«صدای معلمان» شنیده شود

معلمان که همواره در گروه‌های نخست مرجع قرار داشته می‌توانند سرمایه اجتماعی را به بیرون از دستگاه متبوع‌شان اشاعه دهند، مشروط بر آنکه خودشان در خانه‌شان به بازی گرفته شوند و «صدای معلمان» شنیده شود

«صدای معلمان» شنیده شود

روزنامه همشهری در یادداشتی نوشت: معلمان که همواره در گروه‌های نخست مرجع قرار داشته می‌توانند سرمایه اجتماعی را به بیرون از دستگاه متبوع‌شان اشاعه دهند، مشروط بر آنکه خودشان در خانه‌شان به بازی گرفته شوند و «صدای معلمان» شنیده شود.

در ادامه یادداشت  به قلم علی پورسلیمان معلم و کارشناس آموزشی می خوانیم: پیش از معرفی نخستین گزینه پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش توسط رئیس دولت سیزدهم شاید کمتر کسی پیش‌بینی و یا باور می‌کرد که هر دو گزینه سیدابراهیم رئیسی با پاسخ منفی و قاطع مجلس شورای اسلامی روبه‌رو شوند، مجلسی که به اذعان بسیاری با دولت مستقر در بسیاری از وجوه مشابهت و تجانس دارد.

و نکته قابل تامل آنکه همه وزرای این دولت جز وزیر آموزش و پرورش در مسند خود فعلا مشغول به‌کار هستند. نکته مثبت و خوش‌بینانه این قضیه می‌تواند این فرضیه باشد که آموزش و پرورش به‌تدریج و با تاسیس و تقویت «حوزه عمومی» در آنکه پیش‌تر نبوده و یا بسیار کم‌رنگ بوده، توانسته با حساس کردن افکار عمومی و بازتعریف مفهوم سنتی آن به جایگاه اصلی و بی‌بدیل خود نزدیک شود و البته این می‌تواند سرآغاز فصلی نوین در نگاه به امر آموزش به‌عنوان محور توسعه و اغنا و ارتقای ظرفیت و جایگاه از مرتبه یک دستگاه مصرفی به یک ارگانیسم مولد و محور توسعه باشد.

ارتقای سطح کنشگری و پرسشگری در حوزه آموزش در اشکال مختلف آن و توسط معلمانی که پیش‌تر برای آنان نقشی فراتر از «کارمند» درنظر گرفته نمی‌شد می‌تواند حامل این پیام مهم و راهبردی برای حاکمیت باشد که مقوله آموزش در ایران در حال پوست‌اندازی است.

نمی‌توان و شایسته هم نیست که افراد تصمیم‌گیر و سیاستگذار خارج از اتمسفر آموزش و تربیت بخواهند فارغ از دغدغه‌ها و نیازهای اصلی و واقعی این رکن مهم آموزش یعنی «معلم» برای آنان تعیین وزیر کنند.

البته برخی نمایندگان مجلس هم با سخنان و تذکراتی که می‌توان بخشی از آنها را «حرف دل معلمان» نامید نشان دادند که نقشی فراتر از «ماشین رای» برای معلمان قائل بوده و به‌تدریج «نگاه ابزاری» در این جامعه در حال نزدیک شدن به «نگاه انسانی» و «خردمحور» است.

هم‌اکنون آموزش و پرورش ما با مسائل و حتی بحران‌های مختلفی درگیر است. «حل مسئله» و فائق آمدن بر چرخه ناکارآمدی و فلاکت چیزی نیست که با دستور، بخشنامه و یا سخنرانی حاصل شود.

حل مشکلات این بخش گسترده و تأثیرگذار در کشور در مرحله نخست نیازمند اعتمادسازی‌ و کاهش فاصله میان دیدگاه بالا و پایین فارغ از تسویه‌ حساب‌های جناحی است. معلمان که همواره در گروه‌های نخست مرجع قرار داشته می‌توانند سرمایه اجتماعی را به بیرون از دستگاه متبوع‌شان اشاعه دهند، مشروط بر آنکه خودشان در خانه‌شان به بازی گرفته شوند و «صدای معلمان» شنیده شود. این امری دشوار و خیلی پیچیده نیست مشروط بر آنکه حاکمان و کارگزاران از روزمرگی مزمن رها شده و نگاهی نو، علمی و مدرن بر الزامات یک آموزش کارآمد با محوریت تربیت انسان منتقد و پرسشگر داشته باشند.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 2660

ارسال نظر