از علیرضا بیرانوند تا نیوشا ضیغمی ؛ آبرویی از کف دادهاند
در کنار انفعال نهادهای نظارتی و اشتباه مالباختهها نباید از نقش سلبریتیهایی که برای کوروش کمپانی اعتمادزایی کردند به راحتی عبور کرد. ستارههایی نظیر علیرضا بیرانوند و حسین کنعانیزادگان یا هادی ساعی و خواهران منصوریان و برخی ورزشکاران و بازیگران دیگر. افرادی که حاضر شدند به خاطر چند میلیون تومان اعتبار خودشان را بگذارند پای این شرکت قارچی و طرفدارانشان را هم مجاب کنند که اینجا بیخطر است.
برخی از این ورزشکاران و فوتبالیستهای سرشناس شدهاند نمونه بارز آن ترند توییتر که میگفت «سی بیشتر بدهید شهرستان هم میروند.» کنایهای از بیپرنسیب بودن یک شخص که هیچ خط قرمز و احترامی برای خودش قائل نیست و با مقداری پول میتوان او را خرید.
روز گذشته ویدیوهای زیادی از انبوه مردمی که در ماجرای کورش کمپانی پول خود را از دست دادند منتشر شد. آنهایی که به امید خرید یک گوشی باکلاس میلیونها تومان از سرمایه اندکشان را دراختیار فردی گذاشتند که حالا متواری است. شنیدهها از رقم بیش از دو هزار میلیارد تومان صحبت میکنند. این فرد که فعلا متواری است چطور توانست مردم را گول بزند؟ هیچ بحثی نیست که در وهله اول نهادهای نظارتی مقصر هستند که اجازه فعالیت به فردی که گفته میشود حتی کارت پایان خدمت هم نداشته، دادند. شرکتی که از همان نخستین تبلیغاتش به وضوح بوی کلاهبرداری پانزی استشمام میشد.
همچنین نباید فراموش کرد که خود مالباختهها هم درصدی از تقصیر را به عهده دارند. چرا باید یک نفر باور کند شرکتی داخل ایران میتواند آیفون را از درب کارخانه در خارج کشور ارزانتر بدهد؟ البته ذکر این نکته ضروری است که به هر حال از بین ۹۰ میلیون نفر جمعیت حتما عدهای پیدا میشوند که از روی نیاز یا سهلانگاری یا طمع وارد این دام میشوند و اتفاقا قوانینی گذاشته میشوند برای حفاظت از همین افراد.
در کنار انفعال نهادهای نظارتی و اشتباه مالباختهها نباید از نقش سلبریتیهایی که برای این شرکت اعتمادزایی کردند به راحتی عبور کرد. ستارههایی نظیر علیرضا بیرانوند و حسین کنعانیزادگان یا هادی ساعی و خواهران منصوریان و برخی ورزشکاران و بازیگران دیگر. افرادی که حاضر شدند به خاطر چند میلیون تومان اعتبار خودشان را بگذارند پای این شرکت قارچی و طرفدارانشان را هم مجاب کنند که اینجا بیخطر است. مشخص است که این افراد امروز میگویند ما از کجا میدانستیم؟ میگویند این شرکت مجوز داشته و کارش قانونی بوده است. همه اینها درست. ما هم انتظار نداریم بازیکنان فوتبال پوآرو باشند و خودشان بروند ته و توی شرکت را در بیاورند، ولی این وسط نقش حرمت خودتان چه میشود؟ اعتبار و شخصیتتان کجا میرود؟ به این فکر نمیکنید که عده زیادی از مردم چشمشان به شماست و دوست دارند همان راهی را بروند که شما رفتهاید؟ آیا ذرهای مسوولیت اجتماعی برای خودتان قائل هستید؟ یا اگر فردا بگویند فلان شرکت ۲۰ میلیون برای تبلیغات میدهد با سر میدوید؟ این رقم چه درصدی از درآمدهای سرشار شما را شامل میشود که نمیتوانید بیخیالش بشوید؟
ارسال نظر