آیا مردگان در عالم برزخ همدیگر را می شناسند؟/ حقایق جالب درباره دنیای مردگان
روح مومن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد، چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مومنان دیگر .
همه ما حقایقی از عالم برزخ شنیده ایم اما در این مطلب اطلاعات جالبی را درمورد این عالم که میان زندگی و حیات دنیوی تا روز قیامت است برای شما جمع آوری کرده ایم که در ادامه خواهید خواند.
طبق آنچه از قرآن و سنت استفاده میشود، انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار میگیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجهای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر میبرد.
در برخی روایات آمده که وقتی مومنی از دنیا می رود مومنان موجود در عالم برزخ به استقبال او می آیند و به او خوشآمد می گویند و از او سراغ احوال دوستان و مومنان موجود در دنیا را می گیرند؛
از عالم برزخ گفته شده است که ارواح مؤمنین یکدیگر را ملاقات میکنند و از یکدیگر سؤال میکنند، حتی همدیگر را میشناسند، هنگامی که روح تازهای بر آنها وارد میشود، به هم میگویند او را به حال خود وابگذارید، چون از واقعه عظیمی به سوی ما آماده است. سپس از وی میپرسند آیا فلان کس را دیدی؟ بر سر او چه آمد؟ چه شد؟ اگر بگوید من که آمدم زنده بود اظهار امیدواری میکنند که او هم نزد آنها بیاید. ولی اگر بگوید از دنیا رفته بود میگویند (بیچاره) سقوط کرد و این اشاره به این دارد که چون به بهشت برزخ نیامده، حتماً به دوزخ برزخی رفته است.
روح مومن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد، چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مومنان دیگر . همه این ارتباط ها و ملاقاتها و انسها هم بر اساس سنخیت و انجذاب الهی است.
هر فرد مومن به هر مومن دیگر به حساب ایمان وی انجذاب خاص داشته و در صورت امکان با او در ارتباط بوده، در صورت عدم امکان طشراره آن بر دلها (ی ناپاک پر از حرص دنیای کافران) شعلهور است. الب آن است.
در مقابل ملاقات ارواح کفار با یک دیگر در برزخ هم ظهور برزخی انسها و ارتباطهای ناپاک و آتشی و در جهت کفر و ضلال است، به همین جهت ملاقاتهای برزخی آنان ظهور برزخی انسها و ارتباط های دنیوی بوده و باطن آن ها است که در برزخ به مقتضای آن نظام ظاهر میگردد. این ملاقاتها مایه رنجش و عذاب بیش تر آنان میشود.
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سرزده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پروندهاش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سربرد.
روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی میکرد، به سر میبرد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار میشود. اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراه میگذارند.
حضرت صادق صلوات اللَّه علیه:
ارواح مؤمنان در صفت بدنها در درختی از بهشت هستند همدیگر را می شناسند و صحبت می کنند چون روح تازه واردی بیاید گویند: این از هول بزرگی بیرون آمده بگذارید آرام گیرد، آن گاه می پرسند: فلانی و فلانی چه کردند؟ اگر گوید: وقت مرگ من زنده بود، امیدوار باشند که پیش آنها آید و اگر گوید پیش از من مرده است گویند: «قد هوی هوی» یعنی به عذاب افتاده اگر از پرهیزکاران بود پیش ما می آمد.
(کافی ج ۳/ ۲۴۴ - تفسیر أحسن الحدیث، ج۱، ص: ۲۸۸)
آیا مرده ها در برزخ همدیگر را می شناسند؟
طبق روایات اهل بیت (ع) اموات، در عالم برزخ، دارای بدنهایی غیر مادّی و شبح گونه ای هستند که با آن ابدان در عالم برزخ زندگی می کنند و همدیگر را نیز می شناسند. در عالم برزخ هر شخصی جایگاه خاصّی برای خود دارد، که شبها را در آن به سر می برد ؛ امّا روزها عدّه ای از آنها به وادی السّلام منتقل می شوند که بهشت عالم برزخ است و عدّه ای دیگر نیز به وادی برهوت برده می شوند که جهنّم برزخی است. همچنین هر کس ــ اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن ــ بسته به عمل و مرتبه ی وجودی خود ، گاه اجازه می یابد تا از اهل خود در دنیا دیدار نماید.
عَنْ حَبَّهَ الْعُرَنِیِّ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَی الظَّهْرِ فَوَقَفَ بِوَادِی السَّلَامِ کَأَنَّهُ مُخَاطِبٌ لِأَقْوَامٍ فَقُمْتُ بِقِیَامِهِ حَتَّی أَعْیَیْتُ ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّی مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ حَتَّی نَالَنِی مِثْلُ مَا نَالَنِی أَوَّلًا ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّی مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ وَ جَمَعْتُ رِدَائِی فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ أَشْفَقْتُ عَلَیْکَ مِنْ طُولِ الْقِیَامِ فَرَاحَهَ سَاعَهٍ ثُمَّ طَرَحْتُ الرِّدَاءَ لِیَجْلِسَ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا حَبَّهُ إِنْ هُوَ إِلَّا مُحَادَثَهُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤَانَسَتُهُ قَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّهُمْ لَکَذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ کُشِفَ لَکَ لَرَأَیْتَهُمْ حَلَقاً حَلَقاً مُحْتَبِینَ یَتَحَادَثُونَ فَقُلْتُ أَجْسَامٌ أَمْ أَرْوَاحٌ فَقَالَ أَرْوَاحٌ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی بُقْعَهٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلَامِ وَ إِنَّهَا لَبُقْعَهٌ مِنْ جَنَّهِ عَدْن.
حبّه عرفی گوید: با امیر مومنان به سوی پشت کوفه خارج شدیم ؛ امیر المومنین (ع) در پشت کوفه در وادی السلام ایستاده بود و گویی با کسانی سخن می گفت. من نیز با او ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم تا اینکه ملول شدم، دوباره برخاستم و ردایم را جمع کرده و گفتم یا امیرالمومنین من بر تو نگرانم از ایستادن زیاد، بنشین و استراحت کن ! سپس ردایم را بر زمین پهن کردم تا بنشیند. فرمودند: ای حبّه آنچه دیدی نبود مگر سخن گفتن و مؤانست با مؤمن.
گفتم یا امیرالمومنین ! آنها نیز چنین هستند؟ فرمود: آری اگر آنچه من می بینم برای تو هم کشف می شد، می دیدی که مؤمنان حلقه وار نشسته و با هم سخن می گویند. گفتم اجسادند یا ارواح؟ فرمودند: ارواح؛ و مومنی نمی میرد مگر اینکه به روح او گفته می شود: به وادی السلام ملحق شو. همانا وادی السلام قطعه ای از بهشت عدن است.
(بحار الأنوار ، ج۵۸ ،ص۵۱)
عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ لِلَّهِ جَنَّهً خَلَقَهَا اللَّهُ فِی الْمَغْرِبِ وَ مَاءُ فُرَاتِکُمْ هَذِهِ یَخْرُجُ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا تَخْرُجُ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُفَرِهِمْ عِنْدَ کُلِّ مَسَاءٍ فَتَسْقُطُ عَلَی ثِمَارِهَا وَ تَأْکُلُ مِنْهَا وَ تَتَنَعَّمُ فِیهَا وَ تَتَلَاقَی وَ تَتَعَارَفُ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ مِنَ الْجَنَّهِ فَکَانَتْ فِی الْهَوَاءِ فِیمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ تَطِیرُ ذَاهِبَهً وَ جَائِیَهً وَ تَعْهَدُ حُفَرَهَا إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَ تَتَلَاقَی فِی الْهَوَاءِ وَ تَتَعَارَفُ قَالَ وَ إِنَّ لِلَّهِ نَاراً فِی الْمَشْرِقِ خَلَقَهَا لِیُسْکِنَهَا أَرْوَاحَ الْکُفَّارِ وَ یَأْکُلُونَ مِنْ زَقُّومِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ حَمِیمِهَا لَیْلَهُمْ فَإِذَا طَلَعَتِ الْفَجْرُ هَاجَتْ إِلَی وَادٍ بِالْیَمَنِ یُقَالُ لَهُ بَرَهُوتُ أَشَدَّ حَرّاً مِنْ نِیرَانِ الدُّنْیَا کَانُوا فِیهَا یَتَلَاقَوْنَ وَ یَتَعَارَفُونَ فَإِذَا کَانَ الْمَسَاءُ عَادُوا إِلَی النَّارِ فَهُمْ کَذَلِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ.
ضریس کنّاسی از امام باقر (ع) روایت نمود که: خدا بهشتی در مغرب آفریده و آب فرات شما از آن می آید، و ارواح مؤمنان هر شب از گورهاشان بدان گرایند، و از میوههایش برای آنها افتد و از آن بخورند و در آن نعمت داده شوند و با هم ملاقات نمایند و همدیگر را بشناسند، و چون سپیده بدمد، از بهشت بجهند و در هوا میان آسمان و زمین بپرند و رفت و آمد کنند و چون خورشید برآید به گور خود رسند و در هوا با هم ملاقات نمایند و همدیگر را بشناسند. و فرمود: و خدا را دوزخی است در مشرق که آن را برای جایگاه کفار آفریده ؛ که شبانه در آن از زقّوم بخورند و از حمیم بنوشند و چون سپیده بدمد به سرزمینی در یمن بجهند به نام برهوت که از همه ی آتشهای دنیا گرمتر است و در آن با هم ملاقات کنند و همدیگر را بشناسند و چون شب شود به آتش بازگردند، و پیوسته چنین باشند تا روز قیامت.
(بحار الأنوار،ج۵۸ ،ص۵۱)
در حضور امام صادق (ع) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود:
ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار میکنند. آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات میکنند؟ فرمود: نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ بلی، و با یک دیگر گفتگو مینمایند و همدیگر را میشناسند . وقتی کسی را دیدی ،میگویی فلانی است.
(برقی، محاسن برقی، ص ۱۷۸ ، نشر دار الاحیا التراث العربی ، بیروت، ۱۴۰۸ ق)
در روایت دیگر درباره دیدار همه انسانها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود: ارواح المومنین فی حجرات فی الجنه، یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح مومنین در منازل بهشتاند. از طعامهای آن میخورند. از نوشیدنیهای آن مینوشند. همدیگر را میبینند و زیارت مینمایند. راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: فی النار یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح کفار در آتشاند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده میکنند. همدیگر را میبینند و با هم ملاقات و دیدار دارند.
(همان، ص ۱۷۸)
ارسال نظر