ماجرای زنی که دختر ۲ سالهاش را کشت
زنی جوان که با خوراندن قرص متادون به دختر دو سالهاش او را به کام مرگ فرستاد در حالی با کیفرخواست قتل مواجه شده که میگوید قصدی برای کشتن فرزندش نداشت
زنی جوان که با خوراندن قرص متادون به دختر دو سالهاش او را به کام مرگ فرستاد در حالی با کیفرخواست قتل مواجه شده که میگوید قصدی برای کشتن فرزندش نداشت
این زن روز ۲۴ آذر سال گذشته دختر دو ساله خود را به بیمارستانی در پایتخت انتقال داد و پس از مدت کوتاهی، فوت دخترش باعث بازداشت او شد.
این مادر در ابتدا مدعی بود فرزندش با پسرخواهر پنج سالهاش سر اسباببازی دعوا کرده و در نتیجه آن دعوای بچگانه سر دخترش به زمین خورده و فوت شده است.
این در حالی بود که آثار ضربه روی جمجمه کودک وجود نداشت و در گزارش اولیه پزشکان بیمارستان هم اثری از ضربه یا خونمردگی در سر کودک ثبت نشده بود. همین موضوع باعث شک بازپرس جنایی شد و جسد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت.
بعد از گذشته دو ماه از مرگ دختربچه، پزشکی قانونی اعلام کرد این کودک به دلیل مسمومیت با متادون جان باخته است. این بار مادر و خاله کودک مورد بازجویی قرار گرفتند و از نحوه مصرف متادون توسط دختربچه اظهار بیاطلاعی کردند.
مادر کودک گفت: ما آن روز از دماوند به خانه خواهرم در تهران آمده بودیم. نمیدانم دخترم چطور شربت متادون خورده اما شوهر خواهرم معتاد است.
در ادامه، خاله کودک مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: شوهرم سالهاست به متادون اعتیاد دارد ولی من نمیدانم مواد را کجا گذاشته بود که بچه آن را برداشته و خورده است.
با این وجود تحقیقات ادامه یافت و در بازجوییهای بعدی دو زن دچار تناقضگویی شدند و در نهایت گفتههای قبلی خود را رد کردند. در نهایت مادر کودک واقعیت را برملا کرد.
زن جوان گفت: چند روزی میشد که از خانهمان در دماوند به خانه خواهرم آمده و مهمان او شده بودیم، چون شوهرخواهرم برای کار بیرون رفته و چند روزی نبود. بچهها با هم بازی میکردند و مشکلی نداشتند. آن روز دخترم خیلی شیطنت میکرد. علاوه بر آن مدام گریه میکرد و بهانه میآورد. هر کاری کردم آرام نگرفت و گریهاش بند نیامد. در خانه خواهرم قرص متادون شوهرش را به طور اتفاقی زیر بخاری پیدا کردم. آن را برداشتم، در آب حل کردم و به بچه خوراندم. اول واکنش نشان نداد ولی کمکم آرام شد و دو ساعت بعد خوابید. صبح که بیدار نشد، فهمیدم حالش بد شده است. خواهرم میدانست این کار را انجام دادهام. هر دوی ما تصور میکردیم هیچ مشکلی پیش نمیآید و بعد از چند ساعت حال دختر خردسالم بهتر میشود اما اینطور نشد. برای همین همراه خواهرم او را به بیمارستان بردم. در بیمارستان هم ماجرا را جور دیگری تعریف کردیم. فکر نمیکردم حال بچهام بد شود و چنین اتفاقی برایش بیفتد. فقط میخواستم آرام بگیرد.
در پی افشای حقیقت، پرونده با شکایت شوهر این زن وارد مرحله جدیدی شد و به دستور بازپرس جنایی او و خواهرش تحت بازداشت موقت قرار گرفتند و اتهام مباشرت در قتل به مادر و اتهام معاونت در قتل به خاله کودک تفهیم شد.
متهم به قتل در مراحل مختلف بازجویی گفت: اشتباه کردم، نمیخواستم فرزندم را بکشم. بعد هم به خاطر فرار از مجازات با خواهرم تصمیم به دروغپردازی گرفتیم تا راز مرگ فرزندم لو نرود.
در نهایت قرار مجرمت و کیفرخواست علیه دو خواهر صادر شد و در حال حاضر پدر کودک برای متهمان درخواست اشد مجازات کرده و قرار است هر دو نفر بهزودی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه بروند.
ارسال نظر