گزارش یک دخترکشی دردناک در سلماس
روایت روزنامه شرق از قتل «آمنه (جانه) چوپانی» به دست پدرش در سلماس با بهانههای منتسب به ناموس را بخوانید
«جانه» را از بچههایش جدا کردند، از شوهرش هم. ساعت ۱۱و نیم شب ششم مرداد، در حیاط خانه پدری سرش را در سطل آب فروکردند، جانِ «جانه» که تا نیمه از تنش بیرون آمد، پدر سرش را از آب بیرون کشید و با دستهایش دختر را خفه کرد. جنازه «جانه» در حیاط خانه افتاد و سپیده که سر زد، رد سنگین مرگِ زن جوان روی تن روستای کوزهرش و اهالی آن نشسته بود.
کوزهرش یکی از روستاهای مزری شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی است. از غرب با ترکیه هممرز است و گاهی اهالی برای کار از همینجا راهی ترکیه میشوند. مثل شوهر «جانه»، زن ۲۴سالهای که قربانی خشم ناموسی پدر شد. «جانه» که به دنیا آمده بود، اسمش را آمنه گذاشتند، آمنه چوپانی، اما نام کردیاش «جانه» بود و همه او را به این نام میشناسند.
حالا بیش از دو هفته از قتل «جانه» گذشته است. عموهای او ناراحتاند و همچنان در بهت. یکی از عموها به «شرق» میگوید: «دو شب پیش از قتل جانه با یکی از پسرعموهایم رفته بودیم خانه پدرشوهرش تا حرف بزنیم. قرار بود فردا صبحش بروند دادگاه، طلاق بگیرند و تمامش کنند. فامیل شوهر جانه برای ما آبرو نگذاشتند. آن شب باید میرفتم جایی، فردایش شنیدم که برادرم این کار را کرده، شاخ درآوردم. جنازه را برده بودند پزشکی قانونی ارومیه. خودم را رساندم آنجا اما به قدری ناراحت بودم که نتوانستم جنازه جانه را ببینم». زندگی جانه گره خورد به یک فیلم یکدقیقهو هفتثانیهای. فیلمی که به دست «شرق» هم رسیده است. در روستا چو افتاده بود که جانه، مادر دو دختربچه چهارساله و دوساله در غیاب شوهر با پسرعموی پدرش در رابطه است. هیچ مدرکی هم نبود، الا همین پچپچهها و همان فیلم یکدقیقهو هفتثانیهای که سند قتل جانه به دست پدرش را امضا کرد. فیلمی که هیچ محتوای خاصی هم ندارد
و بعدا مشخص میشود که از طرف برادرشوهر جانه گرفته شده است. او با همین فیلم پدر جانه را تهدید کرده که دخترش بیآبرویی کرده و برای پاککردن این رسوایی هیچ راهی به جز قتل این زن وجود ندارد. یکی دیگر از عموهای جانه میگوید: «جانه قبلا چند بار به ما گفته بود که برادرشوهرش اذیتش میکند. من گفته بودم عیبی ندارد، هرچه باشد بزرگتر است و جای پدرشوهرت. نمیدانستیم چیز دیگری توی سر این مرد است. پسری که خانه جانه بوده هم، فامیل و پسرعموی ماست. کاری داشته رفته خانه جانه. مگر جرمی مرتکب شده؟ ما از او ناراحت نیستیم، ما به او ایمان داریم که کار بدی نکرده است. اگر کاری کرده بود که برادرشوهر جانه وقتی رفت داخل خانه، هر دو آنها را همانجا میکشت». در این فیلم چند مرد وارد خانه میشوند، مرد بسیار جوانی در سالن ایستاده و بعد دوربین به اتاق خواب میرود. لامپ اتاق روشن میشود، دو کودک و جانه کنار هم خوابیدهاند. جانه مینشیند و به کردی میگوید که کاری نکرده است. اول و آخر این سندِ به قول آنها رسوایی، همین است.
عموهای جانه هم همین را میگویند، اینکه هیچ چیز خاصی در این فیلم نیست: «اگر این پسر کاری با جانه کرده بود که فرار میکرد، نمیایستاد توی حال قدم بزند!». پدر جانه و یکی دیگر از پسرعموها هم همراه برادرشوهر جانه آن شب وارد خانه او شده بودند. یکی از همسایهها به «شرق» میگوید: «شنیدیم پدر جانه به محض اینکه پسرعمویش را آنجا میبیند، میزند توی سرش و برمیگردد خانه خودش. اما برادرشوهر جانه دستبردار نیست. فیلم را برای شوهر جانه که آن موقع ترکیه بوده، میفرستد و برای بسیاری دیگر از آشناها. فیلم در کل کشور پخش شد». عموی جانه میگوید: «خبر که به گوش شوهر جانه رسید، بلافاصله از ترکیه برگشت، به من زنگ زد گفت کمکم کنید. آمده بود جانه را ببرد. میگفت خودم مسئله را حل میکنم. اما نگذاشتند. گفتند باید جانه و شوهرش از هم طلاق بگیرند». به گفته عموی جانه پسرعمویی که آن شب همراه پدر جانه و برادرشوهرش به خانه او رفته بود، جانه و پسرعموی جوان را به خانه خودش میبرد. روز بعد جانه را به پدرش تحویل میدهد و پسر جوان را هم فراری میدهد. از آن شب گرد مرده پاشیدهاند توی روستا، فقط یک جنازه ماند روی زمین، پچپچهها تمام شد و هنوز هیچکس نمیداند پسرعموی جوان پدر به کجا گریخته است.
یکی، دو روز بعد جانه را میبرند دادگاه تا برای طلاق اقدام کنند. یکی از عموها میگوید: «آن روز هوا خیلی گرم بود و دادگاه را تعطیل کردند. شب همان روز این اتفاق افتاد و جانه کشته شد. جانه که مُرد، رفتیم از برادرشوهر جانه شکایت کردیم. بعد خانواده شوهر جانه، شوهرش را مجبور کردند او هم از پدر جانه شکایت کند تا ما هم توی فشار بیفتیم و رضایت بدهیم برادرشوهرش آزاد شود. اما ما رضایت نمیدهیم».
بعد از قتل، پدر جانه راهی ارومیه میشود، محلیها میگویند احتمالا میخواسته فرار کند برود ترکیه. اما میان راه پشیمان میشود؛ گرچه عموها معتقدند برادرشان اگر میخواست فرار کند که خودش تماس نمیگرفت آدرس بدهد کجاست: «از آنجا به پسرعمهام زنگ زده بود که به کلانتری خبر دهد. گفته بود توی گمرک رازی هستم، در قطور. همانجا بازداشتنش کردند. چند روز پیش رفته بودیم ملاقاتش، خیلی حالش بد بود». فردای قتل، جسد جانه را میبرند پزشکی قانونی سلماس. وقتی پای شکایت دو خانواده باز میشود، آگاهی جنازه را به پزشکی قانونی ارومیه ارجاع میدهد. جواب پزشکی قانونی میآید و مشخص میشود هیچ رابطهای در کار نبوده؛ عموها میگویند: «پزشکی قانونی به ما گفت جانه دو ماه است که اصلا رابطهای نداشته. برادرم هم بدبخت شد. فیلم جانه در تمام دنیا پخش شد، در آگاهی به برادرشوهرش گفتند چه حقی داشته فیلم را پخش کند».
خانواده جانه معتقدند که قاتل اصلی این زن جوان برادرشوهرش است. به گفته عموی جانه برادرشوهرش، پدرش را تحریک کرد: «مدام برایش پیام میفرستاد که چرا دخترت را نمیکشی. پیام میداد که غیرت نداری، دخترت را بردی خانه و به او نان و نمک میدهی. همه پیامهای تحریککننده و تهدیدآمیزش روی پرونده است. آنقدر روی برادرم فشار آورد که او هم آخرش دخترش را کشت. برادرم اصلا قصد کشتن جانه را نداشت، گفته بود دادگاه و قانون هست. برویم دخترم را طلاق بدهید، شما را به خیر و ما را به سلامت. شوهر جانه هم که از ترکیه برگشت، گفت زنم را میبرم خانه. میبرم پزشکی قانونی و مشخص میشود ماجرا چیست. میگفت نمیخواهم بچههایم یتیم شوند». عموی کوچکتر میگوید که از برادرش شکایتی ندارند، مادر جانه هم صرفا از برادرشوهر جانه شکایت کرده و از شوهرش شکایتی نکرده است «شوهر جانه نشسته توی خانه و میزند توی سرش که با این دو تا دختربچه که مدام بهانه مادرشان را میگیرند، چه کار کند.
یکی به آنها گفته مادرشان بیمارستان است، یکی گفته رفته عروسی. بچهها مدام میگویند مادرمان کجاست؟ چرا ما را نمیبرید پیش او؟ از تمام روستا، اصلا از تمام سلماس هم که بپرسید، همه میگویند مقصر اصلی برادرشوهر جانه است. یک آدم مریض که یکی دیگر از برادرهایش از دست آزارهای او از روستا فرار کرد و به سلماس رفت. هیچ مدرکی به جز همان فیلم هم از جانه نداشت». آزارهای برادرشوهر جانه اما جدید نیست. قبلا هم جانه شکایت او را به خانه پدری-مادریاش برده بود، اما کسی حرفش را جدی نگرفته بود. این را خود عموها میگویند: «یک سال پیش هم جانه از دست مزاحمتهای برادرشوهرش میخواست طلاق بگیرد. جانه با شوهرش اختلافی نداشت. اما وقتی شوهرش برای کار میرفت ترکیه، میگفت این برادرشوهرش مزاحمش میشود. میگفت این آدم میخواهد آبرویش را ببرد. دو سه ماه خانه خودش بود و بعد میآمد خانه پدرش. میگفت میخواهم از دست این آدم خلاص شوم، طلاق مرا بگیرید.
میگفت این برادرشوهرش از صبح تا شب جلوی خانهاش نگهبانی میدهد و نمیگذارد هیچ کاری بکند. میگفت در خانه زندانی شدم، آخرش خودم را از دست او دار میزنم». به گفته عموها، پدر جانه از اینکه جان دخترش را گرفته پشیمان است: «مخصوصا که فهمید دخترش بیگناه هم بود. پدر جانه مرد مظلومی است، آنقدر خجالتی و مظلوم است که حتی نمیتواند با یک فرد غریبه حرف بزند، اما برادر شوهر جانه آنقدر به او زنگ زد، پیام داد، ویس فرستاد که آخر این ماجرا تا گلوی برادرم بالا آمد و این کار را کرد. وگرنه کدام پدری راضی میشود جگرگوشهاش را بکشد؟ این دختر بدون هیچ گناهی رفت زیر خاک».
تن بیجان «جانه» بیش از دو هفته است که در خاک سرد آرام گرفته است. هیچ مراسمی برای او نگرفتند. فقط اهالی روستا، بیدعوت و اعلامیه رفتند قبرستان و تن مظلوم جانه را به خاک سپردند. دیگر اعضای خانواده هم به بیگناهی این زن شهادت میدهند، اما به نظر میرسد هنوز پای حرفوحدیثها و آبرو در میان اهالی مطرح است. یکی از همسایههای جانه به «شرق» میگوید: «جانه اصلا زن بدی نبود، نمیدانیم چه اتفاقی افتاده که این فیلم از خانه او بیرون آمد. بههرحال آن پسر در خانه جانه بود. برادرشوهرش هم که آنجا کشیک میداد او را دیده بود. گوشی جانه را گرفته بود و چتهای جانه را برای پدرش فرستاده بود و او را تحریک کرده بود. جانه خیلی بچههایش را دوست داشت، اما با اشتباهی که کرد باعث این جنایت شد».
این فرد مطلع میگوید که پدر جانه بعد از بازداشت گفته که همسرش هم شریک این جنایت بوده است، آن هم از ترس آبرو: «مادر جانه قبل از قتل جانه به خواهرم گفته بود اگر جانه خودش را نکشد او خودش را میکشد؛ چون مادر است و نمیتواند به خاطر این سوایی سرش را توی روستا بالا بگیرد».
ارسال نظر