اظهارات تلخ پدر دختر ۶ ماهه که در بیمارستان مفید جان باخت+عکس و وئدیو
شراف الدین پدر النا دختر بچه 6 ماهه که کارگر ساختمان است و یک فرزند پسر به نام محمدعرفان 7 ساله هم دارد و از اهالی منطقه ای در جنوب تهران است پدر النا دختر 6 ماهه ، گفت: 2 روز قبل از این اتفاق دخترم النا دچار بی قراری های مداومی شده بود که همین موضوع من و مادرش را نگران کرد، به همین جهت به یکی از دکترهای معتمدی که میشناختیم مراجعه کردیم و او هم برای النا داروی مختصری را تجویز کرد، پس از مصرف دارو متوجه شدیم این بی قراری های النا تمام شدنی نیست ،النا تا صبح روز حادثه نتوانست یک دقیقه راحت بخوابد.
مرگ کودک ۶ ماهه که روز ۹ آذرماه خانواده او برای معالجه به بیمارستان کودکان مفید مراجعه کرده بودند،جنجالی و پر بازتاب شد .رسانه رکنا که اخبار حوادثی را پوشش می دهد نوشت بررسی ها نشان داد اعتراض پرسنل بیمارستان به حقوقشان باعث عدم پذیرش این کودک و انجام اقدامات پزشکی شده و مرگ این کودک ۶ ماهه را رغم زد.
با اعلام خبر مرگ کودک ۶ ماهه در بیمارستان کودکان مفید بازپرس ویژه قتل از دادسرای امور جنایی وارد عمل شد.در این گزارش آمده است کارکنان بیمارستان مفید در هنگام اعتراض به حقوقشان از پذیرش کودک ۶ ماهه امتناع کرده و همین موضوع باعث مرگ تلخ این کودک شد.
محمدمهدی براعه بازپرس ویژه قتل از شعبه ۳ دادسرای امور جنایی تهران با ابراز تأسف از وقوع چنین اتفاق تلخی که می تواند تلنگری بر وجدان باشد به رکنا گفت: در اسرع وقت دستور بازداشت و احضار رئیس بیمارستان مفید، رئیس اورژانس و سرپرستار اورژانس را صادر کردم و تحقیقات نشان می دهد در پی اعتراض پرسنل بیمارستان مفید به حقوقشان آنها صبح امروز پنجشنبه ۹ آذر ماه دست از کار کشیده بودند که خانواده دختر ۶ ماهه ای را برای درمان بیماری اش به اورژانس رساندند و متاسفانه پرسنل این بیمارستان از پذیرش امتناع کردند، اما بعد از ۲ ساعت از زمان حضور این خانواده پذیرش این کودک ۶ ماهه انجام شد ولی دیگر برای اقدامات پزشک ی دیر شده بود و کودک به کام مرگ فرو رفت.
بازپرس براعه گفت: با گزارش ماجرا به پلیس و مخابره به بازپرس جنایی وارد عمل شدم و با بررسی های میدانی وقتی متوجه علت مرگ تلخ این کودک شدم، دستور بازداشت و احضار ۳ مسئول اصلی بیمارستان مفید را صادر کردم و تحقیقات در پلیس آگاهی برای شناسایی عاملان اصلی این اتفاق دردناک و میزان تقصیر آنها ادامه دارد
گفتگو با پدر النا دختر ۶ ماهه
شراف الدین پدر النا دختر بچه 6 ماهه که کارگر ساختمان است و یک فرزند پسر به نام محمدعرفان 7 ساله هم دارد و از اهالی منطقه ای در جنوب تهران است
پدر النا دختر 6 ماهه به خبرنگار رکنا، گفت: 2 روز قبل از این اتفاق دخترم النا دچار بی قراری های مداومی شده بود که همین موضوع من و مادرش را نگران کرد، به همین جهت به یکی از دکترهای معتمدی که میشناختیم مراجعه کردیم و او هم برای النا داروی مختصری را تجویز کرد، پس از مصرف دارو متوجه شدیم این بی قراری های النا تمام شدنی نیست ،النا تا صبح روز حادثه نتوانست یک دقیقه راحت بخوابد.
او در ادامه گفت: صبح همان روز برای رفتن به سر کار بیدار شدم که دیدم النا همچنان بی قراری می کند با همسرم تصمیم گرفتیم تا او را به بیمارستان ببریم و یکی از دوستانم بیمارستان مفید را به ما معرفی کرد و گفت تخصص این بیمارستان کودکان است، ما هم سریع آماده شدیم و ساعت 7:30 صبح جلوی در بیمارستان رسیدیم.
وقتی به بیمارستان رسیدیم از همسرم خواستم تا زمانی که من جای پارک برای ماشینم پیدا می کنم به پذیرش برود و النا را بستری کند من هم بعد از چند دقیقه برگشتم و دیدم او به همراه دخترم النا هنوز روبروی در بیمارستان منتظر مانده است! از او پرسیدم چرا به داخل نرفتید؟ گفت: اینجا اعتراض شده و کارکنان بیمارستان به دلیلی عقب افتادن حقوقشان دست از کار کشیده اند! به همین دلیل هیچکدام از مسئولان اورژانس دخترمان را پذیرش نمی کنند!
من هم با حالتی متعجب و عصبانی به سراغ پرسنل اورژانس رفتم و از آنها خواستم که به دخترم النا رسیدگی کنند و بارها به آنها گفتم حال دخترم خوب نیست، اما هیچکدامشان اهمیتی ندادند و همچنان در حال اعتراض بودند تا وقتی که خانمم از فریاد های زیادی که برای کمک خواستن زده بود ضعف کرد روی زمین افتاد، یک خانمی که کنار نشسته بود سریع دخترم را گرفت و برای او تنفس مصنوعی گذاشت و من هم شروع به فریاد زدن و کمک خواستن کردم.
در همین لحظه 2 نفر از دکترهایی که داخل حیاط بیمارستان در حال اعتراض بودند متوجه ما شدند به اورژآنس آمدند و النا را از من گرفتند، دستگاه اکسیژن را به او وصل کردند اما خودم با چشمان خودم دیدم دخترم نفسش به شماره افتاده است! وقتی با آنها بحث می کردم که چرا دیر به فریاد ما رسیده اند آنها در جواب به من گفتند: خدا را شکر کن ما به تو لطف کرده ایم که اعتراضمان را رها کردیم و به کمک دختر شما آمدیم و همین موضوع مرا بیشتر عصابی کرد اما به خاطر شرایط بیمارستان و همسرم سکوت کردم.
بعد از چند دقیقه نفس های النا به شماره افتاد و در بغل خودم جان داد و هیچ کاری از دست کسی بر نیامد، از زمان ورود ما به بیمارستان تا لحظه مرگ بچه ام فقط دو ساعت گذشت و همین دوساعت نبود پزشک و کادر درمان جان دخترم را از ما گرفت و باعث مرگ او شد.
واقعا نمی دانم چه بگویم من دخترم را به خاطر بیماری ساده به این بیمارستان برده بودم و حالا جنازه خونینش را تحویلم می دهند، اصلا فکر نمی کردم یک روزی برسد که دخترم در دستان خودم جان بدهد ، ما یک پسر 7 ساله به نام محمدعرفان هم دارم اما اینقدر از این واقعه شوکه شدیم که نمی دانیم در جواب او برای پیدا کردن خواهرش و علت نبودنش چه باید بگوییم.
اما از دیروز من و همسرم مانده ایم که چرا این مصیبت به سرمان آمد؟! اگر کارکنان بیمارستان به موقع دخترم را پذیرش می کردند او زنده می ماند.
پدر النا در پایان گفت: جسد دخترم النا برای بررسی علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال داده شده و ما نیز از کادر درمان بیمارستان کودکان مفید شکایت کرده ایم .
.
ارسال نظر