اعترافات هولناک عامل قتلعام خانواده با سیانور
شب حادثه دختر جوان با کمک یکی از دوستان خود در غذای اعضای خانوادهاش سم ریخت تا آنها را بکشد و بتواند از این طریق به خارج از کشور مهاجرت کند...
اواسط اردیبهشت امسال گزارش مرگ مشکوک یک مادر و دختر نوجوانش به تیم جنایی اعلام شد؛ کارکنان انتظامات یکی از بیمارستانهای غرب تهران از طریق تماس تلفنی مرگ مشکوک یک مادر و دختر ۱۳ سالهای را روی تخت اورژانس به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش کردند. به دنبال اعلام این خبر ماموران کلانتری در محل بیمارستان حضور یافتند و با اطلاع موضوع به بازپرس کشیک قتل دادسرای امور جنایی پروندهای در مورد مرگ مادر و دختر تشکیل شد.
۱۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ دختری ۱۳ ساله و مادر او در خانهشان بدحال و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شدند. تحقیقات اولیه نشان میداد این مادر و دختر بر اثر خوردن کنسرو ماهی جانشان را از دست دادند، اما بعد از مدتی پزشکی قانونی اعلام کرد که مرگ آنها بر اثر مسمومیت با سم سیانور بوده است.
همین موضوع فرضیه وقوع قتلی هولناک و برنامهریزی شده را برای کارآگاهان جنایی اداره دهم پررنگ کرد. همچنین کارآگاهان در بازرسی خانه مقداری سیانور پیدا کرده بودند که همین موضوع ظن آنها را نسبت به این حادثه برانگیخت.
با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران از پدر و دختر ۱۸ ساله خانواده بازجویی به عمل آمد.
پدر خانواده گفت: «ما یک خانواده ۴ نفره بودیم، اما الان و پس از این حادثه ناگوار با دختر ۱۸ سالهام زندگی میکنم. چند روز قبل از اینکه همسر و دختر ۱۳ سالهام فوت کنند خانوادگی دچار مسمومیت شدیم و به بیمارستان رفتیم. آن زمان فکر کردیم به خاطر تن ماهی که برای شام خورده بودیم، مسموم شدیم به همین خاطر موضوع را پیگیری نکردیم، اما الان که برای بار دوم مسموم شدیم موضوع مشکوک و عجیب است.»
او در ادامه گفت: «شب حادثه دوست صمیمی دختر بزرگم به خانه ما آمد و با کمک دختر بزرگم غذا را سر میز آوردند. آن شب دختر بزرگم اصرار داشت که ما ماست زیادی بخوریم. دخترم میگفت ماست با ادویه خاصی ترکیب شده بود، اما پس از صرف شام دوباره مسموم شدیم و خانوادگی به بیمارستان رفتیم و اقدامات کادر درمان برای نجات جان همسر و دختر کوچکم فایدهای نداشت و آنها را از دست دادم.»
اظهارات دختر خانواده و دوست او
بررسیهای بیشتر کارآگاهان نشان میداد پیش از این حادثه دختر خانواده و دوست او چندین بار به ناصرخسرو رفت و آمد داشتند. به دست آمدن این سرنخ کلیدی در کنار دیگر نتایج تحقیقاتی کافی بود تا دختر خانواده و دوست او به عنوان متهمان پرونده بازداشت شوند.
دختر ۱۸ساله خانواده که ابتدا به تناقضگویی پرداخته بود چند روز بعد مدعی شد دوستش باعث قتل خانوادهاش شده است. در حالی که دوست این دختر جوان در بازجوییها مدعی شد که دوستش رویای مهاجرت داشت، اما خانوادهاش مخالفت میکردند به همین دلیل آنها را کشته است. همچنین دوست متهم اظهار کرد که دوست او قصد قتل پدرش را هم داشت، اما قبل از اجرای نقشه قتل بازداشت شده است.
دوست این دختر جوان در بازجوییها گفت: «با دختر این خانواده همکلاسی و دوست صمیمی هستم و به خاطر درس خواندن و آزمون کنکور این اواخر زیاد به خانهشان میرفتم. در این میان با رویاپردازیهایی که داشتیم با یکدیگر تصمیم گرفتیم اعضای خانوادهاش را با سم به قتل برسانیم و سپس تمام اموال را تصاحب و در نهایت از ایران مهاجرت کنیم.»
متهم در ادامه گفت: «به خاطر همین به خیابان ناصرخسرو رفتیم و آرسنیک خریدیم و مقداری از آن را داخل غذای خانواده دوستم ریختیم، اما نقشهمان عملی نشد و آنها فقط چند روز در بیمارستان بستری شدند. فهمیدیم احتمالا فروشنده جنس تقلبی به ما داده یا ما کم در غذا ریخته بودیم. برای همین دفعه دوم سیانور خریدیم. شب حادثه با شگردهای مختلف و از پیش طراحی شده با کمک دوستم سم را به خانوادهاش خوراندیم که باعث مرگ مادر و دختر شد، اما پدر خانواده جان سالم به در برد.»
این متهم گفت: «پس از ارتکاب جنایت عذاب وجدان شدیدی گرفتیم و بسیار ترسیده بودیم، سعی در عادیسازی شرایط داشتیم، اما مورد ظن پلیس قرار گرفتیم و دستگیر شدیم.»
تحقیقات از این دو دختر ادامه داشت تا اینکه دختر خانواده در تحقیقات قضایی اعترافهای جدیدی را مطرح کرد و گفت: «خانوادهام میخواستند به زودی از ایران مهاجرت کنند. من و سارا سالها بود دوست و همکلاسی بودیم. او به خانهمان رفتوآمد داشت و ناراحت بود که از هم جدا میشویم. این اواخر میگفت اگر جدا شویم دیگر همدیگر را نمیبینیم. همین باعث شد فریب حرفهایش را بخورم. انگار مرا جادو کرده بود و هر چه میگفت سریع قبول میکردم و با خواستههای او پیش میرفتم. خواست خانوادهام را بکشم که قبول کردم. در اینترنت سرچ میکردیم تا راهی برای قتل پیدا کنیم. با هم فیلمهای جنایی خارجی و ایرانی نگاه میکردیم تا از روی یکی از این فیلمها و سریالهای جنایی، نحوه قتل را بدون اینکه ردی بگذاریم، پیدا کنیم. اسفند ۱۴۰۲ بعد از کلی مطلب خواندن و فیلم جنایی دیدن، قرار شد خانوادهام را با سم بکشیم. از مردی در بازار ناصرخسرو سم میخریدیم. به پیشنهاد دوستم در غذا، تن ماهی و ماست میریختم و خانوادهام میخوردند.»
متهم در ادامه گفت: «آنها با دلپیچه و مسمومیت در بیمارستان بستری میشدند، اما زنده میماندند. شش مرتبه آنها را به خواست دوستم مسموم کردم که زنده ماندند. یک بار هم در شمال در خرما سم ریخته و به خانوادهام دادم که دوز سم کم بود و چند روز در بیمارستان بستری شدند. در این هشت سوءقصد ناکام ماندم. نوزدهم اردیبهشت امسال نقشه آخرمان را اجرا کردیم. دوستم آمد و سیانور را به من داد و ما دو پوکه کپسول را خالی کردیم و سم را در آن ریختیم. کمی در ماست و کمی در غذای خانوادهام ریختم که زیاد تاثیر نکرد. بعد یکی از کپسولها را به جای دارو به مادر و خواهر دادم که باعث مرگشان شد. میخواستم پدرم را به همان شیوه بکشم که نشد و بازداشت شدیم. به تحریک دوستم قاتل دو عضو خانوادهام شدم. او دوست نداشت من از ایران بروم و تنهایش بگذارم و از سویی طمع اموالمان را داشت.»
ارسال نظر