در استخر سازمان اوقاف چه خبر شده؟
به تازگی اسناد ملی نگهداری شده در سازمان اوقاف به دلیل ترکیدگی لوله آب از بین رفتهاند، اتفاق قابل تأسفی که امکان احیای این اسناد را منتفی کردهاست.
روزنامه جوان نوشت:به تازگی اسناد ملی نگهداری شده در سازمان اوقاف به دلیل ترکیدگی لوله آب از بین رفتهاند، اتفاق قابل تأسفی که امکان احیای این اسناد را منتفی کردهاست.
سازمان اوقاف دارای یک آرشیو مرکزی در خیابان نوفل لوشاتو است که در طبقه منفی دو یک ساختمان قرار دارد که قبلاً از شهرداری خریداری شدهبود. این طبقه قبلاً در ساختمان خریداری شده، محل استخر بودهاست!
وقتی سازمان اوقاف این ساختمان را خریداری کرد، این استخر را به آرشیو مرکزی اسناد خود تبدیل کرد.
ظاهراً راههای ورودی آب را بسته و استخر را تبدیل به آرشیو کردند.
وقتی به هر دلیلی یک چنین حوادثی برای مجموعهای از اسناد ملی رخ میدهد، میتوان از آن به عنوان فاجعه یاد کرد.
این اتفاقات که با تمرکز اسناد در یک مکان، همه آنها را به نابودی میکشاند، قابل جبران نیست. وقتی چنین حوادثی کتمان میشود، تبعات ناگوار متعددی خواهد داشت.
متن گزارش را اینجا بخوانید
بنابر برخی اخبار به تازگی اسناد ملی نگهداری شده در سازمان اوقاف به دلیل ترکیدگی لوله آب از بین رفتهاند، اتفاق قابل تأسفی که امکان احیای این اسناد را منتفی کردهاست. مدیر روابط عمومی سازمان اوقاف اخیراً در گفتگو با خبرگزاری فارس این مسئله را تکذیب کردهاست. در همین خصوص، یک منبع آگاه و موثق (پژوهشگر و استاد دانشگاه) در گفتوگویی، جزئیات این ماجرا را در اختیار «جوان» قرار داده و تأکید کرده که انکار این مشکل از احیا و نجات این اسناد جلوگیری میکند.
وضعیت نگهداری آرشیو مرکزی اسناد اوقاف به چه شکل است؟
سازمان اوقاف دارای یک آرشیو مرکزی در خیابان نوفل لوشاتو است که در طبقه منفی دو یک ساختمان قرار دارد که قبلاً از شهرداری خریداری شدهبود. این طبقه قبلاً در ساختمان خریداری شده، محل استخر بودهاست! وقتی سازمان اوقاف این ساختمان را خریداری کرد، این استخر را به آرشیو مرکزی اسناد خود تبدیل کرد. ظاهراً راههای ورودی آب را بسته و استخر را تبدیل به آرشیو کردند. این تبدیل وضعیت خودش یک مسئله مبهمی است که محلی به اهمیت آرشیو مرکزی اسناد در جایی تعبیه شده که از همان روز نخست میتوان حدس زد بعداً با مشکلاتی مواجه خواهد بود.
ماجرای تجمیع اسناد در سازمان اوقاف چیست؟
در سالهای اخیر سازمان اوقاف شروع کرد به تجمیع اسناد. این تجمیع اسناد به این شکل بود که از همه شهرستانها و مراکز استانها، درخواست اصل اسناد کرد تا در یک آرشیو مرکزی نگهداری شود. این نوع تجمیع اسناد قبلاً هم در کشورهای دیگر تجربه شده و کار بسیار خطرناکی است و به هر حال یک اتفاق ناخواسته موجب میشود که همه اسناد از بین بروند و در مجموع تجمیع اسناد، ضریب امنیت بسیار پایینی دارد. در صورتی که اسناد تقسیم باشد در استانهای مختلف، اگر هم اتفاقی بیفتد، حداکثر بخشی از این اسناد از بین میرود. ولی زمانی که تمام اسناد در یک مکان تجمیع میشوند، همه اسناد در معرض خطر قرار دارند.
آیا شما به عنوان یک پژوهشگر ارشد به اسناد ملی الکترونیکی شده دسترسی دارید؟
سازمان اوقاف ادعاهایی در این رابطه مطرح ⁿ کرده، اما واقعیت چیز دیگری است. مدیر کل روابط عمومی و روابط بینالملل سازمان اوقاف هم در مصاحبهای با خبرگزاری فارس عنوان کرد که همه اسناد سالم هستند، جای نگرانی نیست و از همه اسناد هم نسخه الکترونیکی داریم. به جد به شما میگویم که چنین چیزی نیست. بسیاری از اسناد ملی سازمان اوقاف اصلاً نسخه الکترونیکی ندارند و آنچه از بین رفته دیگر قابل احیا نیست. مسئله مهم که در این میان وجود دارد و دلیل اهمیت دادن به این اسناد است، اینکه این اسناد اصلاً اسناد سازمانی نیستند و این اسناد ملی هستند. موضوع وقف و اوقاف یک بخشی از تاریخ ایران است. اصلاً اینطور نیست که یک سند وقفی یا یک وقفنامه فقط موضوعیت اداری و سازمانی داشته باشند. ما از طریق این وقفنامهها صدها نکته تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به دست میآوریم.
اهمیت اسناد از نظر تحقیقی و اجتماعی چه بود؟
پژوهشگران اذعان دارند که برای بررسی پیشینه تاریخ و فرهنگ ما و حتی صحتسنجی اموال وقفی، وجود این اسناد ضروری بود.
متأسفانه سازمان اوقاف در طول سالیان گذشته در خصوص پژوهشهای اجتماعی و تاریخی، بسیار بسته عمل کردهاست؛ یعنی نه اسناد را در اختیار محققان قرار داده و نه دانشجویانی که میخواستند پایاننامه خود را در زمینه اسناد به انجام برسانند، موفق به دسترسی به این اسناد شدهاند. در مجموع نوع نگاه حراستی به این اسناد که نه فقط اسناد وقفی بلکه واقعاً اسناد ملی هستند، موجب میشود در شرایطی که اتفاقی برای اسناد بیفتد، امکان بحث و حل مشکل وجود نداشته باشد. تصور کنید که میشد با دسترسی به مثلاً یکصد سند، یکصد پایان نامه اجتماعی – حقوقی که ارزش تاریخی هم دارند، انجام داد. اگر این اتفاق میافتاد حداقل از این اسناد نسخهای در آن پایاننامه وجود داشت یا تصاویر اسناد و املاک در اختیار محققان و به طور کلی این دسترسیها نوعی ضمانت برای ماندگاری این اسناد بود.
کتمان این مسئله چه تبعاتی دارد؟
وقتی به هر دلیلی یک چنین حوادثی برای مجموعهای از اسناد ملی رخ میدهد، میتوان از آن به عنوان فاجعه یاد کرد. این اتفاقات که با تمرکز اسناد در یک مکان، همه آنها را به نابودی میکشاند، قابل جبران نیست. من با دیگر کارشناسان و متخصصان این حوزه هم صحبت کردهام و همگی هم نظر هستند که وقتی چنین حوادثی کتمان میشود، تبعات ناگوار متعددی خواهد داشت. از یکطرف زمانی یک اتفاقی میافتد و ما مسئولیت آن را میپذیریم و به نسبت عمق فاجعه شروع میکنیم به کمک خواستن از دیگر نهادها و با کمک گرفتن از دیگر مراکز، مشکل را مرتفع میکنیم.
مراکزی همچون سازمان اسناد یا کتابخانههای ملی و سازمانی که بخش مرمت دارند میتوانند در این موقعیت به حل مشکل کمک کنند. این اسناد باید در یک وضعیت خاصی خشک و ریکاوری شود.
وقی ضربه به اسناد ملی کتمان میشود، نمیتوان به احیای آن کمک کرد و ما علاقهمندان به اسناد بیش از هر چیزی نگران این هستیم که این نوع کتمان باعث آسیب بیشتری به اسناد ملی شود.
اگر نجات بخشی این اسناد با سرعت عمل و با همکاری مراکز مختلف انجام شود حتماً نتیجه بهتری دارد، اما وقتی کتمان شود و عده معدودی در خود سازمان اوقاف بخواهند اسناد باقیمانده را ریکاوری کنند، بدون شک زمان زیادی را از دست خواهند داد و حتماً بخشی از این اسناد هم از بین خواهند رفت. اگر هم واقعاً اتفاقی نیفتاده آنطور که مسئولان اوقاف میگویند، پس اجازه بدهند خبرنگاران از آن مجموعه بازدید داشته باشند. در غیراینصورت اتفاق ناگواری افتاده که ممکن است واقعاً قابل جبران نباشد.
ارسال نظر