ظلم بزرگ در حق معلمان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان/ حق عضویت معلمان چه می شود؟
در مقطع کنونی عموم فرهنگیان با این پرسش مهم از خود مواجه هستند که واقعا سهم ما در این سالیان دراز، از واریز حق عضویت به صندوق ذخیره فرهنگیان چه بوده!؟
در مقطع کنونی عموم فرهنگیان با این پرسش مهم از خود مواجه هستند که واقعا سهم ما در این سالیان دراز، از واریز حق عضویت به صندوق ذخیره فرهنگیان چه بوده!؟
به گزارش عرشه آنلاین، هدف اولیه از تأسیس صندوق ذخیره فرهنگیان، ایجاد یک بنگاه اقتصادی برای معلمان بود که با واریز حق عضویت در این صندوق و همچنین کمک های دولت به بنگاه مذکور، فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری هایی صورت پذیرد تا از منافع آن فعالیت ها، اندکی به بهبود زندگی همواره با دشواری فرهنگیان کمک شود.
در سالیان متمادی با وجود واریز این حق عضویت ها از طرف فرهنگیان، متاسفانه معلمان بهره ای از این فعالیت های اقتصادی صندوق ذخیره نبرده اند.
حتی دریغ از دریافت یک وام قرضالحسنه یا کم بهره، البته گهگاه وام هایی در قالب خرید خودرو و یا تحت عناوینی دیگر به برخی از مدیران ارشد آموزش و پرورش داده شده است. ولی اکثریت قریب به اتفاق معلمان چیزی نصیب شان نشده،
در مقطع کنونی عموم فرهنگیان با این پرسش مهم از خود مواجه هستند که واقعا سهم ما در این سالیان دراز، از واریز حق عضویت به صندوق ذخیره فرهنگیان چه بوده!؟
فرهنگیان هر چه کاوش و کنکاش می کنند می بینند حق عضویت هایشان گرچه عاملی برای تأسیس شرکتهای اقتصادی صندوق ذخیره بوده، ولی جز این که باعث اشتغال و کسب حقوق، مزایا، اضافه کاری و پاداش های هنگفت برای عده ای تحت عناوینی مانند هیأت امناء و هیأت مدیره و مدیرعامل و ... شده، ثمره دیگری برایشان نداشته است.
صندوق ذخیره فرهنگیان، هلدینگ اقتصادی بزرگی است با صاحبان بی شمار و به نام معلمان، ولی در اصل صاحبان واقعی این صندوق، هیات مدیره ها و مدیران عامل شرکتهای زیرمجموعه آن هستند که از واریزی های مداوم و مستمر حق عضویت های معلمان، هم کسب تجربه مدیریتی اقتصادی می کنند و هم حقوق و مزایای آنچنانی دریافت می کنند.
در طول زمان بحث مالکیت و نحوه حق و حقوق اعضای سپرده گذار این صندوق واقعا پیچیده تر شده و می شود،
آیا بازنشسته ای که ۲۵ سال حق عضویت پرداخت کرده و بعد از بازنشستگی مبلغ نه چندان قابل توجهی تحت عنوان سود سپرده سالیان متمادی، دریافت می کند، دیگر حق و حقوقی در صندوق ندارد؟
آیا این بنگاه بزرگ اقتصادی که به مرور با سرمایه معلمان سالیان گذشته و بازنشستگان امروز شکل گرفته و قوام یافته، دیگر آن بازنشسته محترم هیچ نسبت و ارتباطی با آن ندارد؟
این موضوع با روح سرمایه گذاری در یک بنگاه و فعالیت اقتصادی تضاد دارد، اگر از ابتدا سپرده این افراد به صورت سهام محاسبه می شد، ماندن یا رفتن از صندوق کاملآ در اختیار خود فرد بازنشسته بود. یعنی یا با فروش سهام از صندوق خارج می شد یا با نگهداشت آن سهام در صندوق می ماند.
با ورود اعضاء به صندوق ذخیره فرهنگیان و پرداخت حق عضویت و نهایتاً دریافت مبلغ اندکی بعد از بازنشستگی و خروج از آن، عملاً اعضای صندوق به نوعی مالکان بی اختیار و موقت این صندوق محسوب شده و همانطور که در بالا اشاره شد مالکان اصلی صندوق، هیأت مدیره ها و مدیران عاملی هستند که بعد از بازنشستگی از جاهای مختلف بازهم با اشتغال در مجموعه مدیریت این صندوق، مالکیت خود را تداوم می بخشند.
این صندوق با این وضعیت واقعا به یک معضل تبدیل شده و در آینده این مسأله حادتر خواهد شد. لذا متولیان آن یعنی هیأت امناء باید برای آن چاره ای اساسی بیاندیشند.
این صندوق و شرکت های زیرمجموعه باید با ارزش گذاری دقیق و تبدیل شدن به سهام، به صاحبان اصلی خود بازگردانده شوند.
برای جلوگیری از حاد شدن این معضل، و عدم تبدیل آن به بحران، واقعا لازم است مدیریت ارشد وزارت آموزش و پرورش، مدیران صندوق ذخیره فرهنگیان، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و نهادهای نظارتی به این مسأله ورود کرده و برای آن چاره جویی کنند. امیدوارم این زنگ خطر علاوه بر شنیده شدن، توجه مراجع ذیصلاح را هم به خود جلب کرده و حساسیت لازم را به خرج دهند. و بر خلاف رویه معمول مدیریتی که صدا شنیده میشود ولی در هیاهوی روزمرگی و بی تفاوتی گم می شود، این بار این هشدار نادیده گرفته نشود.
ارسال نظر