قتل پسر هنرمند به خاطر تعرض
پسر کارگر که جوان هنرمندی را کشته است مدعی است مقتول به او تعرض کرده است
جوان کارگر که متهم است مردی را در خانهاش به قتل رسانده، بعد از اعتراف به قتل گفت انگیزهاش پایان دادن به اخاذیهای مقتول بوده است.
این جوان متهم است وارد دفتر کار مقتول شده و بعد از به قتل رساندنش فرار کرده است.
یک سال قبل، برادر مرد جوانی به نام آرشام به پلیس گزارش داد برادرش کشته شده است. او گفت: بعد از چند ساعت بیخبری از برادرم به دفتر کارش رفتم و دیدم او به قتل رسیده است.
با حضور پلیس در محل و آغاز تحقیقات مشخص شد آرشام احتمالاً به دست یک آشنا به قتل رسیده است. مادر آرشام به پلیس گفت: پسرم مجرد بود و من با دو پسرم در خانهام زندگی میکردیم. قبلاً پیش آمده بود که چندین ساعت در دفترش میماند و کار میکرد، اما آن روز کارش خیلی طول کشید. من به موبایلش زنگ زدم. جواب نداد. گفتم شاید خواب است. به برادرش گفتم به محل کار آرشام برود، اما او آنجا با جسد آرشام روبهرو شد. ما از رفتوآمدهای آرشام خبر نداریم و نمیدانیم چه شده است.
اعتراف به جنایت
پلیس در تحقیقاتی که از تلفن همراه آرشام انجام داد به تماسی مشکوک شد و صاحب آن خط را شناسایی و بازداشت کرد. پسر جوان که سعید نام داشت به قتل آرشام اعتراف کرد و گفت: مدتها قبل با آرشام آشنا شدم. من کارگر هستم و خیلی جوانتر از آرشام بودم. او به بهانه کار من را به دفترش کشید. قرار بود در قبال کار به من دستمزد بدهد اما به من تعرض کرد. این کار به شدت من را تحت تاثیر قرار داد و افسرده شده بودم. تصمیم گرفتم دیگر هرگز آرشام را نبینم اما او دستبردار نبود. هر بار با من تماس میگرفت و میخواست برایش کاری انجام بدهم. من هم سر قرار نمیرفتم تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت از من عکس و فیلم تهیه کرده و اگر به حرفش گوش ندهم، آنها را منتشر میکند. او با تهدید به آبروریزی بارها من را به دفترش کشاند.
متهم گفت: روز حادثه من برای برداشتن عکس و فیلم از لپتاپش به دفترش رفتم. او میخواست دوباره من را مورد آزار قرار بدهد که با هم درگیر شدیم و من با ضربات چاقو او را کشتم.
جلسه محاکمه
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. این در حالی بود که اولیای دم نیز درخواست قصاص کردند و مادر آرشام گفت حاضر به گذشت نیست.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس مادر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد.
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد. او گفت: مدتی بود از شهرستان برای پیدا کردن شغل به تهران آمده و مشغول به کار شده بودم. آرشام مشتری ما بود. او آخرین بار سر صحبت را با من باز کرد و گفت به تازگی دفتر کار راهاندازی کرده و نیاز به یک کارگر دارد. او میگفت حقوق خوبی به من میدهد. او با حرفهایش مرا فریب داد و به دفتر کارش رفتم؛ اما آنجا مرا به تله انداخت و آزارم داد. او میگفت از من عکس و فیلم سیاه تهیه کرده و اگر به خواستههایش تن ندهم، عکسها را پخش میکند و آبرویم را در محل کار میبرد.
او ادامه داد: من چند بار از ترسم تسلیم خواستههای او شدم؛ اما آخرین بار وقتی با من تماس گرفت و مرا به دفتر کارش دعوت کرد تصمیم گرفتم هر طور شده عکس و فیلمها را از او بگیرم. به دفتر کار او رفتم و وقتی میخواست از من پذیرایی کند سر لپتاپ رفتم. میخواستم لپتاپ و گوشی موبایل او را بدزدم و فیلمها را نابود کنم که خودش سر رسید و با من درگیر شد. من هم که از ترسم چاقو همراه داشتم با چاقو چند ضربه به گردن او زدم و فرار کردم. همان شب لپتاپ و گوشی موبایل مقتول را در حاشیه تهران آتش زدم تا فیلم و عکسها از بین برود.
متهم گفت: من قصد کشتن آرشام را نداشتم و از رفتارهای او خسته شده بودم. من از ترس آبرویم میخواستم هر طور شده فیلمها را از بین ببرم که او سر رسید و با من درگیر شد.
سپس وکیل او به دفاع پرداخت و فرضیه مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
ارسال نظر