هشدار! مراقب باشید اسیر این سندروم نشوید!
همهی ما انسانها در زندگی به دنبال تلاش هستیم تا رشد کنیم و استعدادهای بالقوهمان را پرورش دهیم. درواقع، همه ما انسانها پتانسیلهایی داریم و سعی میکنیم تا این پتانسیلها را بالفعل کنیم تا بتوانیم به کمال مطلوب دست پیدا کنیم، اما دستیابی به کمال همیشه مثبت نیست.
این روزها کمالگرایی، بیعیب و نقص بودن در تمام زمینههای زندگیِ جوانان تجلی کرده است. آنها نهتنها میخواهند ازنظر وضع مالی در بالاترین سطح قرار بگیرند بلکه تلاش میکنند تا ازنظر ظاهری کامل باشند. دوروبرمان کم نیستند جوانانی به خاطر جستجوی کمال و بیعیب و نقصی، آینده را برای خودشان تیره و تار کردهاند چراکه ایدهآلگرا هستند و جز به کمال و بهترین بودن رضایت نمیدهند. نسل جدید انتظارات بالایی از دیگران دارند و نسبت به نسلهای قبلی انتظارات بیشتری از خود دارند؛ اما یک سؤال مهم: آیا انتظار بهترین بودن از خودمان نگرانکننده است؟
دکتر مونا عباسی، متخصص روانشناسی سلامت، رواندرمانگر و روانکاو میگوید برخلاف آنچه افراد تصور میکنند که کمالگرایی یک محرک سالم است، اما اینطور نیست؛ کمالگرایی نهتنها میتواند شما را از زندگی ناراضی کند بلکه میتواند سلامت روان افراد را نیز به خطر بیندازد.
همهی ما انسانها در زندگی به دنبال تلاش هستیم تا رشد کنیم و استعدادهای بالقوهمان را پرورش دهیم. درواقع، همه ما انسانها پتانسیلهایی داریم و سعی میکنیم تا این پتانسیلها را بالفعل کنیم تا بتوانیم به کمال مطلوب دست پیدا کنیم، اما دستیابی به کمال همیشه مثبت نیست. دکتر عباسی با تقسیم کمالگرایی به سالم و ناسالم میگوید: «فردی که دارای ویژگی کمالگرایی مطلوب یا سالم است، در مسیر زندگی به دنبال اهدافی است که برای آنها تلاش میکند و این تلاشها به او احساس لذت بخشی میدهد»
عباسی در خصوص کمالگرایی ناسالم میگوید: «فردی که دارای ویژگیهای کمالگرایی نامطلوب یا ناسالم است، معمولاً اهداف دستنیافتنی، غیرمنطقی یا غیرمعقول را دنبال میکند. این افراد معمولاً فقط به نتیجه و رسیدن به هدف فکر میکنند و همیشه در طولِ مسیرِ رسیدن به اهداف احساس بیقراری، اضطراب و ناامیدی دارند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «افراد دارای کمالگرایی ناسالم، به دلیل آنکه ایدهآل و استانداردهای زندگیشان بسیار بالاست، درنهایت حالتهایی مثل افسردگی و احساس عزتنفس پایین را تجربه میکنند.»
عباسی با اشاره به علائم سندروم پرفکشنیسم یا کمالگرایی افراطی میگوید: «در این سندرم، فرد حتی با رسیدن به اهداف، آرزوها و انتظارات، احساس رضایت ندارد و حال خوبی را احساس نمیکند؛ درواقع این فرد همیشه احساس بیقراری دارد و همیشه احساس میکند کار نیمهتمام دیگری وجود دارد؛ درست مثل کوهنوردی که یک قله را فتح میکند و احساس میکند یک قله دیگری وجود دارد که باید فتح کند و به همین ترتیب همیشه در پی جستجوی فتح کردن قلههایی است که تمامی هم ندارد.»
این روانشناس، کمالگرایی افراطی را نوعی اختلال شخصیت میداند و میگوید: «کمالگرایی افراطی میتواند جزو زیرمجموعه اختلالهای شخصیت وسواس و اجبار به انجام یک کار قرار بگیرد؛ چون این افراد هیچ حد متوسطی در زندگیشان برای انجام کارها قائل نیستند و همیشه احساس میکنند که باید کارها را به نحو احسن انجام دهند؛ بنابراین، شکست و انجام ندادن درست کارها برای آنها احساس اضطراب و هراسهای زیادی را ایجاد میکند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «اضطراب و هراسِ نگرانکننده در این افراد باعث میشود آنها از انجام دادن کارها سر باز زنند و یک الگوی اجتنابی در انجام کارها داشته باشند؛ بهعبارتیدیگر، فرد با این ذهنت منفی که مبادا کار را خراب کند یا شکستی در هدفش داشته باشد، وارد مقوله کاری نمیشود و غالباً از تلاش برای رسیدن به اهدافش دست برمیدارد.»
عباسی سرمنشأ ظهور سندروم پرفکشنیسم در نوجوانان و جوانان را خانوادهها میداند و میگوید: «معمولاً والدین کمالگرا، فرزندان کمالگرایی را تربیت میکنند؛ این پدر و مادرها بدون در نظر گرفتن تواناییها و استعدادهای فرزندشان، از همان کودکی از او انتظارات بالایی دارند و حتی گاهی والدین تمایل دارند تا فرزندشان ادامهدهنده آرزوهای ناتمام خودشان باشند. این دسته والدین، این ذهنیت را در فرزندشان ایجاد میکنند که تو باید تنها برحسب معیارهایی که ما تعیین میکنیم فلان کار یا رفتار را انجام دهی.»
این روانشناس در نقطه مقابلِ والدین سختگیر، به والدینی اشاره میکند که فرزندشان را بیشازاندازه تشویق میکنند: «والدینی که فرزندشان را بیشازاندازه تشویق میکنند نیز میتوانند باعث ایجاد سندروم پرفکشنیسم در فرزندشان شوند. درواقع، این دوست داشتنهای شرطی و تشویقها به کودک این پیغام را میدهد که ما خودت را دوست نداریم بلکه آن رفتار، دستاورد و موفقیتت برای ما لذتبخش است و اینها باعث میشود تا تو را دوست داشته باشیم.»
عباسی این دوست داشتنهای شرطی را عامل ایجاد اضطراب در کودکان میداند: «بچهها با اینگونه دوست داشتنها از طرف والدین، تصور میکنند همیشه باید به دنبال راضی کردن والدینشان باشند و وقتی احساس میکنند نمیتوانند انتظارات پدر و مادرشان را برآورده کنند، دچار ناتوانی، ناامیدی و افسردگی میشوند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «علاوه بر اینکه سبک فرزندپروری والدین در ابتلای فرزندان به این سندروم تأثیر دارد، اما نوع سرشت یا خلقوخوی بچهها هم میتواند تأثیرگذار باشد. درواقع، بعضی بچهها به دلیل مسائل سرشتی یا ژنتیکی، سختگیریهای زیادی نسبت به خودشان دارند.»
به گفته عباسی، سن نوجوانی زنگ خطری برای ابتلا به این سندروم است: «بچهها در دوران کودکی شاید خیلی متوجه انتظارات بالای والدین و کمالگرایی نشوند، اما با ورود به سن بلوغ، نوجوان احساس میکند که باید یک مقدار به سرنوشتش جدیتر نگاه کند و از سن نوجوانی به بعد، به دلیل مواجه با چالشهایی مثل انتخاب رشته و شغل، کمالگرایی افراطی در نوجوانان پررنگتر میشود.»
این روانشناس میگوید بیش از ۲۵ درصد از نوجوانان و جوانان جامعه دچار الگوی منفی افراطی کمالگرایی هستند: «متأسفانه سطح کمالگرایی در نوجوانان تا حدی بالا است که بررسیها نشان میدهد نوجوانان و جوانان به دلایلی مثل کمالگرایی و انتظاراتی نظیر کسب نمره بالا، رتبه برتر در کنکور یا یکشبه ثروتمند شدن دست به خودکشی میزنند.»
راههای شناسایی سندروم پرفکشنیسم
عباسی درباره سنجش میزان کمالگرا بودن افراد توضیح میدهد: «یکی از روشهای اطمینانبخش برای دستیابی به تشخیص میزان کمالگرایی، مراجعه به متخصص و روانکاو است که در این روش با استفاده از پرسشنامه، میزان کمالگرایی مثبت و منفی فرد نمرهگذاری و ارزیابی میشود.»
این روانشناس یکی دیگر از روشهای سنجش کمالگرایی را خودارزیابی دانست و افزود: «افراد میتوانند با خودکاوی و ارزیابی خود بررسی کنند که آیا بعد از رسیدن به هدفشان احساس لذت میکنند یا همچنان احساس نگرانی و اضطراب دارند؟، آیا فرجام یک کار برایشان مهم است یا کیفیت کار؟، آیا از ترس اینکه نتوانند کاری را بهطور کامل انجام دهند، مرتب آن را عقب میاندازند؟؛ اینگونه خودارزیابیها میتواند در تشخیص میزان کمالگرایی مؤثر باشد.»
سندروم پرفکشنیسم میتواند خطرناک باشد
عباسی درباره خطرات کمالگرایی افراطی میگوید: «هنگامیکه فرد، هدف و احساس مثبت بودن خودش را با دستاوردها و استاندارهای بالایی میسنجد، زمانی که نتواند به نتیجه دلخواهش برسد، خودش را سرزنش کرده و احساس بهدردنخور بودن میکند. این احساس درنهایت منجر به کمبود اعتمادبهنفس، احساس شرم، احساس گناه، احساس خجالت در ارتباط با دیگران و خودکمبینی میشود.»
عباسی میگوید افرادی که دچار سندروم پرفکشنیسم هستند غالباً اشتباهات خودشان را خیلی زود فراموش نمیکنند و مرتب نشخوار ذهنی دارند: «احساسات منفی در این افراد گاهی در حدی است که نسبت به خودشان تصویر منفی پیدا میکنند؛ همچنین، چون خود ایدهآل این افراد با خود واقعیشان خیلی فاصله دارد و اغلب احساس میکنند که هیچوقت نمیتوانند به آن استانداردهای خودشان برسند، متأسفانه دست به خودکشی میزدند.»
عباسی بهمنظور پیشگیری از سندروم کمالگرایی افراطی میگوید: «خانوادهها باید دست از مقایسه فرزندشان با دیگران بردارند و در دوران مدرسه سعی کنند نمرات فرزندشان را با خودش مقایسه کنند نه با همکلاسیهایش؛ همچنین والدین باید استعدادهای منحصربهفرد فرزندشان را شناسایی و آنها را تقویت کنند؛ والدین نباید بنا به خواسته خود، فرزندشان را در مسیری هدایت کنند که استعداد و پتانسیلی در آن زمینه ندارد. این رفتارها باعث رشد هویت و شخصیت در کودکان میشود.»
این رواندرمانگر ادامه میدهد: «والدین از همان کودکی باید این حس را در فرزندشان ایجاد کنند که ارزشمند بودن فقط رسیدن به هدف نیست بلکه تلاش کردن مهم است. همچنین اگر کودک اقدامات کوچکی برای رسیدن به اهدافش انجام میدهد، والدین میتوانند او را تشویق کنند؛ حتی به بزرگسالان پیشنهاد میکنم که اگر برای رسیدن به هدفی کارهایی انجام میدهند، به خود جایزه بدهند و خودشان را تشویق کنند.»
عباسی در پایان تأکید میکند: «اگر احساس میکنید که کمالگرایی در توانایی شما برای داشتن یک زندگی شاد اختلال ایجاد کرده یا باعث شده تا به دنبال آسیب رساندن به خود یا دیگران باشید، حتماً به روانپزشک یا متخصص سلامت روان مراجعه کنید چراکه درمان، بهویژه درمان شناختی-رفتاری به شما کمک میکند روشهای جدیدی برای تفکر در مورد اهداف و دستاوردهای خود بیاموزید.»/ ایرنا
ارسال نظر