۰ سال پیش باید روزی به‌نام روز تهران ایجاد می‌شد. در آن‌دوره به این فکر کردیم که همه چیز‌هایی که دوست‌شان داریم، در تقویم صاحب روز هستند. ما حتی برای مناسبت‌هایی که برای‌مان ارزشمند هستند هم روز داریم. درواقع وقتی برای یک چیزی، روز تعیین می‌کنیم، افکارمان به سمت آن منعکس می‌شود و به آن اهمیت می‌دهیم.»

قهاری می‌گوید در سال ۱۳۹۱ و بعد از تاسیس موسسه تهران، برخی پژوهشگران گرد هم آمده بودند و در یکی از این نشست‌ها به فکر این افتادند که روزی را برای تهران در نظر بگیرند: «درواقع انتخاب این روز به این معنا نبود که تهران یک عنصر مظلوم است، بلکه به این معنا بود که دل‌مان می‌خواست درباره تهران صحبت کنیم. در‌واقع وقتی چیزی صاحب روز می‌شود، فرصت گفتگو درباره آن هم بیشتر می‌شود.»

قهاری می‌گوید همان زمان که در موسسه مطالعات تهران حرف روز تهران به میان آمد، مخالفت‌ها آغاز شد: «مخالفت‌ها به این صورت بود که مگر شهر‌ها هم روز دارند؟ مثلاً پاریس روز دارد؟ در جهان روزی به‌نام لندن وجود دارد؟» هیچکس آن‌زمان پاسخی برای این پرسش‌ها نداشت، باید مطالعات جامعی صورت می‌گرفت: «پاسخ منفی بود، شهر‌ها روز نداشتند، آن‌زمان متوجه شدیم که فقط سن پترزبورگ صاحب روز است.» آنطور که قهاری می‌گوید، سن پترزبورگ دومین شهر بزرگ روسیه، همان زمان که در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت، صاحب روز شد. رئیس انجمن مفاخر معماری ایران می‌گوید، باقی اعضای موسسه مطالعات تهران بعد از این توضیحات قانع شدند و خان اول تعیین روز تهران گذشت.

مخالفان این‌بار پرسش دیگری مطرح کردند: «اگر روز تهران تعیین کنیم، ساکنان باقی شهر‌ها هم روز می‌خواهند مثلاً روز شیراز، روز تبریز؛ آن زمان می‌گفتند، مملکت همواره به تهران نگاه می‌کند و این تعیین روز باعث می‌شود تا باقی شهر‌ها هم مدعی تعیین روز شوند.» قهاری و باقی موافقان، پاسخ یکسانی به این پرسش داشتند: «هر شهری دوست دارد برای خودش هویتی قائل شود و اینکه همه شهر‌های ایران صاحب روز شوند، اشکالی ندارد.» مخالفان درنهایت پذیرفتند که تهران صاحب روز شود. اما چه روزی باید به‌عنوان روز تهران تعیین می‌شد؟ یکی از اعضای موسسه مطالعات تهران آن زمان سراغ جست‌وجو میان اساطیر می‌رود و هفته اول آبان‌ماه را به‌عنوان هفته‌ای که می‌توان در آن به تهران ارج نهاد، انتخاب می‌کند. به گفته این پیشکسوت معماری از سال ۹۲ به‌بعد، هفته تهران در ماه‌آبان به‌صورت غیررسمی جشن گرفته شد. به گفته او در سال ۱۳۹۵ شورای‌شهر وقت تهران به فکر رسمی‌کردن این مناسبت افتاد و بعد از مذاکراتی که انجام داد، ۱۴ مهرماه را به‌عنوان روز تهران انتخاب کرد.

چرا ۱۴ مهرماه روز تهران شد؟

مهرشاد کاظمی که زمانی رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران بود، در ادامه این نشست از زاویه تاریخی به روز تهران نگاه کرد: «در شورای چهارم در سال ۹۵، آقای مسجدجامعی طرحی را به‌عنوان روز تهران به شورا پیشنهاد داد.» او می‌گوید که آن‌زمان در شورای چهارم درباره اینکه چه‌روزی باید به‌عنوان روز تهران باشد، اختلاف افتاده بود: «رویداد‌های تهران بسیار زیاد است، اما باید روزی تعیین می‌شد که روی آن اجماع می‌بود و بعد سیاسی هم نداشت. هدف از تعیین این روز در شورای وقت این بود که تهران بیشتر معرفی شود و امکاناتش که غریب مانده بود، بیش‌ازقبل شناسایی شود.»

همان‌زمان عده‌ای پیشنهاد می‌دهند، روزی که تهران به‌عنوان پایتخت قاجاریان انتخاب شد، به‌عنوان روز تهران در نظر گرفته شود: «آقامحمدخان ۱۱ جمادی‌الاول سال ۱۲۰۰ قمری مصادف با ۲۲ اسفندماه سال ۱۱۶۴ تهران را به پایتختی برگزید، برخی منابع هم می‌گویند نوروز ۱۲۰۰ تهران پایتخت شد.» آن‌زمان در شورای شهر تهران، ۲۲ اسفندماه تصویب نشد. دلیل آن هم احتمالاً قرابت و نزدیکی به نوروز بود. درنهایت براساس مصوبه شورای شهر تهران روز تهران ۱۴ مهرماه انتخاب شد. کاظمی می‌گوید: «۱۴ مهرماه، همان روزی است که متمم قانون اساسی مشروطه به تصویب رسید. در آنجا برای اولین‌بار تهران به‌عنوان پایتخت در قانون آمد و تصویب شد. در‌واقع پایتختی تهران ۱۲۱ سال قبل از این تاریخ اتفاق افتاده بود، اما جنبه رسمی نداشت و مردمی‌تر بود.» او می‌گوید از سال ۱۳۹۵ برنامه‌های روز تهران گسترده‌تر شد و هرسال هم عنوانی برای آن انتخاب می‌شد.

توسعه در شهر چگونه پدید می‌آید؟

«شهر را اندیشه‌ورزان قوام می‌دهند، شهر را اندیشه ارتقاء می‌دهد.» اسکندر مختاری‌طالقانی، پژوهشگر تاریخ هنر و مدرس دانشگاه، یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او معتقد است فرهنگ در تهران همان موضوعی است که این‌روز‌ها در نشست‌های فرهنگی این‌چنینی مشاهده می‌شود.

مختاری می‌گوید کیفیت، نوعی ارزش‌گذاری است و وقتی بحث کیفیت می‌شود، ارزش هم در کنار آن مطرح است: «به نظر من کیفیت به‌نوعی با تعادل سروکار دارد و تعادل هم نسبتی با عدالت دارد، عدالت در شهر در یک پرده کلی یعنی رجحان حقوق عمومی به حقوق فردی. این بحث می‌تواند گسترده باشد، اما اگر بخواهیم از کنار آن عبور کنیم، باید بگوییم که توسعه شاخصی دارد و آن هم حقوق فردی و عمومی است. در هر زمان که حقوق عمومی بر حقوق فردی ارجح شده است، آنجا توسعه بیشتری پیدا کردیم، فضا‌های شهری خدماتی، آموزشی و عمومی همه از جنس حقوق عمومی هستند. در‌واقع کیفیت هم به همین حقوق عمومی ارتباط پیدا می‌کند.»

او معتقد است هر زمانی که حقوق فردی قلدری کرده، شهر از تعادل خارج شده و عدالت دیگر معنا پیدا نمی‌کند. او از این تحلیل کمک می‌گیرد و جایگاه کیفیت در توسعه شهری را در فرآیند تحولات تاریخی به چند دوره تقسیم می‌کند: «در مقطعی تنها خبری که از تهران به گوش می‌رسد اخباری درباره تعمیرات برج و باروی شهر است، ما در دوره فتحعلی‌شاه هم ازاین‌دست اخبار زیاد می‌شنویم و حتی تا آغاز دوره ناصرالدین‌شاه هم انتشار این دست اخبار ادامه دارد.

در‌واقع وقتی می‌خواهند بگویند به شهر توجه می‌کردند، می‌گفتند برج و باروی شهر تعمیر شده است. در این دوره تعدادی امامزاده و مسجد هم ساخته می‌شود و توجهی هم به بازار می‌شود. در‌واقع در این دوره بیشتر به تاسیسات امنیتی شهر و گسترش اماکن مذهبی و بازار توجه می‌شود.» اسکندر مختاری می‌گوید دوره دوم، آغاز تجددگرایی در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی است. دوره‌ای که در آن طرح‌های ساماندهی شهر شروع می‌شود: «خندق‌های داخل شهر درست می‌شود، شهر را شروع به سنگفرش‌سازی می‌کنند، سبزه میدان را درست می‌کنند و در‌واقع تلاش می‌کنند تا شهر دیگری بسازند.» به گفته مختاری در این دوره آرمان‌شهر، یک شهر اروپایی کلاسیک است، دوره‌ای که شهر اتفاقاً با توسعه هم همراه می‌شود. این پژوهشگر هنر می‌گوید در دوره سوم و در دوره قاجار، نهاد‌های اجتماعی شکل می‌گیرند، دوره‌ای که مشروطه رخ می‌دهد و انجمن بلدیه به راه می‌افتد، نهادسازی صورت می‌گیرد، اما اقدامات کالبدی نیست.

توسعه شهری در دوره پهلوی

بعد از اینکه رضاخان با رأی مجلس موسسان به پادشاهی رسید و به‌این‌ترتیب دودمان قاجاریه به پایان رسید، پایتخت ایران، تهران باقی ماند. رضاشاه حالا غیر از میراث شاهی، میراث‌دار انجمن بلدیه هم بود. اسکندر مختاری معتقد است که دوره رضاشاه، دوره آرمان‌گرایی و اقتدار است. در این دوره شهر با قدرت معنا پیدا می‌کند: «هیچ‌چیزی مانند معماری نمی‌تواند بگوید که شما با چه حکومتی سروکار دارید.»

معماری که مختاری از آن صحبت می‌کند همانند شکل حکومت پهلوی اول، اُور دیزاین (over design) است: «هرچه شیر، گاو و پلنگ را می‌چسبانید به در و دیوار، رضاشاه شهر کهن را قبول ندارد و عرصه برای حضور اتومبیل آماده می‌شود.» مختاری کیفیت زندگی و توسعه شهری در دوران پهلوی دوم را به دو دوره تقسیم می‌کند، دوره قبل از کودتای ۲۸ مرداد و بعد از آن: «قبل از کودتا شهر آرمانی و دموکراتیک است، معمار‌ها می‌توانند در آن حرف بزنند، مجله داشته باشند، آن زمان پیشنهاد شهرک‌سازی داده می‌شود، شهرک ۴۰۰ دستگاه در این زمان ساخته می‌شود.»

بعد از کودتا، اما مفهوم شهر جهانی در تهران برپا می‌شود. منابع مختلف، جهان‌شهر یا شهر جهانی را شهری تعریف می‌کنند که نقش مهمی در نظام اقتصاد جهانی دارد: «در آن دوران تصور می‌شد که ترکیه به اشتباه بین ما و اروپاست، ما حتی باید از ترکیه فراتر برویم و فرقی با اروپا نداریم، ما عین توسعه هستیم. در این دوران شهر در تعدادی نماد خلاصه می‌شود و در کنار آن یک‌شهر دوگانه ایجاد می‌شود. یک‌طرف شهر حاشیه است که درنهایت انقلاب می‌کند و طرف‌دیگر منطقه اغنیاست، همان تصاویری که ما امروزه در من و تو می‌بینیم و حسرت آن را می‌خوریم درحالی‌که این نقاط فقط بخش کوچکی از شهر بود، من آن دوران را زندگی کردم و شهر فقط در خیابان پهلوی، میدان ولیعهد و... خلاصه نمی‌شد. شهر جایی دیگر است، شهر جایی است که در آن به مدرسه و دانشگاه می‌روند.»

توسعه شهری در گذار انقلاب ۵۷

مختاری در ادامه این نشست تاکید می‌کند که بعد از انقلاب ۵۷ و دگرگونی‌های سیاسی، همه چالش‌های توسعه شهری حفظ می‌شود. بعد از انقلاب بلافاصله جنگ آغاز می‌شود و به گفته او، تقسیم زمین اتفاق می‌افتد و شهر بین فقرا توزیع می‌شود: «افراد پولدار در‌واقع در لایه پنهان شهر رفتند. تا پایان جنگ، شهر برای همه است، اما در این دوران، فضای شهری فقیر می‌شود، شهر کثیف و در هم ریخته است، به نوعی شهر به امان خود رها شده است، بعد از این مدت مفهوم شهر باید خودش از خودش پول در بیاورد، ایجاد می‌شود.» او می‌گوید در دوره بازسازی توجه به فضا‌های عمومی بیشتر می‌شود. اسکندر مختاری در ادامه به تعدادی طرح جامع اشاره می‌کند، طرح جامع ۱۳۷۰ وزارت مسکن که شهرداری زیر بار اجرای آن نمی‌رود و بعد هم طرح جامع سال ۱۳۸۵ که آن را نوعی آرمان‌خواهی نافرجام می‌داند. سوداگری، عبارتی است که در ماه‌ها و سال‌های اخیر در رسانه‌های شهری زیاد شنیده می‌شود. او می‌گوید در دوره‌ای در شهر سوداگران پدید آمدند، افرادی که از نگاه او با قدرتی در شهر روز‌به‌روز بیشتر از گذشته رشد کردند، آورده‌ای برای شهر ندارند و کارشان تنها تغییر کاربری و خریدوفروش تراکم است.

منبع: هم میهن

دیگر رسانه ها

کدخبر: 109324

ارسال نظر