گاف بزرگ آموزش و پرورش در کتاب درسی/ متن را از اینترنت برداشته بودند
در ابتدای کتاب درسی دهم که هنوز اصلاح هم نشده، شعری از عطار آوردهاند که بیشتر شبیه اشعار مریم حیدرزاده است. جالب است که در ملحقات «مصیبتنامه» عطار با تصحیح استاد شفیعی کدکنی دیدم که ایشان نوشتهاند انتساب این شعر نه به عطار، که به شاعران درجه 2 و 3 هم جای اعتراض و شکایت برایشان باقی میگذارد.
کارشناسان زبان و ادبیات فارسی با انتقاد از روند تألیف کتابهای درسی ادبیات در مدارس و دانشگاهها، درباره ضعف دانشآموزان و دانشجویان در مهارت خواندن و نوشتن و نیز روگردانی آنها از ادبیات هشدار میدهند.دکتر اسماعیل امینی و دکتر امیر الهامی استادان ادب فارسی در گفت و گو با خراسان،از ریشه های این معضل می گویند
سالهاست استادان و کارشناسان ادبیات فارسی به کتابهای درسی ادبیات انتقاد میکنند و میگویند به جای اینکه ذهن دانشآموزان را با مسائل دستور زبان پر کنیم، باید آنها را با زیباییهای ادبیات آشنا کنیم تا به خواندن متون فارسی علاقهمند شوند. علاوه بر این، هر از گاهی اشکالات محتوایی و نگارشی کتابهای درسی در فضای مجازی دست به دست میشود. تازهترین انتقادها به کتابهای درسی ادبیات، هشتم آبان در نشست «ضرورت توجه به زبان و ادبیات فارسی و کارکردهای آن در جامعه امروز» مطرح شد. در این نشست که در حوزه هنری برگزار شده بود، دکتر فریبا داودی مقدم درباره علت تنفر دانشجویان و دانشآموزان از درس ادبیات فارسی گفت: «ما چه هویت فرهنگیای به ادبیات دادهایم که دانشجو به اینجا رسیده است؟ اگر از منظر زیباییشناسی ادبیات را به دانشآموزان میآموختیم، چنین میشد؟ مسئله زبان و ادبیات بهشدت در دانشگاهها ضعیف شده و باید پژوهشگران و دلسوزان عرصه ادبیات فارسی را متوجه این آسیب کرد». دیگر کارشناس این نشست، مهدی صالحی بود که گفت: «طبق آمار صدا و سیما، ۷۵ درصد خانوادهها گفتهاند که فرزندانشان از درس ادبیات فارسی متنفرند». با اینکه منبعی از این آمار در دسترس نیست، ولی با مشاهده شواهد و قراین میتوان گفت تعداد دانشآموزان و دانشجویانی که به درس ادبیات فارسی اهمیت نمیدهند، کم نیست و باید آن را یک هشدار جدی تلقی کرد. درباره اشکالات کتابهای درسی ادبیات در مدارس و علل دلزدگی دانشآموزان از درس ادبیات فارسی با دکتر امیر الهامی و دکتر اسماعیل امینی، دو کارشناس تدریس ادبیات فارسی گفتوگو کردهایم.
ضعف شدید دانشآموزان و دانشجویان در خواندن
دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی و مدرس نمونه ادبیات با اشاره به اینکه دانشجویان و دانشآموزان ما توان خواندن متن را ندارند و به دلیل این که نمیتوانند بین متن، معنا و خوانش صحیح آن ارتباط برقرار کنند، با آن احساس بیگانگی میکنند، گفت: «به رغم این که نرمافزارهایی برای خواندن صحیح متون فارسی تهیه شده، باز هم ضعف خوانش شدید در بین دانشآموزان و دانشجویان به چشم میخورد. در مقطع متوسطه اول به جای این که ادامه جریان خوانش در ابتدایی را پیگیری کنیم، به آموزش بی حد و حصر مسائل دستوری و بلاغت ادبی میپردازیم. دوم اینکه نسل هر دوره سلیقه و ذائقهای متناسب با اندیشههای خودش دارد. بنابراین متنی که 30 سال پیش مطلوب بوده، الزاماً در دوره فعلی مطلوب نیست. ما نیاز داریم متناسب با اندیشه نوجوان امروز در متنها دخل و تصرف کنیم. وقتی متنی را در کتاب درسی میآوریم که تفسیر آن در ذهن یک گروه سنی نمیگنجد، یعنی در انتخاب متن اشتباه کردهایم. برای مثال شعر «طوطی و بازرگان» مولانا را برای دوره ابتدایی آوردهاند که یک موضوع نمادین دارد. من نمیتوانم با ظاهر این داستان، هم دانشآموز کلاس پنجم را قانع کنم و هم دانشآموز دوازدهم را. وقتی جمعِ اینها رعایت نشود، نوعی دلزدگی برای بچهها به وجود میآورد و به ادبیات به چشم یک مقوله کهنه نگاه میکنند که برای دوره امروز کاربردی ندارد. از کهن تا کهنه خیلی فاصله است».
لزوم آشنایی دانشآموزان با متنهای فاخر ادبیات
این مدرس ادبیات از تکصدایی کتابهای درسی هم انتقاد کرد و گفت: «در کتابهای درسی دوره متوسطه بیش از حد معمول به ادبیات دفاع مقدس پرداخته شده است. در هر بخش کتاب، یک متن از دفاع مقدس داریم. به طور مثال در کتاب مقطع دوازدهم در بخش ادبیات حماسی یک داستان دفاع مقدس داریم؛ در بخش روانخوانی همینطور، در بخش «گنج حکمت» همینطور و... . در مجموع در یک سال شش درس از دفاع مقدس داریم. این گسترش، ارزش آن را کم میکند. اگر میخواهیم این اندیشهها حفظ شود، نباید کاری کنیم که ارزششان پایین بیاید. نکته دیگر این که در هر زمینهای باید بهترین متنها را انتخاب کنیم. ما رمان «زمین سوخته» احمد محمود را داریم. چرا از این کتاب ،متن انتخاب نکنیم تا بچهها با آثار فاخر دفاع مقدس آشنا شوند»؟
شعر جعلی منتسب به عطار در کتاب مقطع دهم!
دکتر امیر الهامی در ادامه به اشکالات متعدد کتابهای درسی اشاره کرد که بعضیهایشان در چاپهای جدید اصلاح شده و بعضیهایشان هم همچنان به قوت خود باقی هستند: «وقتی میخواهیم در کتاب درسی از «کلیله و دمنه» بگوییم، حق نداریم از چاپهای کوچه بازاری انتخاب کنیم و باید از تصحیح استاد مینوی بیاوریم. در کتابهای درسی دوره قبلی، متنی را از کتاب سیرالملوک(سیاست نامه) آورده بودند. بهترین تصحیح این کتاب از هیوبرت دارک است. ما متن کتاب درسی را خواندیم و دیدیم چیزهایی در آن آمده که به لحاظ عقلی محل شک است؛ به طور مثال در آن آمده بود: «و او را به یوزبانان سپردند». با تصحیحِ دارک مقابله کردیم و دیدیم در آن واژه «یوزبان» وجود ندارد و «روزبان» بوده! محض رضای خدا نسخه بدلی هم نبود که بگوییم در آن «یوز» آمده! یعنی متن را از اینترنت برداشته بودند! در ابتدای کتاب درسی دهم که هنوز اصلاح هم نشده، شعری از عطار آوردهاند که بیشتر شبیه اشعار مریم حیدرزاده است. جالب است که در ملحقات «مصیبتنامه» عطار با تصحیح استاد شفیعی کدکنی دیدم که ایشان نوشتهاند انتساب این شعر نه به عطار، که به شاعران درجه 2 و 3 هم جای اعتراض و شکایت برایشان باقی میگذارد. بعد کتاب درسی را با این شعر بازاری منسوب به عطار آغاز کردهاند! به قول عادل فردوسیپور گل نکردن این توپ سختتر از گل کردنش است. دلزده کردن بچهها از ادبیات سختتر از علاقهمندکردن آنها به ادبیات است!
خواندن شعر سعدی برای یافتن مُسند!
دکتر اسماعیل امینی، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی هم از منتقدان کتابهای درسی ادبیات است و در صفحه شخصیاش اشکالات محتوایی و ساختاری این کتابها را گوشزد میکند. او معتقد است کتاب درسی ادبیات، مجله نیست که از جاهای مختلف در آن متن بگنجانیم یا متنهایش را با هر رخداد و اتفاقی بلافاصله عوض کنیم: «باید متونی در کتابهای درسی ادبیات گنجانده شود که رغبت مطالعه آنها در نسل جوان ایجاد شود؛ متونی که قابلیت ماندگاری در زمان را دارند. الان به محض اینکه مدیر تألیف کتاب درسی تغییر میکند، متون قبلی کنار گذاشته میشود. کسی که قبلاً مسئول کتابهای ادبیات بوده، در کتابهای درسی سوم ابتدایی تا مقاطع بالاتر از خودش متن گذاشته است؛ کسی که اصلاً به نویسندگی مشهور نیست. دیگر اینکه کتاب درسی به تست و نکته تبدیل شده است؛ یعنی اگر دانشآموز شعری از سعدی را هم میخواند، آن را برای پیدا کردن مسند و متمم میخواند. در حالی که این مسائل تخصصی برای دوره تعلیمات عمومی ضرورتی ندارد. دانشآموزان ما چهار رباعی در ذهن ندارند یا نمیتوانند 10 بیت از شاهنامه را بخوانند، ولی تا دلتان بخواهد نکته کنکوری بلدند».
پیشنهاد واگذاری تألیف کتاب درسی ادبیات به دانشگاهها
این پژوهشگر و استاد دانشگاه، نقش دانش و سواد معلمهای ادبیات را در بیعلاقگی دانشآموزان به ادبیات، کمتر از رویکرد آموزش و پرورش در تألیف کتابهای درسی میداند: «مشکل از رویکرد آموزش و پرورش است که به متون کهن و حتی معاصر با بدبینی نگاه و فکر میکند با محور فکریاش سازگار نیست. بعد متنهای هیجانزده سیاسی و روزنامهای را جایگزین میکند که اصلاً به نفع فرهنگ کشور نیست. دیگر اینکه مدرسهها، آموزشگاه کنکور شدهاند. چه چیزی مهم است؟ آنچه در کنکور میآید. من درباره کتابهای درسی زیاد نوشته و بارها مراجعه کردهام. اول اینکه به اشکالاتی که در کتابها وجود دارد، اهمیت نمیدهند. دیگر اینکه هر نظریه جدیدی را بلافاصله وارد کتابهای درسی میکنند که بعد از مدتی بیاعتبار میشود و متأسفانه بچههای یک نسل با همان نظریههای باطل شده بار میآیند. به نظرم باید منبع و مرجع کتاب درسی از دولت به مراکز علمی مانند گروههای ادبیات دانشگاههای بزرگ واگذار شود تا کتابهایی تهیه و معلم و مدرسه به انتخاب خودشان یک کتاب را تدریس کنند تا رقابت ایجاد شود. کتابِ واحد رانت ایجاد میکند».
ارسال نظر