مهریههای عجیب و غریب؛ از اعضای بدن داماد تا یک کیلوگرم بال مگس
۲ هزار قطعه نبات، ۱۱۰ کیلوگرم گلیاس، ۱۰۰ هزار لیتر بنزین، سفر به ۱۲۰ پایتخت جهان، هزار بار سفر به کربلا با پای پیاده، اعضای بدن داماد، دریافت یک و نیم تن گل مریم، ۲ هزاﺭ قطعه شکلات و تهیه یک کتابخانه پر از کتابهای فلسفی
کی داده کی گرفته»؛ کنایهای طنزآمیز، اما تلخ که در طول ۴ دهه بسیاری از شوهران را در لحظه امضای برگه طلاق به دام انداخت.در گذشته در بیشتر مراسم خواستگاری خانواده داماد خیلی به بها و نوع مهریهای که تعیین میشد اهمیتی نمیداد و با تصور این که پسدادنی در کار نیست زیر بار هر تعهد سنگینی میرفت.
اما به مرور افزایش آمار طلاق و بیارزش شدن ریال و اصرار بیشتر زنان برای مطالبه حق خود و پیگیری قانونی آن موجب شد تا خانواده داماد برای قبول مهریه پیشنهادی خانواده عروس چرتکه بهدست باشند و ببینند آیا قادر به زیر بار رفتن چنین تعهدی هستند یا خیر.
البته در این میان گاه مهریه عجیب و غریبی هم از آقا دامادها مطالبه میشود که گاه خندهدار، گاه شوکبرانگیز و غیرمعقول و گاه قشنگ و پر از معناست؛ ۲ هزار قطعه نبات، ۱۱۰ کیلوگرم گلیاس، ۱۰۰ هزار لیتر بنزین، سفر به ۱۲۰ پایتخت جهان، هزار بار سفر به کربلا با پای پیاده، اعضای بدن داماد، دریافت یک و نیم تن گل مریم، ۲ هزاﺭ قطعه شکلات و تهیه یک کتابخانه پر از کتابهای فلسفی نمونهای از این نوع مهریههاست که با انگیزههای متفاوتی مطالبه میشوند.در ادامه به چند مهریه عجیب اشاره می کنیم .
سفر به پنج قاره جهان
در این عقدنامه هزینه ۵ سفر به قارههای جهان شامل کشورهای برزیل، کانادا، چین، هندوستان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، تانزانیا و استرالیا، معادل با نرخ روز مؤسسات توریستی معتبر در تهران برای تورهای ۱۵ روزه رایج در این مؤسسات، بهعنوان مهریه نوشته شده است. حالا اگر عروس خانم بخواهد مهریهاش را اجرا بگذارد، داماد باید او را روانه ۱۰ کشور با هزینه میلیاردی کند.
۱۹۷۸ توپ تنیس
ورزشکار حرفهای رشته تنیس برای این که نشان دهد مادیات برایش مهم نیست ۱۹۷۸ توپ تنیس را بهعنوان مهریه تعیین کرد، اما در نهایت مهریهاش را در دادگاه بخشید.
۱۰۰ تابلوی نقاشی
مهریه زن جوان ۱۰۰ تابلوی نقاشی شوهرش از منظرهها بود. زمانی که شقایق درخواست طلاق داد همسرش متعهد شد تا ۱۰۰ ماه، هر ماه یک تابلوی نقاشی از منظره به همسرش بدهد.
۵۰۰۰ مرجان دریایی
نیلوفر، مرد رؤیاهایش را در سفر شمال پیدا کرده بود و، چون زندگی با او را رؤیایی میدید ۵۰۰۰ مرجان دریایی را بهعنوان مهریه تعیین کرد، اما این مهریه در دادگاه بهدلیل تعلق نگرفتن مالیات به آن قابل دریافت از سوی سعید نبود
یک کیلوگرم بال مگس
تنها درصورتی حاضر به طلاق میشد که همسرش مهریهاش که یک کیلوگرم بال مگس بود را بدهد. او که سومین ازدواج خود را شکست خورده میدید دلیل جدایی از همسرش را فریبکاری او عنوان میکرد.
۱۰ راس آهو از کوههای منطقه
مهناز ۲۶ ساله بهدلیل علاقهای که به طبیعت داشت مهریهاش را ۱۰ راس آهوی وحشی انتخاب کرد. بعد از مهاجرت اجباری به تهران تصمیم گرفت مهریهاش را اجرا بگذارد تا شوهرش را مجبور کند تا زمانی که این تعداد آهوی وحشی را از دشتهای شهرستان محل سکونتشان شکار نکرده، به تهران برنگردند؛ این هم ازجمله مهریههایی بود که قابلیت اجرا نداشت.
۱۰۰ لپتاپ
عشق زن جوان به کامپیوتر و این که کارش نیز مرتبط با آن است موجب شد تا ۱۰۰ لپتاپ آخرین مدل روز در عقدنامه را به ثبت برساند و نهایتا آن را در دادگاه مطالبه کرد.
یک میلیون شاخه گل رز
زن جوان کرمانی از دادگاه تقاضا کرد شوهرش مهریهاش را که یک میلیون شاخه گل رز بود به او بدهد. سرانجام مرد جوان یک میلیون شاخه گل رز قرمز را از چند شهر با ۵۰۰ میلیون تومان خرید و با کامیون برای همسر سابقش فرستاد.
۱۲۰۰ نان بربری
مهریه زن جوان در مراجعه به دادگاه ۱۲۰۰ نان بربری بود که بهعلت بیمسئولیتی و معتاد بودن شوهرش آن را مطالبه کرده بود و در نهایت شوهر ۲۹ ساله یکجا این تعداد نان را برای همسرش خرید.
حفظ دیوان حافظ
هر دو عاشق شعر و ادبیات بودند و از آنجا که برای شیدا مادیات مهم نبود، مهریهاش را حفظ دیوان حافظ قرار داد، اما در دادگاه بهخاطر این که مهریه شیدا مالیات نداشت قرار شد خودش مهریهای را تعیین کند که قابل پرداخت باشد.
چشمهاﻯ داماد
برای نگه داشتن همیشگی هومن که تاجر بود از او خواست چشمهایش را مهر او کند. اما از آنجا که امکان سلب حیات یا نقص عضو بهعنوان مهریه قانونی و شرعی نبود، مرد تاجر را تنها به پرداخت سکههای طلا محکوم کردند.
۱۰۰۰ بار سفر پیاده به کربلا
یکی دیگر از مهریههای عجیبی که در عقدنامه یکی از دختران ایرانی به ثبت رسیده است ۱۰۰۰ سفر پیاده به کربلاست. این مهریه ارزش مالی ندارد، اما کاری است که طبق تقاضای عروسخانم، داماد باید آن را انجام دهد تا حکم طلاق صادر شود.
صعود به ۱۰ قله جهان
این مهریه عجیب هم چند سال پیش به درخواست عروس و داماد کوهنورد در عقدنامه ثبت شد؛ زوجی که طی زندگی مشترک خود کوههای زیادی را با یکدیگر فتح کردند، اما از منظر حقوقی از آنجا که نام قلهها مشخص نیست، مهریه بهدلیل مبهم بودن باطل است.
شمش طلا، هموزن عروسخانم
کار از سکه طلا به تعداد سال تولد عروس خانم نیز گذشته است. البته این مهریه برای خانوادههای بسیار مرفه است و یکی از گرانبهاترین و عجیبترین مهریههایی است که تاکنون ثبت شده. گرچه این مهریه هم مطالبه شده، اما از آنجا که ارزش مالی آن بسیار بالاست میتواند جزو مهریههای باطل به شمار رود.
۱۰۰ هزار لیتر بنزین
این مهریه عجیب نیز در دفاتر عقد به ثبت رسیده است. این مهریه نیز درصورت مطالبه از سوی زوجه، اگر نظام اقتصادی بنزین یک منطقه را با مشکل مواجه کند میتواند از سوی دادگاه باطل شود.
مهریهای با عیار بیتکوین
در شرایط کنونی مهریه دختران بهصورت تعدادی سکه، سفر زیارتی و یا هر دوی این موارد تعیین میشود و تعداد سکهها نیز با توجه به موارد متفاوتی تعیین میشود.محل زندگی افراد، نوع خانوادهای که دختر و پسر در آن زندگی میکنند و مواردی از این دست در مشخص شدن مهریه عروس نقشآفرینی میکند. در برخی از شهرهای کوچک و همچنین در روستاها از مبلغی پول نقد بهعنوان مهریه استفاده میشود و گاهی نیز یک قطعه زمین یا خانه مهریه زنان را شامل میشود.البته اخیرا پای بیتکوین هم بهدلیل رونق بازار ارزهای دیجیتال به عقدنامهها باز شده است؛ بهعنوان مثال اخیرا مهریه یک عروس ایرانی از جنس بیتکوین به یکی از جنجالیترین اخبار بدلشد.
در عقدنامه این عروس خانم یک جلد کلامالله مجید، یک شاخه نبات، ۰.۰۵ بیتکوین، ۲.۵۰۰ دیجیبایت، ۵ مثقال طلا و ۳۰ عدد ربع سکه بهار آزادی بهعنوان مهریه ثبت شده است.البته برخی کاربران هنوز این سبک مهریه را نمیپسندند و در مقابل جمعی از کاربران این اتفاق را پیوند سنت و مدرنیته عنوان میکنند. برخی هم ارزش مادی آن را ناچیز میدانند و معتقدند با نرخ امروز دلار این مهریه زیر ۲۰۰میلیون تومان میشود درحالیکه امروزه نرمال مهریه ۱۰۰ عدد سکه است که مبلغی بیش از یکمیلیارد تومان میشود.
یک جفت قوی سفید
همیشه سکه و انواع گل نیستند که مهریههای عجیب و غریب را تشکیل میدهند. گاهی وقتها عروس خانمها پا را فراتر گذاشته و از پرندگان برای تعیین مهریهشان مایه میگذارند مثل زن جوانی که همین امسال به شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده ونک رفت تا مهریهاش را که یک جفت قوی سفید بود به اجرا بگذارد. عسل که ۱۵ سال در کنار همسرش زیر یک سقف زندگی کرده بود درباره علت این تصمیمش به قاضی حسن عموزادی گفت: «شوهرم شاهرخ مرد شکاکی است و دائما مرا تحت نظر دارد و سعی میکند تمام رفتوآمدهایم را کنترل کند.
قبل از اینکه به عقد همسرم دربیایم شاغل بودم و با او شرط کردم که قصد دارم به کارم ادامه دهم و او نیز پذیرفت اما پس از آغاز زندگی زناشوییمان، وی مخالفتهایش را آغاز کرد. سالهای اول مخالفت او با کارم کمتر بود اما بهتدریج به بهانهتراشی پرداخت. من هم مجبور شدم کارم را رها کنم.» او ادامه داد: «رفتارهای شوهرم روز به روز بدتر میشد، طوریکه تصمیم گرفتم از وی جدا شوم و به سر کارم برگردم. من به پرندهها خیلی علاقه داشتم و به همین دلیل هنگام عقد یک جفت قوی سفید را به عنوان مهریه تعیین کردم. حالا هم همان یک جفت قو را میخواهم و دیگر حاضر نیستم حتی ثانیهای با شوهرم زندگی کنم.»
پس از اظهارات این زن شوهرش نیز گفت: «من عسل را در انتخاب آزاد گذاشتهام و او از بین من و کارش، دومی را انتخاب کرده است. حالا که او چنین انتخابی کرده من هم اعتراضی ندارم و حاضرم مهریهاش را نیز تمام و کمال به او بپردازم.» او ادامه داد: «عسل به پرندهها از جمله قو علاقه زیادی داشت به همین علت هنگام عقد یک جفت قو را به عنوان مهریه تعیین کرد. حالا که او حاضر به زندگی با من نیست من هم آمادهام تا دو قوی سفید به او بدهم و از وی جدا شوم.» پس از اظهارات این زن و شوهرش قاضی عموزادی که میدید شاهرخ قصد دارد عین مهریه همسرش را به او بدهد، رأی به پرداخت مهریه داد و زوج جوان از هم جدا شدند.
۵ سفر به ۵ آبشار بزرگ
خیلی از پروندههایی که در دادگاههای خانواده تشکیل میشود، ریشه در لج و لجبازیهای ساده و پیش پا افتاده دارند. یکی از همین لج و لجبازیهای ساده بود که باعث شد یکی از عجیبترین مهریههای امسال در دادگاه به اجرا گذاشته شود.
ماجرا از این قرار است که چندی پیش زن جوانی به دادگاه خانواده ونک مراجعه کرد و به قاضی خدایی گفت: «آقای قاضی، شوهرم زیر تمام قول و قرارهایش زده. به من گفته بود ادامه تحصیل میدهد ودکترایش را دررشته اقتصادمیگیرد اما این کار را نکرد. او پس از پایان تحصیلش و گرفتن مدرک لیسانس وارد بازار کار شد.
با اینکه با این کار او مخالف بودم اما سعی کردم به خاطر حفظ زندگیام چیزی نگویم.» او ادامه داد: «شوهرم به من قول داده بود خانه بزرگی برای شروع زندگیمان میخرد اما با اینکه وضع مالی خوبی داشت باز هم زیر قول و قرارش زد و من مجبور شدم زندگیام را در خانهای کوچک و قدیمی شروع کنم طوری که برای بردن یخچال به داخل خانه، مجبور شدیم یکی از دیوارها را خراب کنیم. از این وضعیت خیلی ناراحت بودم اما باز هم به خودم گفتم ایرادی ندارد تا اینکه چند روز پیش داخل کشوی کمد چشمم به سند خانه افتاد. وقتی آن را نگاه کردم، شوکه شدم. اصلا باورم نمیشد که شوهرم خانه را به نام مادرش کرده باشد. او حتی حاضر نشده بود که بخشی از خانه را به نام من کند و من که از این ماجرا عصبانی شده بودم، تصمیم گرفتم مهریهام را به اجرا بگذارم.»
اما مهریه عجیب زن جوان از این قرار بود: «۱۰۰ راس اسب عربی، ۵ سفر به ۵ کشور زیارتی دنیا و ۵ سفر به ۵ آبشار بزرگ جهان.»
بهدنبال درخواست زن جوان، قاضی دادگاه خانواده همسرش را به دادگاه احضار کرد و از آنجا که وی قادر نبود این مهریه را پرداخت کند، قرار شد زن و شوهر جوان بر سر مهریه با هم به توافق برسند تا مرد بتواند آن را پرداخت کند.
گاو
سپیده درحالیکه دختر کوچکش را در بغل داشت وارد شعبه ۲۶۹ دادگاه خانواده ونک شد تا مهریهاش را به اجرا بگذارد. عصبانی بود و میگفت که میخواهد با این کار شوهرش را ادب کند و به زندگی عادی برگرداند. وقتی مقابل قاضی نشست، سفره دلش را باز کرد و درباره زندگیاش گفت: «در دوران دانشجویی سوار بر خودرویم راهی خانه بودم که بین راه با خودرویی تصادف کردم. این تصادف باعث شد تا با راننده خودروی مقابل آشنا شوم و مدتی بعد او و خانوادهاش به خواستگاری من آمدند.
در آن زمان وقتی به خواستگاری آنها جواب مثبت دادم، با مهریه ۱۳۵۹ سکه طلا پای سفره عقد نشستم و مدتی بعد زندگی مشترک من و هوشنگ شروع شد.» چند ماه بعد هوشنگ با کمک پدرم یک گاوداری در غرب تهران تاسیس کرد.
بعد هم با خرید تعدادی گاوشیری، کار پرورش آنها را شروع کرد. هوشنگ پس از سه سال تلاش شبانهروزی و با حمایتهای پدرم تعداد گاوها را افزایش داد، ضمن این که با درآمد آنجا بخشی از سهام چند شرکت معتبر را هم خرید. هر چه شوهرم پولدارتر میشد خوشگذرانتر میشد و همین موضوع باعث اختلاف بین ما شد. این اختلافها روز به روز بیشتر میشد. او کمتر برای من و فرزندش وقت میگذاشت و بیشتر وقتش را به تفریح با دوستانش میپرداخت. چند بار بر سر این موضوع با هم بحث کردیم و هر بار قول داد که اخلاقش را عوض کند اما فایده نداشت ودوباره به کارهایش ادامه میداد و من که دیدم وی حاضر نیست به زندگی برگردد، تصمیم گرفتم مهریهام را به اجرا بگذارم تا شاید با این کار او به خانوادهاش هم توجه کند.
اما هوشنگ از وقتی فهمیده که من مهریهام را به اجرا گذاشتهام، اموالش را به اعضای خانوادهاش واگذار کرده. اگر او پولی برای پرداخت ندارد، من گاوهارا به عنوان مهریهام میخواهم.» با اعلام شکایت زن جوان، قاضی دستور تحقیق در رابطه با دارایی هوشنگ را صادر کرد. وقتی مأموران بعد ازانجام تحقیقات به قاضی دادگاه اعلام کردند، این مرد از موقعیت خوبی برخوردار است اما به طور صوری، اموالش را به اعضای خانواده از جمله پدرش واگذار کرده تا مهریه همسرش را نپردازد، قاضی دادگاه دستور توقیف گاوها را صادر کرد تا به عنوان مهریه در اختیار زن جوان قرار بگیرند.
۱۰ راس آهوی وحشی
حیوانات، سهم زیادی در مهریههای عجیبی داشتند که در طول سال ۹۰ در دادگاههای خانواده به اجرا گذاشته شد. زلیخا یکی از کسانی بود که چنین مهریه عجیب و غریبی داشت. او که دیگر نمیتوانست زندگی در کنار همسرش را تحمل کند، اواسط امسال به شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده ونک رفت و مهریه عجیبش را به اجرا گذاشت. مهریهای که ۱۰ راس آهوی وحشی بود. زلیخا به قاضی پرونده گفت: «من در تهران کسی را ندارم و از صبح که همسرم برای رفتن به سر کار خانه را ترک میکرد، منتظر میماندم تا برگردد.
اما او وقتی به خانه میآمد، خسته بود و با من حرف نمیزد. این شرایط ادامه داشت و همین مساله باعث شده بود که هر روز روابط ما سردتر شود. درحالیکه دو سال این وضع را تحمل کرده بودم، یک شب همسرم طبق معمول دیروقت به خانه آمد. او خسته به نظر میرسید و من سعی کردم با او کمی شوخی کنم تا خستگی از تنش بیرون رود اما وی برخورد تندی با من کرد. بهروز گفت همسران همکارانش تحصیلات بالا دارند و از اینکه من دیپلمه هستم ناراضی است.
گاهی بین ما درگیریهای جزیی پیش میآمد ولی آن شب رفتار بهروز به حدی زننده بود که شبانه از خانه خارج شدم و به منزل پدرم در شهرستان برگشتم.» زلیخا ادامه داد: «هنگام عقدمان، من مهریهام را ۱۰ راس آهوی وحشی تعیین کرده بودم و الان هم به خاطر بدرفتاریهای شوهرم قصد دارم مهریهام را اجرا بگذارم.» قاضی بعد از شنیدن حرفهای زن جوان، همسرش را به دادگاه احضار کرد و رسیدگی به این پرونده ادامه دارد.
۵ هزار مرجان دریایی
«همراه خانوادهام برای تفریح به جنوب کشور رفته بودیم که من در ساحل، داریوش را دیدم. او پسر خیلی خوبی به نظر میرسید و از همان زمان، آشنایی ما شروع شد. وقتی به تهران برگشتیم، قرار ازدواج گذاشتیم و چون من و داریوش کنار دریا با هم آشنا شده بودیم، مهریهام را ۵ هزار مرجان دریایی تعیین کردم.» اینها حرفهای زن جوانی به اسم ملیکاست که یکی دیگر از مهریههای عجیبی را که امسال به اجرا گذاشته شد، به نام خودش ثبت کرد.
او که برای جدایی از همسرش به دادگاه خانواده شهید محلاتی رفته بود، وقتی مقابل قاضی قرار گرفت گفت: «در روزهای اولی که با داریوش آشنا شده بودم، احساس میکردم که هر دوی ما برای هم آفریده شدهایم. تصور میکردم که نقاط مشترک زیادی داریم و او میتواند مرا خوشبخت کند. به همین دلیل به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت دادم اما حتی در خواب هم نمیدیدم که ما با هم حتی یک نقطه مشترک نداشته باشم.
از وقتی که زندگی مشترکمان شروع شد، بر سر همه چیز اختلاف سلیقه داشتیم و همیشه بر سر مسائل مختلف با هم بحثمان میشد. زندگی ما شده بود پر از دعوا و من برای رهایی از این زندگی تصمیم گرفتم به دادگاه بیایم و مهریهام را به اجرا بگذارم. ۵ هزار مرجان دریایی، حق من است و میخواهم بعد از دریافت مهریهام به این زندگی پایان دهم.» بعد از حرفهای زن جوان، درحالیکه همسرش هم مدعی بود ادامه زندگی برای آنها غیرممکن است، قاضی به این زوج یک ماه فرصت داد تا بر سر نحوه دریافت مهریه و جدایی با هم به توافق برسند و پس از آن به دادگاه مراجعه کنند.
۲۴ ساعت آب قنات
زمانی که پیمان برای ادامه تحصیل و کار به یکی از کشورهای اروپایی میرفت تصورش را هم نمیکرد روزی بدون همسرش به ایران برگردد. همسر او بعد از زندگی در خارج از کشور دیگر حاضر نبود به ایران برگردد و پیمان به ناگزیر تنها برگشت و به محض رسیدن به تهران برای جدایی از همسرش اقدام کرد.
این مرد که راهی دادگاه خانواده ونک شده بود، به قاضی عموزادی گفت: «چند سال قبل زمانی که بورسیه گرفتم با همسرم به یکی از کشورهای اروپایی رفتیم. در آنجا هم کار میکردم، هم درس میخواندم تا اینکه امسال درسم تمام شد. زمانی که خواستم به ایران برگردم همسرم پایش را در یک کفش کرد و گفت نمیخواهد برگردد. من که این همه درس خوانده بودم تا برای کشورم بتوانم کاری انجام دهم به ناچار تنها به ایران برگشتم و حالا میخواهم از همسرم جدا شوم.»
۸۰۰۰ سال اقساط
رکود بیشترین تعداد شاخه گل به عنوان مهریه را زنی شکست که علاوه بر ۱۲۷ سکه طلا، ۵۰۰ هزار شاخه گل ارکیده را هم به عنوان مهریهاش به اجرا گذاشت.
پرونده این زوج بعد از رسیدگی در دادگاه خانواده، به شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال شد و مرد جوان وقتی در این شعبه حضور یافت، در تشریح ماجرا گفت: «سه سال قبل به طور اتفاقی با دختری به نام «آناهیتا» آشنا و به او علاقهمند شدم. مدتی بعد وقتی به او پیشنهاد ازدواج دادم، وی پذیرفت و با مهریه ۱۲۷ سکه طلا، ۵۰۰ هزار شاخه گل ارکیده و یک سفر خارجی پای سفره عقد نشست. چون همسرم معتقد بود که اعتقادی به مهریه ندارد و در خانواده آنها دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن بیرون میآید، بدون هیچ تردیدی با مهریهاش موافقت کردم.» او ادامه داد: «اما کمکم اختلافات جزئی و بیارزش زندگیمان، شکل جدیتری به خود گرفت و حتی تولد فرزندمان نیز نتوانست از مشاجرات دائمی و کلافهکننده ما بکاهد.
سرانجام نیز یک روز پس از جر و بحث و مشاجره تند، همسرم همراه فرزندمان به خانه پدرش رفت. چند روز بعد، زمانی که احضاریه دادگاه به دستم رسید، مطمئن شدم که دیگر او نمیخواهد زندگی کند. همان روزوقتی که از کنار یک گلفروشی رد میشدم، گل ارکیده را قیمت کردم و فروشنده گفت هر شاخه گل ارکیده ۱۵ هزار تومان است و این یعنی جمع مهریه رقمی میلیاردی میشود.
وقتی همسرم مهریهاش را به اجرا گذاشت، دادگاه خانواده مرا محکوم به پرداخت آن کرد و من چون توانایی پرداخت این مهریه را نداشتم بازداشت شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم با ارسال نامهای به دادگاه، خواستار کاهش میزان اقساط مهریه همسرم شوم. به همین دلیل حالا از زندان به دادگاه منتقل شدهام تا به درخواستم رسیدگی شود.» پس از درخواست مرد جوان برای تخفیف مهریهاش، دادگاه او را محکوم به پرداخت ماهیانه یک سکه طلا و ۵ شاخه گل ارکیده کرد.
بدین ترتیب او بیش از ۸ هزار سال مهلت دارد تا این مهریه عجیب را بپردازد.
مدل ۲۰۰۹
تعداد سکههایی که به عنوان مهریه انتخاب میشوند، گاهی وقتها عجیب و غریبند. درست مانند مهریه زن جوانی که همین امسال در دادگاه خانواده شهید محلاتی تهران به اجرا گذاشته شد.
این زن وقتی برای به اجرا گذاشتن مهریه ۲۰۰۹ سکهای خود به دادگاه رفت رو به قاضی درباره علت تصمیمش گفت: «من و شوهرم مدتی قبل در مسافرت با هم آشنا شدیم. او یک تاجر موفق است و وضع مالی خوبی دارد. وقتی به من پیشنهاد ازدواج داد، به خاطر علاقهای که به او پیدا کرده بودم، جواب مثبت دادم اما چون میخواستم مهریهام در بین همه دخترهای فامیل خاص باشد و همه از آن حرف بزنند، آن را ۲۰۰۹ سکه طلا تعیین کردم.
شوهرم وضع مالی خیلی خوبی دارد و میتواند بدون هیچ مشکلی این مهریه را به من بپردازد اما چند وقت قبل وقتی از او خواستم آن را پرداخت کند، حاضر نشد تن به خواستهام بدهد. من نمیخواهم از شوهرم جدا شوم بلکه مهریه ۲۰۰۹ سکهایام را میخواهم تا سرمایهگذاری کنم و من هم برای خودم درآمدی داشته باشم. این طوری هم مستقل هستم و هم اینکه دستم در جیب خودم هست.
از طرفی با این مهریه میتوانم کارآفرینی هم بکنم. بعد از حرفهای زن جوان، شوهرش رو به قاضی گفت که پولی برای پرداخت مهریه همسرش ندارد و از قاضی فرصت خواست تا نظر همسرش را تغییر دهد. قاضی هم جلسه رسیدگی به پرونده را به جلسه بعد موکول کرد و به زوج جوان برای رسیدن به توافق، فرصت داد.
۱۲۰ سفر خارجی
سفر به تایلند، پرواز در آسمان، سفر به کشورهای خارجی و... مدلهای جدیدی از مهریه است که برخی از خانمها زمانی که کسی به خواستگاریشان میآید مطرح میکنند و آقا دامادها آن را قبول میکنند.
زوج جوان مقابل قاضی عموزادی نشستند و منتظر رسیدگی به پرونده شدند. قاضی بعد از اینکه پرونده را ورق زد، رو به مرد جوان گفت: «پرونده را مطالعه کردم. همسرتان مهریهاش را به اجرا گذاشته و این جلسه به درخواست او و برای شنیدن حرفهای شما برگزار شده است، اگر توضیحی دارید، بفرمایید.»
مرد جوان هم گفت: «آقای قاضی من یک تاجر ساده هستم و حدود یک سال قبل با همسرم تینا در یک سفر خارجی آشنا شدم و پس از چند جلسه گفتوگو با هم برای ازدواج به توافق رسیدیم.
همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه هنگام عقد پیشنهاد مهریه عجیبی از سوی همسرم، تعجب خانوادههایمان را برانگیخت، چرا که همسرم درخواست داشت به جای سکه طلا، سفر به ۱۲۰ کشور خارجی را به عنوان مهریهاش ثبت کنیم. او به شدت عاشق سفربه خارج از کشور و گشت و گذار بود. با اینکه هزینه این مهریه زیاد بود ولی به خاطر همسرم، حتی مقابل خانوادهام ایستادم و با هم ازدواج کردیم. »
او ادامه داد: «چند ماهی از شروع زندگی مشترکمان گذشته بود که همسرم از من خواست تا در سفرهایم او را نیز همراه خود ببرم، اما هرچه گفتم این درخواست امکانپذیر نیست و سفرهای من کاری است نه تفریحی، قبول نمیکرد. به خاطر همین مساله کمکم اختلافهای ما شروع شد. او میگفت که حتما زن دیگری در زندگیام هست که نمیخواهم وی با من به سفر خارجی بیاید.
وقتی لابهلای حرفها و جرو بحثهایمان از همسرم شنیدم که به خاطر علاقهاش به سفر با من ازدواج کرده، علاقهام نسبت به او را از دست دادم و بعد از چند روز متوجه شدم که وی به دادگاه آمده و مهریهاش را به اجرا گذاشته است.»
قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان وقتی آنها را در تصمیمشان مصمم دید، حکم پرداخت مهریه را صادر کرد. مرد جوان محکوم شد سالی یک بلیت سفر به خارج از کشور به عنوان مهریه همسرش تهیه کرده وبه او بدهد.
دست و پای پدر شوهر
شاید تعجب کنید اما اعضای بدن، همیشه در فهرست عجیبترین مهریهها بوده و هستند. امسال هم چنین مهریهای بادرخواست مرد میانسالی تعیین شد تا ثابت کند هیچوقت از فهرست مهریههای عجیب و غریب جا نمیماند.
مرد جوانی چندی پیش به اداره ۱۱ پلیس آگاهی مراجعه کرد و از فرار خواهر ۱۵ سالهاش به همراه خواستگارش خبر داد. مرد جوان گفت: «مدتی قبل پسری به خواستگاری خواهرم آمد اما از آنجا که سن خواهرم خیلی کم است، خانوادهام با این ازدواج مخالفت کردند. اما خواهرم به خاطر علاقهای که به خواستگارش داشت، همراه او فرار کرده.» با شکایت پسر جوان تحقیقات برای پیدا کردن سولماز آغاز شد و نهایتا ماموران او را به همراه خواستگارش در یکی از ترمینالها دستگیر کردند. پسر جوان به همراه دختر موردعلاقهاش به دادسرای امور جنایی انتقال داده شدند.
پسر جوان به قاضی گفت: «من عاشق سولماز هستم و میخواهم با او ازدواج کنم.
اما وقتی پدر و مادرش مخالفت کردند، او به من تلفن کرد و پیشنهاد فرار داد. فکر میکرد اگر فرار کنیم خانوادهاش حاضر به ازدواج ما میشوند.» پدر سینا که اصرار پسرش را برای ازدواج با دختر مورد علاقهاش میدید با حضور در دادگاه گفت: «حاضرم با تعیین مهریه سنگین، آینده عروسم را تضمین کنم. حاضرم مهریه سولماز ۱۰۰۰ سکه طلا، ۱۰۰ میلیون تومان پول نقد و از همه مهمتر دست و پای من باشد اما خانواده دختر اجازه دهند که آنها با هم ازدواج کنند.» بعد از حرفهای این مرد، خانواده سولماز وقتی دیدند که دخترشان به سینا علاقهمند است موافقت خود را برای ازدواج اعلام کردند.
سلام الهی تفکر کاش فاجعه سکه عجیبتر از موارد بالا نبود که هست
برابر فقه و قانون مهریه باید ارزش مالی داشته باشه،مثال؛ بال مگس ارزش مالی نداره و نباید در دفتر عقد ازدواج اصلا ثبت بشه اگه هم ثبت شد ارزش فقهی و حقوقی نداره.تمام