ماجرای عجیب اسید پاشی روی پزشک تهرانی و دختر دانشجو

با شکسته شدن حکم تبرئه دختر دانشجو که روی صورت پزشک جوان اسید پاشیده بود وی برای دومین بار از خود دفاع کرد.

ماجرای عجیب اسید پاشی روی پزشک تهرانی و دختر دانشجو

شانزدهم فروردین ماه سال ۹۵ از بیمارستان مدرس به کلانتری ۱۶۳ ولنجک خبر رسید پسر جوانی به نام وحید که از ناحیه سر و صورت با اسید سوخته به بیمارستان منتقل شده است. ماموران کلانتری به بیمارستان موردنظر رفتند و به بررسی پرداختند.

وحید که دانشجوی پزشکی بود ادعا کرد ناخواسته روی سر و صورتش ریخته است. پزشکان در حال درمان وی بودند که راننده یک تاکسی دختر جوانی به نام سارا به همان بیمارستان منتقل کرد. این دختر نیز از ناحیه سر و صورت دچار سوختگی شده بود. فرضیه ارتباط داشتن دختر و پسر جوان با یکدیگر قوت گرفته بود که راننده تاکسی گفت:وقتی دختر جوان سوار ماشینم شد حالش بد بود و از من خواست تا او را به بیمارستان امام خمینی برسانم. اما، چون دیدم حالش خوب نیست، تغییر مسیر دادم و به بیمارستان مدرس که نزدیکتر بود آمدم.

دختر جوان نیز تحت درمان قرار گرفت و در بررسی‌ها مشخص شد آن‌ها که هر دو دانشجوی یک دانشگاه بودند با یکدیگر رابطه دوستانه داشتند و در یک ماجرا قربانی اسید پاشی شده اند.

ادعا اسیدپاشی از سوی مرد ناشناس

در ادامه بازجویی‌ها وحید گفت:مدتی است با سارا که دانشجوی فوق لیسانس پرستاری است و از کرمانشاه برای تحصیل به تهران آمده آشنا شدم. ما به یکدیگر علاقه‌مند بودیم و قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم. سارا آن روز به خانه ام آمده بود که یک باره یک نفر مقابل در خانه آمد. وقتی در را باز کردم با یک مرد ناشناس روبه رو شدم. او روی ما اسید پاشید و گریخت. ما از ترس آبرویمان تصمیم گرفتیم هر کدام جدا به بیمارستان برویم. من با ماشین خودم به بیمارستان آمدم و قرار شد سارا با تاکسی به بیمارستان امام خمینی برود. اما راننده تاکسی به خاطر وخامت حال سارا او را به همین بیمارستان منتقل کرد.

اسیدپاشی دختر دانشجو

در ادامه بازجویی‌ها وحید اظهارات جدید‌ی را مطرح و از دختر مورد علاقه‌اش شکایت کرد؛ و گفت:مدتی قبل رابطه دوستانه من و سارا تمام شد و او به شهرستان رفته بود که پس از مدتی به تهران برگشت و به خانه من در خیابان ولنجک آمد. من چند بار به او اصرار کردم تا او را به هتل برود، اما قبول نکرد. من در این مدت با دختر دیگری نامزد کرده بودم. همان روز که سارا به خانه ام آمده بود نامزدم مقابل در آمد. اما من از ترس آبرویم او را به بهانه‌ای به داخل خانه راه ندادم.

وحید ادامه داد: بعد از اینکه سارا متوجه ماجرا شد و فهمید نامزدم مقابل در خانه آمده به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت. او تهدیدم کرد اگر رابطه ام را با نامزدم به هم نزنم خودش را می‌کشد. من که ترسیده بودم او را آرام کردم و به او قول دادن نامزدی ام را به هم میزنم تا رابطه ام را با ادامه دهم. بعد از اینکه او آرام شد خوابیدم. اما یکباره در خواب تمام بدنم سوخت. من متوجه شدم سارا ظرف حاوی اسید را از سرویس بهداشتی برداشته و روی بدنم ریخته است. من از او به خاطر سوختگی با اسید شاکی هستم.

به دنبال اظهارات پسر جوان سارا بازداشت شد، اما اسیدپاشی را انکار کرد.

دختر جوان سناریو جدیدی را مطرح کرد و گفت:من به کرمانشاه رفته بودم که وحید به من پیامک داد و مرا به خانه اش دعوت کرد. من به خانه او رفتم که همان موقع نامزدش مقابل درآمد و آنجا بود که فهمیدم او نامزد دارد. بعد از اینکه وحید نامزدش را به بهانه‌ای به داخل خانه راه نداد یکباره رفتارش تغییر کرد. او می‌خواست مرا آزار دهد که مقاومت کردم.

دختر جوان ادامه داد:وحید همان موقع به سرویس بهداشتی رفت و ظرف حاوی اسید را برداشت. او تهدیدم کرد اگر به خواسته سیاه او تن ندهم اسید را رویم می‌پاشد. ما با هم درگیر شده بودیم که یکباره اسید روی هر دو ما ریخت خودم هم در این ماجرا دچار سوختگی شدم.

به دنبال اظهارات ضد و نقیض دختر وپسر ۳۰ ساله پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و سارا پای میز محاکمه ایستاد.

 در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه رییس دادگاه دو طرف را دعوت به صلح و سازش کرد، اما پزشک جوان گفت: من تا امروز ۷۲ عمل جراحی انجام داده ام و هنوز هم اثار سوختگی روی سر و صورت و گردنم نمایان است. من و خانواده ام در این مدت عذاب کشیدیم و به همین خاطر حاضر به گذشت نیستم و برای سارا تقاضای مجازات دارم.

سپس دختر جوان روبه روی قضات ایستاد و حرف‌های قبلی اش را تکرار کرد.

وی گفت: من و وحید مدت ۲ سال و نیم بود با هم در ارتباط بودیم. آخرین بار من در شهرستان بودم و به اصرار وحید به تهران آامدم. قرار بود او دنبالم بیاد، اما گفت کاری برایش پیش آمده است. من با تاکسی به میدان کاج رفتم و وحید دنبالم آمد و مرا به خانه اش برد. وقتی در خانه مجردی وحید بودم یکبار سرایدار مقابل در خانه آمد و وحید از من خواست تا در اتاق پنهان شوم. دومین بار وحید گفت رزیدنت بیمارستان مقابل در خانه آمده است و نباید مرا آنجا ببیند. او از من خواست تا به راه پله‌ها بروم و پنهان شوم. من هم وسایلم را برداشتم و رفتم.

چند دقیقه بعد وحید با من تماس گرفت و به او گفتم در پله‌های پشت بام نشسته ام. او مرا به داخل خانه اش دعوت کرد و پیشنهاد داد تا با من رابطه داشته باشد. اما وقتی پاسخ منفی مرا شنید شروع به توهین کرد. او می‌گفت من شهرستانی هستم و حالا که به تهران آمده ام باید کمی روشنفکرتر رفتار کنم. اما من باز هم قبول نکردم. وحید به سرویس بهداشتی رفت و وقتی برگشت ظرف سفیدی در دست داشت. چون تسلیم خواسته شیطانی او نشده بودم می‌خواست اسید را روی من بپاشد که با هم درگیر شدیم و در کشمکش اسید روی هر دو ما پاشیده شد. من همان موقع با گریه آنجا را ترک کردم و بعد به بیمارستان رفتم.

قاضی پرسید: اگر ظرف اسید دست وحید بود چرا او به شدت دچار سوختگی شد و تو آسیبی ندیدی؟ که دختر جوان پاسخ داد: وحید روی زمین غلت زد و همین موضوع باعث شد به شدت دچار سوختگی شود. من هم صورت و پلکم دچار سوختگی شد. اما عمل جراحی ترمیمی انجام دادم. روی ساق پا و سمت چپ بدنم هم اسید پاشیده شد.

تبرئه دختر دانشجو

این دختر در حالی که اشک می‌ریخت گفت: بعد از این ماجرا و وقتی بازداشت شدم پدر و برادرم مرا طرد کردند و حتی وقتی در بازداشت بودم به ملاقاتم نیامدند. آن‌ها می‌گویند من به تهران ر فته بودم تا درس بخوانم، اما آبروریزی راه انداختم. فقط مادرم از من حمایت می‌کند، اما او هم از ترس پدر و برادرم نمی‌تواند کاری انجام دهد و من وحید را در این ماجرا مقصر می‌دانم. اگر چه صورت او دچار سوختگی شده است، اما من در این ماجرا به از نظر روحی و روانی به شدت آسیب دیده ام.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده دختر جوان را تبرئه کردند. اما با اعتراض وحید به این حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار گرفت و حکم تبرئه سارا شکسته شد.

محاکمه دوباره

به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض فرستاده شد و سارا این بار در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه وحید درخواست اشد مجازات را مطرح کرد و گفت: سارا عمدی اسید را روی من پاشید تا از من انتقام بگیرد. حالا به دروغ می‌گوید قصد اسیدپاشی نداشته است. من حاضر به گذشت نیستم و تقاضای قصاص دارم.

وقتی دختر جوان در جایگاه متهم ایستاد، منکر اتهامش شد. وی گفت: من اتهامم را قبول ندارم. چون اصلا نمی‌دانستم ظرفی که دست وحید بود حاوی اسید بوده است. اسید ناخواسته و در کشمکش روی وحید ریخت و من از این موضوع ناراحت هستم.

با پایان دفاعیات دختر جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 19522

ارسال نظر