نوشته یک معلم
همترازی حقوق معلمان با اساتید دانشگاه؛ قیاسی نادرست در طرح رتبهبندی معلمان
نوشته یک معلم :دولت و مجلس موظفاند بهجای درانداختن اقشار مختلف جامعه به جان هم حقوق معلمان را طوری پرداخت کنند که کرامت انسانی آنها حفظشده و نیازی به پرداختن به شغل دوم و سوم نباشد.
آنچه بحث رتبهبندی معلمان را به میان سایر اقشار جامعه و از جمله قشر استادان دانشگاه کشانده موضوع هم ترازی حقوق معلمان با استادان است.
روزنامه همدلی در مطلبی با عنوان «طرح رتبهبندی؛ قیاسی نادرست بین معلمان و استادان» به قلم مژگان باقری (معلم) این گونه آورده است:
این روزها بحث رتبهبندی معلمان تبدیل به یکی از مباحث داغ بین فرهنگیان و نمایندگان مجلس شده است.
معلمان معترض و فعال با برگزاری تجمع و نشستهای تخصصی با نمایندگان، بهشدت پیگیر اجرایی شدن لایحه رتبهبندی هستند و نمایندگان هم در جایگاه موافق و مخالف، نقطه نظرات خود را ابراز کرده و گاهی باعث خوشحالی یا عصبانیت معلمان میشوند. اما آنچه بحث رتبهبندی را به میان سایر اقشار جامعه و از جمله قشر استادان دانشگاه کشانده موضوع هم ترازی حقوق معلمان با استادان است.
بر اساس این لایحه حقوق معلمان باید حداقل ۸۰ درصد حقوق استادان باشد و بر طبق جدول ارائهشده قرار است عناوین معلم پایه، خبره، ارشد و نخبه به آموزشیار معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استاد معلم تغییر کند. از نظر نگارنده این لایحه هرچند در ظاهر قصد بهبود وضعیت معیشتی معلمان را دارد اما از اساس بیپایه و غلط است و متأسفانه معلمان، ناآگاهانه اصرار به اجرایی شدن آن دارند.
۱. اولین دلیل مخالفت نگارنده این است که اصولاً چرا معلمان باید با استادان دانشگاه و یا هر قشر دیگری مقایسه شوند؟ حقوق کارمندان تمام سازمانهای دولتی باید بر اساس میزان کار آنها و سختی کار و البته با توجه به نرخ تورم در کشور تعیین شود.
در این میان چرا دولت برای معلمان تبعیض قائل شده و افزایش حقوق آنها را به عناوین خودساخته و بیمحتوایی چون آموزشیار معلم و یا استادیار معلم مشروط کرده است؟! واقعیت این است که با توجه به خط فقر ۱۳ میلیونی، تقریباً تمامی فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور زیر خط فقر قرار دارند. دولت و مجلس موظفاند که فرهنگیان را از زیر خط فقر بیرون بیاورند و لازمه این کار افزایش حقوق معلمان بهتناسب میزان تورم کشور است.
دولت و مجلس بهتر است بهجای گیج کردن معلمان با عناوین بیارتباط به آموزشوپرورش، به این سؤال ساده پاسخ دهند که بهجز آموزشوپرورش، کارمندان کدام سازمانی با تحصیلات کارشناسی ارشد و سابقه ۲۷ سال، نصف خط فقر حقوق میگیرند؟!
۲. علاوه بر اینکه پیوند دادن حقوق کارمندان یک سازمان به سازمانی دیگر تاکنون سابقه نداشته است، سؤال مهمتری که این میان مطرح میشود این است که این مقایسه چه مبنا و پایهای دارد؟ درست است که کار معلم و استاد دانشگاه، هر دو تدریس است ولی این تدریس از زمین تا آسمان با یکدیگر متفاوت است.
معلم به دانشآموز درس میدهد، یعنی کودک و نوجوان زیر ۱۸ سال که هنوز مراحل رشد جسمی و ذهنی خود را میگذراند، اما استاد به دانشجو درس میدهد که معمولاً یک جوان بالای ۲۰ سال است. اساساً همین واژههای دانشآموز و دانشجو، خود نشاندهنده تفاوت عمیق کار معلم و استاد است. کار اصلی معلم آموزشوپرورش است اما کار اصلی استاد، پژوهش و تألیف. یک معلم کلاس اول ابتدایی که برای اولین بار شیوه درست مداد در دست گرفتن را به کودک ۷ ساله میآموزد کارش هزاران برابر سختتر از استادی است که به دانشجویان دوره دکترا درس میدهد.
این معلم ممکن است در طول سی سال خدمت خود حتی یک مقاله یا تألیف هم نداشته باشد اما کار اصلی خود را که باسواد کردن کودکان است به بهترین شکل ممکن انجام دهد. حال چگونه میتوان این معلم را با استادی مقایسه کرد که دهها عنوان مقاله و کتاب تألیف کرده است؟ چه شباهتی بین کار این دو وجود دارد؟
اخیراً انجمن صنفی هیئتعلمی استادان دانشگاه با انتشار یک بیانیه مخالفت خود را با چسباندن واژههای آموزشیار و استادیار و … به اول واژه معلم ابراز کرده و استدلال کردهاند که چون این عناوین بر اساس تعاریف استاندارد بینالمللی و با توجه به تعداد پژوهشهای چاپشده در مجله علمی ISA به استادان تعلق میگیرد درست نیست که برای معلمان هم از این عناوین استفاده شود.
ضمن تائید این استدلال باید اضافه کرد که واژه معلمی، خود بهتنهایی باارزشترین واژه دنیاست و نیازی به هیچ پیشوند و پسوندی ندارد و ازآنجاکه آموزش، بهخصوص آموزش کودکان و نوجوانان یکی از سختترین مشاغل دنیا محسوب میشود برای افزایش حقوق معلمان بهجای مقایسه آنها با استادان دانشگاه باید بهسختی کارشان توجه کرد.
لایحه رتبهبندی که بیش از یک دهه از تصویب آن توسط دولت میگذرد پیش از آنکه سودش به جیب معلمان واریز شود موجب درگیر کردن دو قشر فرهیخته جامعه یعنی معلمان و استادان دانشگاه باهم میشود.
دولت و مجلس موظفاند بهجای درانداختن اقشار مختلف جامعه به جان هم حقوق معلمان را طوری پرداخت کنند که کرامت انسانی آنها حفظشده و نیازی به پرداختن به شغل دوم و سوم نباشد. شکی نیست که آموزش، یکی از سختترین کارهای دنیاست آنهم آموزش به دانشآموزی که در هرلحظه جسم و روحش در حال رشد و تکامل است؛ بنابراین مقایسه معلمان با استادان دانشگاه و وام گرفتن عناوین دانشگاهی برای معلمان منطقاً، اخلاقاً و قانونا کار شایستهای نیست.
بیچاره معلمان حقوق زیر خط فقر،مجبورند مسافر کشی کنن،دغدغه معلم معیشت است ،ما نمیخایم اسمش عوض بشه آموزشیار درجه ما سرباز نیستیم معلمیم