خودکشی هولناک کارگر میوه و تره بار تهران

یک کارگر میوه و تره بار در خانی آباد خودش را حلق آویز کرد و جان سپرد.

خودکشی هولناک کارگر میوه و تره بار تهران

هشدار: قبل از اینکه این خبر را بخوانید به این نکته توجه کنید: اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به خودکشی فکر می‌کنید؛ با شماره‌ تلفن‌‌های اورژانس اجتماعی در ایران ۱۲۳ و در آمریکا و کانادا ۹۱۱ تماس بگیرید.همچنین شماره ۱۴۸۰ سامانه صدای مشاور و شماره ۱۵۷۰ که خط ملی خدمات حمایتی مشورتی و مددکاری اجتماعی است / عرشه آنلاین

یک کارگر میوه و تره بار در خانی آباد خودش را حلق آویز کرد و جان  سپرد.

به گزارش عرشه آنلاین؛ «هادی اسدی» روز شنبه این هفته خود را حلق آویز کرد. او از نگهبانان بخش c۳ در فاز یک میدان تره‌بار و همچنین اخیرا کارگر نگهبان کلاه سبز بخش b۱۱ (حجره دو) این میدان بوده است، بنابر گفته همکارانش تا مدت‌ها فرد آرام و کارگر نگهبانی عادی بوده است.

 مرگ یک کارگر کلاه سبز میدان تره‌بار مرکزی تهران در محله خانی‌آباد بر اثر خودکشی موضوعی بود که باعث توجه بخشی از افکار عمومی به وضعیت کارگران این بخش از شهر تهران شد. از این‌رو بازدید میدانی از موقعیت کارگران این حوزه پس از این رویداد البته خالی از لطف نبود. 

یک مرگ تلخ و شروع توجهات

شاید پس از حضور مدیرکل امنیتی و انتظامی استاندار تهران به همراه مدیرعامل سازمان مدیریت میادین شهرداری تهران در میدان مرکزی تره‌بار تهران در خانی‌آباد، دقیقا دو روز بعد از خودکشی کارگر کلاه سبز میدان تره‌بار مرکزی، این پرسش مطرح شود که آیا توجه به نیروی کار فعال در این بخش از تهران مورد توجه قرار گرفته است؟ 

هادی اسدی (کارگر نگهبان کلاه سبز میدان تره‌بار مرکزی تهران اهل مشگین شهر) روز شنبه این هفته با حلق آویز کردن خود در منطقه خانی‌آباد؛ در دهه سوم زندگی خویش به زندگی خود پایان داد و این رویداد باعث شد تا توجهات بیش از پیش روی شرایط این کارگران جلب شود.

او که از نگهبانان بخش c۳ در فاز یک میدان تره‌بار و همچنین اخیرا کارگر نگهبان کلاه سبز بخش b۱۱ (حجره دو) این میدان بوده است، بنابر گفته همکارانش تا مدت‌ها فرد آرام و کارگر نگهبانی عادی بوده است. 

دیگر کارگران و حجره‌داران آن منطقه چندان از زندگی شخصی او نمی‌دانند و از علت اقدام وی برای پایان دادن زندگی خویش اطلاعی ندارند، تنها برخی از همکاران نزدیک‌تر او که بیشتر با وی ارتباط داشتند، می‌گویند این اواخر مدام از دیگران درخواست کمک و پول دستی کرده، عصبی‌تر شده و حتی بیشتر از همکارانش فاصله گرفته بود. 

میدانی متفاوت با تمام میادین شهری

فضای میدان تره‌بار مرکزی اندکی با سایر میادین میوه و تره‌بار شهرها که مردم دیده‌اند، متفاوت است. محیطی بسیار وسیع و بزرگ (شاید به اندازه مصلای بزرگ تهران) که با انبوهی از کارگران کلاه‌ سبز، نگهبانان و رفتگران و نیروهای خدماتی خود شهرداری و حق‌العمل‌کاران و رانندگان بسیار فعال به نظر می‌رسد. 

هنگامی که وارد میدان می‌شویم؛ تنها خریداران، صاحبان فروشگاه‌های بزرگ میوه، صاحبان کسب و کار و مشاغل خانگی هستند که فضا را پر کرده‌اند. انبوه کامیون‌ها و وانت‌ها (شاید صدها خودروی سنگین) و عملیات بارگیری میوه‌ها و سبزیجات باعث شده تا محیط از نظر میزان آلودگی چنان باشد که هوا سنگین‌تر از سایر محله‌های تهران به نظر برسد. در همین فضاست که کارگران کلاه سبز، نگهبانان و نیروهای شهرداری ساعت‌ها از روز خود را می‌گذرانند. 

اوج فعالیت این میدان در ساعات ابتدایی روز و صبح هنگام است گرچه کارگران تا پاسی از شب و در نوبت عصر نیز با خستگی فراوان بارها را خالی می‌کنند و نگهبانان نیز ورود و خروج بارها را زیر نظر می‌گیرند. 

صاحبان حجره‌های بزرگ و حق‌العمل‌کاران که با نام واسطه‌ها یا دلالان می‌شناسیم، معمولاً درآمد بسیار خوبی دارند. قطعا وضعیت شغلی و درآمدی آنها هیچ تناسبی با کارگرانی که در این میدان از صبح تا شب مشغول کار هستند، ندارد. حتی می‌توان گفت که درآمد کارگران میادین تره‌بار نسبت درستی با دیگر کارگران شاغل در کشور ندارد چراکه ساعت کاری‌های بی‌ثبات، حقوق و مزدهای بی‌ثبات، در پایان ماه برای آنها ۷ تا ۱۰ میلیون تومان اندوخته به دنبال دارد که مصداق همان هیچ بودن است.

اتحادِ دست‌های کارگران کوچک و کارگران بزرگ

یکی دیگر از پدیده‌‌های بازار کار که در فضاهایی از این دست رایج است، پدیده‌ی کار کودکان است که از مذموم‌ترین اشکال بهره‌کشی‌ست و البته در بیشتر کشورهای جهان رایج است. هم قانون کار ایران و هم کنوانسیون‌های سازمان جهانی کار به شدت این پدیده را محکوم می‌کنند با این‌حال استفاده از کارگرانِ زیر ۱۶ سال در میادین تره‌بار امری رایج است. 

در شرایطی که شهرداری به عنوان نهاد مسئول خود باید بر این امر نظارت کند، اما اتفاقا بیشترین تعداد کارگران رفتگر و متصدیان پاکسازی این میدان که فضای بزرگی را نیز نظافت می‌کنند، یا به دستِ مردان بالای ۶۵ سال سپرده شده یا پسران زیر ۱۶ و ۱۷ سال. عمده آنها نیز اتباع خارجی به‌نظر می‌رسند که گاه در نزدیکی برج‌های نگهبانی‌ استقرار می‌یابند. لباس آن‌ها تقریبا سبز با کلاه سبز فسفری است اما برخلاف کلاه‌ سبزهای میادین میوه و تره بار که نه کلاه دارند و نه لباس سبز، می‌توان آنها و تعدادشان را تشخیص داد. در عوض کارگران کلاه سبز که عمدتا جوانان و نوجوانانی با شلوارهای کردی و جثه‌های ورزیده هستند، از دیگر استان‌ها به‌خصوص آذربایجان به تهران آمده‌اند. این گروه هم در ساعات استراحت در همان حجره‌ها، برج‌های نگهبانی چند ساعتی آسوده می‌شوند و چرتی می‌زنند.

در نزدیک هر حجره، دو یا سه حلب خالی پر از چوب و مقوا وجود دارد که در فصل سرما، کارگران با آتشِ برپا شدن در آن، خود را گرم می‌کنند گرچه هوای سرد بیرون از حجره‌ها با آتش حلب‌ها گرم می‌شود اما نگاه‌ها و روابط میان آدم‌ها سرد و سنگین است.

سراغ برخی از کارگران رفته و از گذشته هادی اسدی می‌پرسم. اینکه آیا شماره یا اطلاعی از خانواده‌اش دارند؟...  ابتدا به یکدیگر نگاه انداخته و بعد اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. برخی هم جزئیاتی محدود را بیان می‌کنند که وقتی خرده‌روایت‌هایشان را کنار هم می‌گذارم، به ماجرای ناقصی از کارگر ناشناسی که به مرگ خویش راضی شده، می‌رسم. 

این کارگران دوست ندارند درباره حقوق‌ و شرایط کاری خود صحبت کنند. سوالاتم را اغلب با اکراه کوتاه جواب می‌دهند. این درحالی‌ست که با وجود استقلال نسبی این کارگران از مدیریت شهرداری، سازمان میادین نسبت به آنها مسئولیت‌هایی دارد یا می‌تواند از فعالان حاضر در میدان مرکزی که شامل حجره‌داران و حق العمل‌کاران است، بخواهد تا شرایط مناسبی برای معیشت، اسکان و کار نیروهایشان فراهم کنند.

 کمیته کارگری کاری از پیش می‌برد؟

بازدیدم از میدان تره‌بار به داده‌های اطلاعاتی بیشتری ختم نمی‌شود پس سراغ اعضای شورای شهر تهران می‌روم و با سیدرحیم میرعبدالله (رئیس شورای اسلامی کار اداره مرکزی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران) تماس می‌گیرم.

از او درباره حادثه خودکشی کارگر کلاه سبز نگهبان میدان تره‌بار خانی‌آباد می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: متاسفانه در شورای شهر جدید، ما نهاد رسیدگی‌کننده به وضعیت صنفی کارگرانی که به هر نحو با شهرداری تهران مرتبط هستند را نداریم. در دوره گذشته شورای شهر تهران (در دو دوره گذشته) مانند مجلس شورای اسلامی یک فراکسیون کارگری داشت که زیر نظر آقای سرخو تشکیل شد. حدود ۵ نفر از نمایندگان شورا در دوره پیش عضو این فراکسیون بودند اما اکنون تقریبا چنین چیزی در شورای شهر جدید نداریم و بسیاری از مسائل صنفی نیروها به حال خود رها شده است. 

وی می‌افزاید: این فراکسیون دغدغه‌های نیروهای رسمی، پیمانی، و مرتبط با پیمانکاران همکار شهرداری را رصد و پیگیری می‌کرد. در آن مدت انعکاس این دغدغه‌ها نیز خوب بود و دستاوردهای زیادی نیز برای نیروهای مختلف مرتبط با شهرداری داشت. این رصد و پیگیری و نظارت درمورد کارگران پیمانکاری‌های مرتبط با شهرداری نیز وجود داشت. فراکسیون به صورت پیگیر با نمایندگان کارگران ارتباط داشتند. همواره نمایندگان مطالبات و مشکلات خود را با مدیران شهرداری در میان می‌گذاشتند و اگر نتیجه و اثر خاصی دیده نمی‌شد، این نمایندگان از مسیر شورای شهر اقدام می‌کردند. حتی اگر قوانین و آیین‌نامه‌ها دست و پای شهرداری را برای پیگیری حقوق افراد بسته بود، شورای شهر در این حوزه ورود کرده و قانون و آیین نامه مناسب تصویب می‌کرد. 

میرعبدالله اضافه می‌کند: خود مجموعه معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری ارتقای زندگی و بهبود وضعیت نیروهای مرتبط با شهرداری و خود پرسنل آن را مدنظر باید داشته باشد و اگر چنین نکند، از وظایف خود کوتاهی کرده است. این توقع می‌رود که شهردار و شورای شهر فعلی شهر تهران تلاش کنند تا دوباره این فراکسیون در رابطه با کلیه کارگرانی که با فضاهای کار شهرداری ارتباط دارند، قرار بگیرد و صدای کارگران آن را بشنود و حتی اگر کارگری مسئله شخصی دارد، بتواند آن‌ها را معتمد خود بداند و از مواجهه با مدیران و نمایندگان نترسد. 

وی می‌گوید: در چنین شرایطی طبیعی‌ست که اتفاقی بیفتد و مسئولان امر ندانند که کارگری گرفتار بوده است تا بتوانند به حال وی رسیدگی کنند. حتی اگر کارگرانی قراردادی با شهرداری ندارند و در محیط فعالیت شهرداری حضور دارند، شهرداری بازهم معمولا می‌تواند به آن‌ها یاری برساند یا در بهبود وضعیت آنان مداخله کند. اکنون نیز این کمک‌ها ممکن است. 

رئیس شورای اسلامی کار شرکت واحد تهران می‌افزاید: ممکن است کارگری تحت شرایطی با انبوه مشکلات نیاز به مشاوره در حوزه اعصاب و روان نیز داشته باشد که در چنین شرایطی خود فرد یا دوستانش باید بتوانند این امکان را داشته باشند که وی را به این مراکز معرفی کنند. هرچند ریشه بسیاری از مشکلات کارگرانی که میل به خودکشی پیدا می‌کنند، مالی است، اما شهرداری امکاناتی هم در زمینه خدمات درمانی و مشاوره دارد و هم شرایط مالی لازم برای دادن مساعده به افراد را داراست. 

میرعبدالله تاکید می‌کند: یکی از اقداماتی که در دوره قبل توسط نمایندگان کارگری انجام شد، این بود که توانستیم با تعامل با شورای شهر و شهرداری برای برخی که دچار مشکل بودند، وام و مساعده بگیریم و این بسیار ممکن است به احوال یک کارگر کمک کند.

این عضو شورای شهر می‌گوید: اگر خود کارگران میادین دارای تشکل و فضای صنفی مشخصی بودند، بسیاری از مشکلات از قبیل این حادثه پیش نمی‌آمد یا حداقل این امکان وجود داشت که همکاران چنین جوانی مشکل وی را به گوش یک متولی امر برسانند. مثلا به یاد دارم که برخی پیمانکاران شهرداری بیمه برای کارگران خود رد نمی‌کردند که با ورود فراکسیون کارگری شورای شهر قبل و کمک سایر تشکل‌ها توانستیم کاری کنیم که قانونی تصویب شود که پیمانکاران الزام شوند کارگر خود را بیمه کنند و تا قبل از رد کردن لیست بیمه کارگر، پول پیمانکاران پرداخت نشده و یا تعهدات شهرداری در قبال آنان انجام نمی‌شد. لذا لازم است که هم شورای شهر در بحث این آسیب‌ها ورود کند و هم امکان رساندن صدا و پیگیری مطالبات کارگران بی‌صدایی مانند کلاه‌ سبزها فراهم شود.

مرگ «هادی» کارگرِ ساده‌ی میدانِ تره‌بار خانی‌آباد شاید به همین زودی از اذهانِ همکارانش پاک شود و با حذفِ نامش از میانِ کارگران در سیاحه‌ی کارگران شاغل در این میدان، وقتی نوبتِ استراحتشان رسیده یا پایان ماه که باید فیش حقوقی به دست‌شان سپرد، خیلی زود «هادی» را حتی دوستان نزدیکش به یاد نخواهند داشت اما خانواده‌ی این کارگر در نبود سرپرستِ خود چگونه و از چه مسیری به زندگی خود ادامه خواهند داد؟

منبع: ایلنا

دیگر رسانه ها

کدخبر: 121706

ارسال نظر