خواهرکشی فجیع در تهران/ سگ های ولگرد جسد خواهرم را تکه تکه کردند

پسر جوان در اقدامی هولناک خواهرش را به قتل رساند و جسدش را آتش زد

خواهرکشی فجیع در تهران/ سگ های ولگرد جسد خواهرم را تکه تکه کردند

پسر جوان در اقدامی هولناک خواهرش را به قتل رساند و جسدش را آتش زد

به گزارش عرشه آنلاین؛اوایل فروردین‌ماه سال ۱۴۰۲ مرد جوانی به نام فرشید با مراجعه به پلیس آگاهی، مفقود شدن ناگهانی خواهر ۳۵ ساله خود به نام مهشید را گزارش کرد.

‌فرشید در برخورد ابتدایی با ماموران پلیس در شرح گزارش خود گفت:«روز گذشته با مهشید تماس گرفتم و از او پرسیدم کجاست که گفت در پارک هستم و دارم با دوستانم گپ می‌زنم. من که در حال برگشت از محل کارم بودم به خواهرم گفتم می‌توانم دنبالت بیایم و او هم استقبال کرد.

برای همین با هم قرار گذاشتیم که دنبالش بروم و با هم به خانه برگردیم. حدود نیم ساعتی گذشت تا به پارک برسم اما وقتی به محل قرار رسیدم، خبری از خواهرم نبود. چندین بار شماره او را گرفتم اما موبایلش خاموش شده بود. من هر جایی را که به فکرم می‌رسید گشتم اما خبری از خواهرم نبود که نبود! انگار او آب شده و در زمین فرو رفته است!»

با اعلام این گزارش بلافاصله تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از دختر جوان آغاز شد.

من قاتل خواهرم هستم

با توجه به اینکه گزارش فقدان از سوی برادر فقدانی طرح شده بود، فرشید اولین کسی بود که ماموران پلیس او را برای کشف سرنخ تحت تحقیقات قرار دادند تا اطلاعات لازم درباره مراودات مهشید را به دست آورند.اما در جریان تحقیقات ضدونقیض‌گویی‌های فرشید و رفتار مشکوک او سبب شد ظن کارآگاهان نسبت به او برانگیخته شده و فرضیه صحنه‌سازی از سوی او قوت بگیرد.

وقتی فرشید ۴۱ ساله خودش را در بن‌بست اطلاعاتی دید به‌ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.او به قتل خواهرش اعتراف و اظهار کرد که روز حادثه خواهرش را در جاده فیروزبهرام خفه کرده و جسد او را به آتش کشیده است.همچنین اعتراف کرد که بقایای جسد را در همان حوالی دفن کرده است.به این ترتیب با نشانه‌هایی که او به ماموران جنایی داد بقایای جسد کشف شد.

اعتراف به قتل خواهر از روی ترس

متهم در اولین اعترافات خود گفت:« هرگز گمان نمی‌کردم که راز قتل خواهرم برملا شود. من نقشه درست‌وحسابی‌ای کشیده بودم که مو لای درز آن نمی‌رفت. خواهرم با رفت‌وآمدهای زیادش همه خانواده را به‌ستوه آورده بود. برای همین خانواده‌ام باور می‌کردند که در جریان همین معاشرت‌ها بلایی سرش آمده باشد و بابت سربه‌نیست شدن مهشید به من شک نمی‌کردند. وقتی به آنها گفتم دنبال مهشید رفتم اما غیب شده بود حتی یک درصد هم به حرفم شک نکردند.»

متهم در ادامه گفت:«نقشه قتل خواهرم داشت خوب و دقیق پیش می‌رفت و من جسد او را دفن کرده بودم. من برای اینکه همه چیز طبیعی جلوه داده شود، فقدان او را هم خودم گزارش کردم. وقتی پای پلیس به ماجرا باز شد، یک روز به محل دفن جسد رفتم تا مطمئن شوم که ماموران نمی‌توانند ردی از جسد پیدا کنند. اما وقتی به آن محل رسیدم، دیدم که سگ‌های ولگرد بقایای جسد را از خاک بیرون کشیده بودند. به سرعت شروع به پراکنده‌کردن تکه‌های جسد کردم که در همان حین حس کردم شخصی من را در حال جابه‌جایی تکه‌های جسد دید. آنجا بود که خودم را باختم و از ترس بند را آب دادم!»

با اعترافات متهم بقایای جسد برای آزمایشات لازم، راهی پزشکی‌قانونی شد. سپس متهم صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. اما قبل از رسیدن موعد محاکمه پدر متهم به عنوان ولی‌دم پرونده از قصاص اعلام گذشت کرد.

در دادگاه

متهم در جلسه دادگاه در دفاع از خودش به لحاظ جنبه عمومی جرم گفت:«خواهرم مجرد بود اما برای ما در محله آبرو نگذاشته بود. اهل محل در مورد رفت‌وآمدهای مشکوک مهشید حرف‌وحدیث های زیادی می‌گفتند و من به رگ غیرتم برمی‌خورد و سرافکنده شده بودم.‌من چندین بار به مهشید هشدار داده بودم که دست از این کارها بردارد اما او گوشش بدهکار نبود. پدر و مادرم هم حریف او نمی‌شدند و نمی‌توانستند جلوی او را بگیرند. اینقدر کفرم را بالا آورده بود که تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.»

متهم در توضیح جزئیات جنایت گفت:«روز حادثه با او تماس گرفتم و پرسیدم کجایی که گفت در پارک است. گفتم منتظر باش دنبالت بیایم و او قبول کرد. وقتی سوار ماشینم شد به جای خانه، سمت جاده فیروزبهرام رفتم و در جایی خلوت با او درگیر شدم. روسری‌اش را دور گردنش انداختم اما خیلی تقلا می‌کرد. وقتی بی‌حال شد، دبه بنزین را که از قبل مهیا کرده بودم روی سرش ریختم و او را به آتش کشیدم. بعد هم جسد را دفن کردم.»

قضات دادگاه بعد از شنیدن حرف‌های متهم برای صدور رای وارد شور شدند.

منبع: هفت صبح

دیگر رسانه ها

کدخبر: 163916

ارسال نظر