مروری کوتاه بر هزینههای فرزندآوری زوجهای نابارور
هر بچه چند؟ | هزینههای فرزندآوری زوجهای نابارور
میگوید به دلیل مشکل ناباروری، طلاهایش را فروخته است اما فعلا نتیجهای نگرفته و همین باعث شده هم خودش و هم همسرش تحت فشار روانی بیشتری قرار بگیرند.
بچه، هندوانه نیست که رویش کیلویی قیمت گذاشت، اما فقط کافی است پای صحبت پدران و مادران جدید بنشینید تا بفهمید که طلای سرخ، دیگر زعفران نیست؛ بلکه کودک سرخ و سفیدی است که در این ایام برای به دنیا آمدنش چیزی بیش از یک پدر و مادر میخواهد.
بر اساس آخرین آمار رسمی، کشور ما با سرعت به سوی سالمند شدن حرکت میکند؛ شتاب حرکت به سوی پیری جمعیت در ایران چنان بالاست که پیشبینی میشود در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده رشد جمعیت به صورت کامل متوقف شود. روندی که از سه دهه گذشته شروع شد و در این ۳۰ سال رکورد سرعت کاهش نرخ باروری در غرب آسیا و شمال آفریقا را شکست و امروز نیز پایینترین نرخ باروری را به اسم خود ثبت کرده است.
آمار میگوید آمار تولد در ۵ سال گذشته به یک سوم کاهش پیدا کرده است؛ چون تعداد تولد از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نوزاد در سال ۱۳۹۴ به یک میلیون تولد در سال ۱۳۹۹ رسید. آمار جمعیتی همچنین هشدار داده است تمایل زنان به داشتن فرزند به ۱.۶ و در شهرهای بزرگ به کمتر از این میزان رسیده است؛ یعنی به طور متوسط هر زن در ایران ترجیح میدهد فقط یک فرزند داشته باشد. این درحالی است که در سال ۶۵ یعنی ۳۵ سال پیش، نرخ باروری ۶.۵ فرزند به ازای هر زن بود.
برای کاهش چشمگیر تمایل به فرزندآوری در خانوادههای ایرانی دلایل متعددی ذکر شده است؛ از شعارها و برنامههای کاهش جمعیت در دهه ۶۰ تا بالا رفتن سن ازدواج، کاهش سن طلاق، اشتغال زنان به کار و تحصیل، اما شاید اصلیترین عامل را باید در وضعیت اقتصادی خانوارها جستجو کرد و شاید به همین دلیل است که بخشی از قانون «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» مشوقهای اقتصادی است؛ مشوقهایی مانند پرداخت یک میلیون بلاعوض جهت سرمایهگذاری بورس بنام فرزندان متولد سال ۱۴۰۰ و بعد از آن، فروش بدون نوبت و بدون قرعه کشی خودروی ایرانی به قیمت کارخانه به زنان بعد از تولد فرزند دوم، تامین زمین یا واحد مسکونی حداکثر ۲۰۰ متری به قیمت تمام شده با ۲ سال تنفس و ۸ سال قسط بندی پس از تولد فرزند سوم، اختصاص وام ۱۵۰ میلیون تومانی ودیعه، خرید یا ساخت مسکن برای خانواده های فاقد مسکن با باز پرداخت ۲۰ ساله مشروط به تولد فرزند سوم به بعد در سال ۱۳۹۹ یا پس از آن، تسهیلات قرض الحسنه برای تولد فرزند سوم تا پنجم و بالاتر به ترتیب از ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان با تنفس شش ماهه.
اما آیا این اعداد و وعدههایی چون تحت پوشش بیمه قرار گرفتن هزینه ناباروری میتواند زنان و مردان را به فرزندآوری ترغیب کند یا حداقل بخشی از نگرانیهای اقتصادی آنها را کم کند؟
برای یافتن پاسخ این سوال به مطب یکی از پزشکان معروف تهران سر زدیم. در اتاق انتظار این دکتر که اسم و رسمی دارد، زنان ، کیپ تا کیپ نشستهاند.
ملیحه. ن ۳۸ سال دارد و ۴ سال است که ازدواج کرده است. او با توجه به فرصت کمی که برای باروری دارد، از سال اول ازدواج خواستار فرزندآوری بود اما خیلی زود متوجه شد که مشکلی وجود دارد. او میگوید به دلیل مشکل ناباروری، طلاهایش را فروخته است اما فعلا نتیجهای نگرفته و همین باعث شده هم خودش و هم همسرش تحت فشار روانی بیشتری قرار بگیرند.
او میگوید به رغم اینکه تحت پوشش بیمه قرار دارد، اما اولاً بیمه همه هزینهها را پرداخت نمیکند و بعد برخی هزینهها سقف استفاده دارند؛ برای مثال بیمهای که او تحت پوشش قرار دارد، هزینه عمل آیویاف را فقط یکبار در سال میدهد یا برای آزمایش، عمل و هزینه خرید تخمک از سوی اهداکنندگان هیچ پولی نمیپردازد. این در حالی است که به گفته او فقط هزینه دریافت تخمک و عمل مربوط به آن در سال ۹۹ در بیمارستان نیمه خصوصی دست کم ۳۰ میلیون تومان تمام میشد. توضیح بیمه هم البته جالب است؛ شرکتهای بیمهای میگویند اهدا کننده تخمک جزو افراد تحت پوشش نیست و لذا قانونا تعهدی برای پرداخت هزینه آزمایش و عمل او ندارند!
همه اینها در حالی است که احتمال موفقیت هر عمل آیویاف فقط ۳۰ درصد است و هیچ تضمینی وجود ندارد که بعد از ۳ یا بار انجام این عمل، نتیجهای حاصل شود.
سارا. ج زن دیگری است که مشکل ناباروری دارد. او میگوید که بدن او توان بارداری ندارد و حال دنبال «رحم اجارهای» است. او میگوید علاوه بر هزینههای آزمایش، عمل و.. رقم دریافتی زنانی که بدنشان میزبان جنین است حدود ۱۰۰ میلیون تومان است و این منهای هزینه پزشکی، تغذیهای و زایمان و البته دستخوش دلالی است که میزبان مناسبی پیدا کند. این در حالی است که خیلی از بیمهها هیچ کدام از هزینه شخص میزبان را تقبل نمی کنند.
نگار. ر دختر جوانی است که سنش به زحمت به ۲۸ برسد. او به بیمارستان آمده تا برای سقط جنین مجوز بگیرد. میگوید دو سال است که ازدواج کرده و فعلا بچه نمیخواهد اما متاسفانه بچهدار شده است. نگار در توضیح اینکه چرا بچه نمیخواهد میگوید که شوهرش در رستوران کار میکرد و بعد از شیوع کرونا بیکار شده است و فعلاً مسافربری میکند. او میگوید که خودش درآمدی ندارد و درآمد همسرش به زحمت کفاف کرایه خانه ۶۰ متری در یکی از محلههای پایین شهر و هزینه خورد و خوراک را میدهد. نگار میگوید او و شوهرش گاهی در بازپردخت قسط وام ازدواج هم دچار مشکل هستند و الان وقت اینکه بار مالی جدیدی اضافه شود، نیست. آن هم وقتی حتی بیمه هم نیستند و فقط هزینه چند آزمایش ساده و ابتدایی و یک سونوگرافی بدون بیمه بالای ۵۰۰ هزار تومان میشود. او میگوید که باید ابتدا چند سالی هم او و هم شوهرش کار کنند و بعد به بچهدار شدن فکر کنند.
سارا. ج زنی که دنبال رحم اجارهای است با حسرت میگوید که برای همین لوبیای (جنین) که در شکم نگار است تا الان خودرویش را فروخته است ولی به نتیجه نرسیده و تلاش میکند او را به نگهداشتن بچه راضی کند.
او تعریف میکند که خانوادهاش برای تامین هزینه جهیزیه وی تا خرخره زیر بار قرض رفتند و الان که هر تکه لباس بچه بالای ۱۰۰ هزار تومان است، نمیتواند هزینه تامین سیسمونی را هم به آنها تحمیل کند. به ویژه که بچههای امروزی یک اتاق جدا میخواهند و برای اجازه خانهای با دو اتاق خواب دست کم باید ۵۰ میلیون تومان روی پول پیش بگذارد. او با خنده به زنی که دنبال رحماجارهای است میگوید یک بچه سه کیلویی برای شما که مشکل ناباروری دارید حداقل ۱۵۰ میلیون تومان برای من که مشکل باروری ندارم ۱۰۰ میلیون
بعد از یک ساعت، نوبت نگار میرسد. چهره او بعد از خروج از اتاق دکتر، دیگر خندان نیست. میگوید دکتر گفته نمیتواند برای او کاری بکند، اما او نمیتواند بچه را نگه دارد و راهی ناصر خسرو میشود.
ارسال نظر