روزنامه اعتماد: تمایل ۶۰درصدی استارتاپها برای مهاجرت
آمارها از میل به مهاجرت بیش از ۶۰ درصدی فعالان استارتاپی ایران حکایت دارد.
روزنامه اعتماد نوشت: آمارها از میل به مهاجرت بیش از ۶۰ درصدی فعالان استارتاپی ایران حکایت دارد.
فعالین اکوسیستم فناوری و نوآوری کشور علاوه بر تحریمهای خارجی، با فیلترینگ گستردهای هم روبرو هستند؛ وضعیتی که در کنار عوامل دیگری موجب شده آمارها از میل به مهاجرت بیش از ۶۰ درصدیشان حکایت کند. اما آنهایی که ماندند و همچنان در این اکوسیستم فعالیت میکنند، به نظر میرسد امیدواری برای فعالیت اقتصادی را شکلی از مقاومت و کوشش روزمره تعریف میکنند که با کنشگری و تلاش برای حفظ منافع عمومی معنی پیدا میکند، چراکه باور دارند مردم یکی از داراییهای مهم اکوسیستم استارتاپی کشورند.
به گزارش اعتماد، بهتازگی در گزارشی از (Global Entrepreneurship Monitor) مشخص شده است که فعالین کسبوکارهای ایرانی هفتمین ریسکپذیر/ نترسترین کشورهای جهانند. با تاکید بر مفهوم امید برای پیشبرد کسبوکار در شرایط تورم و فلیترینگ ایران با فعالین کسبوکارهای نوآور کشور گفتوگو کردیم، این گزارش پاسخ حامد بیدی، تیمور ستارزاده، مهدی امیرپور، سحر افاضلی، سعید سوزنگر و سروش عابدین به سه پرسش کلی در این باره است؛ پرسشهایی با این مفهوم که دقیقا امید را در سازمانشان چه چیزی تعریف میکنند، وضعیت امید را این روزها در اقتصاد دیجیتال کشور چگونه ارزیابی میکنند و نسبت بهبود وضعیت اجتماعی و اکوسیستم استارتاپی کشور را چگونه میبینند؟
سیر وقایع تاریخی میگوید امیدوار باشیم
حامد بیدی، کنشگر حوزه حوزه فناوری: درک من از امید، نوع نگرش فردی یا جمعی نسبت به تلاشهایی است که انجام میدهیم. بنابراین امید میتواند نسبتی با رویاهای بلندپروازانه نداشته باشد و برای مثال صرفا به شکلی حداقلی برای زنده باقی ماندن نمود پیدا کند. زنده ماندن اکوسیستم استارتاپی در شرایطی که حتی نسبت به پایداری شبکه اینترنت اطمینان وجود ندارد، دارایی نامشهود کسبوکارها در شبکههای اجتماعی به رسمیت شناخته نمیشود، زمین تراز برای توسعه وجود ندارد، و از طرفی کلیت اقتصاد دچار بیماریهای جدیای است که خود را در تورم و کاهش روز به روز ارزش ریال نشان میدهد، بزرگترین هدف واقعبینانهای است که بسیاری از استارتاپها میتوانند برای خود داشته باشند. بنابراین اگرچه جای چندانی برای خوشبینی نیست، اما امید به بقا را میتوان در تلاشهای اعضای اکوسیستم شاهد بود.
گفتمان صیانتگری، روحیه امیدآفرین قبلی را از اکوسیستم گرفت
کسب و کارها در ایران اساسا در شرایط سخت شکل گرفتهاند و چالشهای پیدرپی کمتر به آنها فرصت برنامهریزی برای رویاهای بلندپروازانه داده است. با این حال تکنولوژی اینترنت و فراگیری ضریب نفوذ قابل قبول آن طی دهه نود از یک سو و باز شدن پای سرمایهگذاران خارجی پس از برجام از سوی دیگر باعث شد اکوسیستم استارتاپی کشور رشد قابل توجهی کند و به اهداف بزرگتری امیدوار باشد. اما این اتفاق را میتوان یک استثناء دانست. زیرا خیلی زود انبوهی از مشکلات، از محدودیتهای داخلی تا خروج از برجام، از محدودیتهای حقوقی تا رویکرد صیانتگری باعث شد اعضای این اکوسیستم به همان رویکرد امیدهای حداقلی بازگردند. در شرایطی که هر هفته خبر از تعطیلیها و تعدیلها و مهاجرت تیمها میرسد، حالا امید بسیاری از کسب و کارها به بقا تقلیل پیدا کرده است.
باید مقابل «تخریب خلاق» ایستاد
بر اساس آنچه از تجربیات تاریخی دیدهایم آزادیهای فردی و اجتماعی زیرساختی ضروری برای نوآوری و در پیآن «تخریب خلاق» است. بهبود وضعیت آزادیهای فردی و اجتماعی باعث میشود نقدها آزادانه مطرح شوند و بخشهایی از نخبگان که به اتهام نظرات یا سبک زندگی متفاوت در نظام تصمیمگیری و مدیریتی حذف شدهاند به ساختار حکمرانی بازگردند. از طرفی میتواند سرآغازی باشد بر آزادیهای سیاسی و اقتصادی که هر دو میتوانند در کاهش ناکارآمدیها و فسادها و انحصارها موثر باشد. در چنین شرایطی است که «انگیزه» به عنوان یک موتور محرک قوی در اقتصاد عمل میکند و فعالان اکوسیستم نوآوری نیز با امید به نتیجهبخشی تلاشهایشان میتوانند بزرگترین موانع را نیز پشت سر بگذرانند و با «تخریب خلاق» در مقابل محافظهکاران و انحصارهای سنتی بایستند. اینها همه مشروط بر این است که سیاستگذاران تصمیم بر واقعبینی در سیاستگذاریهای داخلی و خارجی بگیرند و قدمهای موثری در بهبود آزادیها بردارند. امری که اگرچه نسبت به وقوع آن خوشبین نیستیم، اما با نگاهی بر سیر تاریخی به آن امیدواریم.
گام اول رهایی از امیدِ مخرب است
تیمور ستارزاده، کارآفرین: به مفهومی در این سالها باور داریم با عنوان «رهایی از امید»، که یادآوری میکند باید از امیدهای مخرب و قدمی برنداشتن بگذریم. امیدواری زمانی که توجیهگر انفعال باشد، حرکت به جلو را ناممکن میکند. ما به امیدهایی باور داریم که از شرطهای لازم تحققشان مطمئنیم. از همین رو نقشه راه کسبوکارمان را با واقعبینی و پیشبینی سناریوهای مختلف بازتعریف کردهایم، تا در کنار تابآوری، از بحران به سلامت بگذریم. مشاهدهام درباره وضعیت این روزهای اکوسیستم نوآوری کشور میگوید بسیاری از کسبوکارهای اکوسیستم نوآوری از شوکهای اولیه بحران گذر کردهاند و بهخاطر ماهیت طراحی و ابزارهای تجاریشان، توانستهاند با بازتعریف استراتژی و حتی چشماندازشان از این مرحله با کمترین آسیب بیرون بیایند. بخشی از آنها هم در مقاطع مختلف دست از امید برداشتند و مهاجرت کردند، یا در فرآیند رفتنند. کارآفرینی در ایران، شکلی از بندبازی است که تکلیف افتادن و نیفتادنش را امید هم مشخص میکند. در یک سال اخیر رخدادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باعث شدند خیلیها تکلیفشان را با امیدها و تردیدهایشان روشن کنند.
فعالیت دراکوسیستم نوعی بندبازی است
جامعه را وزن نیروهایی چون احساس امیدواری، امنیت، سلامت روان عمومی و... پیش میبرد؛ اکوسیستم نوآوری ایران بخشی از جامعهای است که در پس هر تغییر، چالشهای جدیدی را هم در راهش دیده. بنابراین بهگمانم بخشی از امیدواری عمومی را شکلی از بدبینی ناگزیر همیشه تحتالشعاع قرار میدهد. باور دارم مردمی که بیشتر از امروز مجال داشته باشند به زندگی باکیفیت و رشد فردی فکر کنند، با نهادهای اجتماعی و اقتصادی کشور هم ارتباط سازندهتری خواهند داشت. معتقدم و امیدوارم به اینکه مردم باتجربه و رنجکشیده ایران عزیزمان، نظم جدید مطلوب را بازخواهند یافت؛ به شرطی که چشماندازشان را هم امید سازنده پر کند. درواقع امیدواری مثل دیگر مفاهیم انسانی و اجتماعی، دستخوش متغیرهای زیادی است و اگر امید به بهبود عنصر کلیدی تصمیمگیری باشد، خطرهای زیادی دارد؛ اما اگر امید سازنده را در تدوین برنامههای کوتاهمدت و واقعبینانه همراه کنیم، نتایج آن را خواهیم دید.
مردم و امید واقعبینانه مهمترین دارایی اکوسیستم استارتاپی کشور
مهدی امیرپور، مدیر روابطعمومی: بهطورکلی برای هر ساختن و خلقکردنی به رگههایی از امید نیاز داریم. کسبوکارهای جدید هم از این قاعده مستثنی نیستند و برای شروع فعالیتشان از امیدداشتن به این معنا ناگزیرند. با این تفاوت که چون در سایر کسبوکارها الگوهایی اصطلاحا امتحانپسداده وجود دارند، امید درکسبوکارهای استارتاپی و اینترنتی با عمری ۱۰ساله، امری بسیار پررنگ و مهمتر میشود.
اصطلاح «امید بدون خوشبینی» مفهوم دقیقی است که اتفاقا باید فعالین کسبوکارها به آن قائل باشند؛ چراکه با بخش دوم این عبارت [بدون خوشبینی]، از بخش مخرب امید دور میشوند و به سویههای احتمالات، نگرانیها و ریسکها با نگاهی واقعبینانهتر توجه میشود. دقیقا به همین دلیل است که این مفهوم در کسبوکارهای استارتاپی مهمتر میشود؛ کسبوکارهایی که ۹۸ یا ۹۹ درصدشان پس از رویای ایجاد یک کسبوکار بزرگ، شکست میخورند باید از خوشبینی کنترلنشده دوری کنند .
رابطه مستقیم امید اجتماعی و موفقیت کسبوکارها
خاصیت دیگر این کسبوکارهای نوین، نوع داراییهایشان است: مردم (یا کاربرها) بخش مهمی از داراییهای این اقتصاد را تشکیل میدهد. این شرکتها کمتر ملک یا سختافزاری که قابل ارزشگذاری باشد را دارند و« مردم » همواره چیزی است که به عنوان دارایی مهم از آن یاد میشود.
به این معنی اگر مردم امید نداشته باشند و اگر فضای جامعه در وضعیتی باشد که ناامیدی و یاسی اصطلاحا در رگ و ریشه مردم نفوذ کرده باشد، ناامیدی از این سو در کسبوهایی که مردم بخش مهمی از ارزشگذاری آنهایند، تاثیر میگذارد. به همین دلیل باید ارتباط مستقیمی میان میزان امیدواری مردم و جامعه و امید به موفقیت کسب و کارها تعریف کرد.
ماندن برای ما مبارزه است نه صرف امیدواری
سحر افاضلی، کارشناس کسبوکارهای اینترنتی: مفهوم امید در هر بستری معنای ویژه خودش را دارد، در فضای کسب و کار ایران، استارتاپها خود نمادی از امید به آینده به شیوهای فراگیر و با مدلی متفاوت بودند. به این معنا که شکل گرفتند تا سبک زندگی را بهبود ببخشند و با تکنولوژی که پدیدهای تازه در جهان است، بتوانند بخشی از مشکلات را به شیوهای تازه و با سرعتی بالا حل کنند. فروکش کردن تحریمها، حضور سرمایهگذاریهای هوشمند خارجی در فضای کسبوکار و بازگشت نخبههایی که خارج از مرزها رشد و تحصیل کرده بودند در کنار جذب نیروهای خارجی از بهترین شرکتهای تکنولوژی دنیا، نویدبخش رشد اقتصادی و بهبود بود. این بهبود فقط به عرصههای اقتصادی محدود نمیشد. اشتیاق به یادگیری مدام، ایجاد رقابت بین نیروی انسانی برای بهتر بودن و اثبات برتریها در تخصص و دانش، و انتقال دانش بهروز بینالمللی به نیرپهای بومی، همگی فضایی را ساخته بود که ما به آن میگفتیم اکوسیستم استارتاپی. جمعی از بهترین و باهوشترین آدمهایی که در کشور وجود داشتند دور هم جمع شده بودند و برای ساختن و ایجاد تغییرات مثبت اشتیاق و کفایت داشتند. اما همهچیز با تعلیق برجام بههم ریخت. درهای ورود سرمایه بسته شد. و سرمایهگذارهایی که حضور داشتند هم دنبال راه خرج بودند. وضعیت اقتصادی روزبه روز بدتر شد و سریعتر از آنچه تصورش را بکنید سرمایههای انسانی، همان آدمهای مشتاق و با کفایت یکی یکی از ایران رفتند. آنچه امروز از بدنه اکوسیستم باقی مانده است، یک کالبد بیجان و بدون انگیزه برای رقابت و رشد است. شاید صنایع دیگری هم در ۴۰ سال اخیر یک دوره طلایی را تجربه کرده باشد و بعد با اتفاقات سیاسی یا اقتصادی و اجتماعی تمام سرمایه انسانی خود را مفت و مسلم تحویل خارجیها داده باشد و بعد خودش همچون بیماری رو به قبله در بستر مرگ دراز کشیده باشد.
من به عنوان ناظری که در کنار نسل اول در جریان شکلگیری و رشد شرکتهای مبتنی بر تکنولوژی در ایران حضور داشته، هنوز اینجا هستم. اما اینجا بودن برای من و شاید خیلیهای دیگر به معنای ماندن برای مبارزه است. نه ماندن به بهانه امیدوار بودن. در اصل امیدی وجود ندارد. خوشبینی هم در کار نیست. آنچه مانده جنگیدن برای نگه داشتن چیزی است که فکر میکنیم ارزشش را دارد. که اگر معجزه شود و این کالبد جان بگیرد میتواند زندگی همه را زیرورو کند. ما ماندهایم که آخرین تلاشمان را برای تغییر و بهبود وضعیت بکنیم واین مبارزه در نهایت ناامیدی است.
امیدوار بودن با وجود مفهومی به نام فیلترینگ، شوخی است
امید در شرایطی که کسبوکارها ضروریترین ابزارهای خود مثل دسترسی به اینترنت واقعی و بدون فیلتر را در اختیار ندارند، شبیه یک شوخی است. دخالتهای حاکمیتی در همهچیز به قدری زیاد است که هیچ کسبوکاری حتی برای حفظ منافع خود در بین مشتریان و کاربرانش امکان تصمیمگیری آزادانه یا رفتارهای خلاقانه ندارد. کسبوکارهای خصوصی در این اکوسیستم به موجودات آسیبپذیری تبدیل شدهاند که زیر فشارهای موجود فقط به بقا در کوتاهمدت فکر میکنند. در این وضعیت نمیتوان از نیروی انسانی این شرکتها، و حتی کاربران و مشتریان این کسبوکارها که امیدوار بودند تا این شرکتها بتوانند کیفیت زندگی شهروند ایرانی را بهبود بدهند انتظار امیدواری یا حتی وفاداری داشت. حالا مردم در مقابل برندها قرار گرفتهاند و برندها از هر طرف تحت فشار قرار دارند. هم باید به مردم خدمات متعهدانه بدهند هم باید به حاکمیت پاسخگو باشند! در این وضعیت نه میتوان برند را مقصر دانست و نه بیتقصیر. نسل جدید از بنیادهای اقتصادی و برندهایی که استفاده میکند انتظار ارزشآفرینی اجتماعی دارد. حتی دوست دارند در شرکتی کار کند که برای جامعه کار مفیدی انجام دهد. در حال حاضر کسبوکارهای بزرگ ایرانی فاقد این ویژگی هستند و این یک تصمیم مشترک از سمت حاکمیت و بخش خصوصی است.
درباره پاسخ به پرسش تاثیر بهبود وضعیت موجود بر شرایط اجتماعی باید بگویم که پاسخ به این سوال نیازمند یک تحقیق جامع و درست است. میدانم که بعد از اتفاقات آبانماه که خیلی از کسبوکارها با افت فروش و درآمد مواجه شدند، دوباره به حالت عادی بازگشتهاند. مردم زندگی روزمره خود را انجام میدهند. غذا میخورند به اندازه پولشان خرید میکنند، مهمانی و رستوران میروند. همه اینها کمابیش اتفاق میافتد. قطعا خرید مردم به واسطه وضعیت تورمی کاهش پیدا کرده و کیفیت زندگیشان افت کرده، ولی به هرحال جامعه در حال تلاش برای تامین نیازهایش است. آنچه آشکارا و پنهان همه را آزار میدهد احساس قدرت نداشتن در عرصه اجتماعی است. وقتی نمیتوانید یک فایل ایمیل کنید، این احساس به شما دست میدهد که ناتوان هستید. وقتی مدام دنبال ویپیان برای اتصال به اینترنت و دسترسی به شبکههای اجتماعی که مشتریانتان آنجا هستند؛ میگردید و به در بسته میخورید، احساس میکنید هیچ کنترلی روی کسب و کارتان، روی زندگیتان ندارید.
تجربه احساس بازنده بودن با وضعیت اینترنت
وقتی برای انجام سادهترین کارها به ناچار ساعتها وقت صرف میکنید چون زیرساختها از شما دریغ شده است، احساس بازنده بودن میکنید. وقتی نمیتوانید علیرغم ارزشهای شخصی و حتی ارزشهای سازمانیتان از حریم خصوصی و حقوق اولیه ذینفعانتان حفاظت یا دفاع کنید، احساس میکنید دیگر هیچ پناهگاهی برای امید به آینده و تلاش برای رشد برایتان باقی نمیماند. شاید به همین دلیل است که این روزها حتی کسانیکه تصمیم به ماندن به هرقیمتی داشتند، به رفتن و واگذار کردن مسوولیتهایشان حتی با زیان گرفتهاند. با این روند، در آینده نزدیک با موجی بزرگتر از خروج مدیران ارشد و بنیانگذاران استارتاپها روبرو خواهیم شد. اینکه این کسبوکارها به چه کسانی واگذار خواهند شد خودش مسالهای است که مردم باید درباره آن کنجکاو باشند! برای همین من معتقدم الان زمانی برای امیدواری نیست! شاید لازم است واقعا همگی به نهایت ناامیدی برسیم.
اکوسیستم نوآوری موظف به مطالبهگری است
من تصور میکنم اکوسیستم استارتاپی ایران به عنوان طلایهدار تغییر در اقتصاد ایران و روبهرشدترین بخش از اقتصاد ایران در سالهای اخیر نه تنها موظف به بقاست، بلکه لازم است در بخشهای صنفی و اقتصادی، و حتی در تغییرات جامعه هم موثر و مطالبهگر باشد. هیچکدام از این کسبوکارها یک نهاد اقتصادی صرف نیستند. وقتی کسبوکاری متناسب با نیاز مردم شکل گرفته و در بهبود سبک زندگی وعادات مردم موفق وموثر بوده نمیتواند منافع ذینفع اصلی خود که همان مشتریان و عامه مردم هستند را در اولویت خود قرار ندهد. آنچه میتواند به عنوان یک حرکت امیدبخش از سمت اکوسیستم استارتاپی سر بزند، وفاداری به آرمانها و ارزشهایش و پافشاری در موثر بودن است.
فعالیت کارآفرینی؛ تعادلی میان امید و واقعبینی
سروش عابدین، مدیر ارتباطات و برند: بهطور خلاصه، مفهوم امید میتواند محرک قدرتمندی برای موفقیت مشاغل باشد. رهبرانی که فرهنگ خوشبینی، انعطافپذیری، رشد و نوآوری را پرورش میدهند، میتوانند امید را در میان کارکنان ایجاد کنند و سازمان را به سمت موفقیت بیشتر سوق دهند.
با این پیشفرض باید نیمنگاهی هم به مشکلات اکوسیستمهای استارتاپی کشور داشته باشیم که از مهمترین آنها میتوان به عدم دسترسی به منابع مالی، تحریمهای اقتصادی، بوروکراسیهای دستوپاگیر، اندازه بازار محدود و مهاجرت نیروهای متخصص اشاره کرد.
با توجه به این چالشها، روشن است که همزیستی با مشکلات و پرهیز از امید کامل برای ماندگاری فعالان اکوسیستم استارتاپی در ایران ضروری است. امید و خوشبینی برای حفظ نگرش و چشمانداز مثبت به آینده نیز مهم است، اما در عین حال، پذیرش و رفع چالشها و محدودیتها برای ایجاد استراتژیها و برنامههای واقعبینانه برای رشد ضروری است. ایده اصلی کتاب «امید بدون خوشبینی» در اکوسیستم استارتاپی ایران نیز مطرح است، جایی که کارآفرینان باید ضمن شناخت مشکلات و محدودیتهای خود، امیدشان را حفظ کنند. برای اطمینان از طول عمر فعالان اکوسیستم استارتاپی کشور، کارآفرینان باید تعادلی بین امید و عملی بودن حفظ کنند و به چالشها به عنوان فرصتهایی برای رشد و بهبود نگاه کنند. مفهوم امید در اکوسیستم نوآوری و فناوری ایران نقش بسزایی دارد. علیرغم مواجهه با چالشهای متعدد، از جمله تحریمهای اقتصادی و دسترسی محدود به سرمایه، کارآفرینان ایرانی همچنان نسبت به چشمانداز موفقیت خود خوشبین هستند. این امر در تعداد فزاینده استارتآپها و سرمایهگذاریهای کارآفرینی در کشور، بهویژه در بخش فناوری منعکس شده است.
اکوسیستم نوآوری و فناوری ایران در برابر ناملایمات مقاومت قابل توجهی از خود نشون داده است. با وجود مواجهه با موانع قابل توجهی برای ورود، کارآفرینان ایرانی توانستهاند از خلاقیت و نبوغ خود برای توسعه راهحلهای نوآورانه برای طیف گستردهای از مشکلات استفاده کنند. توسعه استارتآپهای فناوری داخلی چشمگیر بوده و شرکتهای بزرگی در حال حاضر در این اکوسیستم مشغول به فعالیت هستند.
از سوی دیگر، دولت برای حمایت از کارآفرینی و نوآوری، سیاستها و ابتکارات متعددی را اجرا کرده است. به عنوان مثال، صندوق ملی نوآوری، حمایت مالی و کمکهای فنی به استارتاپها و سرمایهگذاریهای نوآورانه ارایه میکند. در همین حال، برنامه پارک علم و فناوری، خدمات شتابدهی را به استارتاپهای حوزه فناوری ارایه میدهد.
امید اجتماعی نقشی بسزا در توسعه اکوسیستم
در مجموع، در حالی که هنوز چالشهای قابل توجهی پیش روی کارآفرینان در اکوسیستم نوآوری و فناوری ایران وجود دارد، اما امید و خوشبینی در میان بسیاری از آنها وجود دارد. با حمایت و منابع مناسب، کارآفرینان ایرانی پتانسیل رشد و توسعه قابل توجهی را در اقتصاد کشور دارند.
برای پاسخ به این سوال که امید اجتماعی چه تاثیری بر زندگی روزمره مردم و شکوفایی اکوسیستم نوآوری ایران دارد، توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود در کشور حائز اهمیت است؛ چراکه همانطور که شاهد هستیم موجب میگردند تا بسیاری از اعضای همین اجتماع دست به مهاجرت بزنند که این موضوع در سالهای اخیر با افزایش قابلتوجهی روبرو بوده است. متاسفانه نرخ بیکاری بهویژه در بین جوانان بسیار زیاد است. این موضوع میتواند منجر به احساس ناامیدی و سرخوردگی شود که در نهایت تاثیرات منفی را بر توسعه اکوسیستم فناوری خواهد داشت. این در حالی است که بسیاری از جوانان ایرانی تحصیلات عالی دارند و مشتاق کمک به توسعه کشورشان هستند. اگرچه دولت برای حمایت از توسعه اکوسیستم فناوری از طریق ابتکارات مختلف تلاش کرده اما با این حال، محدودیتهایی وجود دارند که میتوانند توانایی کارآفرینان و نوآوران را برای بهکارگیری کامل پتانسیلهایشان محدود کنند. در مجموع میشود ادعا کرد که امید اجتماعی نقش بسزایی در توسعه اکوسیستم فناوری کشور دارد. امید اجتماعی با تقویت حس خوشبینی و باور به پتانسیل تغییرات مثبت، میتواند افراد را به ریسکپذیری و پیگیری پروژههای نوآورانه برانگیزد. با این حال، به منظور تحقق کامل پتانسیل اکوسیستم نوآوری، پرداختن به چالشهای اقتصادی و اجتماعی پیش روی کشور و ارتقای آزادیهای فردی و اجتماعی که میتواند نوآوری و کارآفرینی را قادر به شکوفایی کند، مهم است.
هر قدم که عقب بایستیم، مجال پیشروی ناامیدی است
سعید سوزنگر، کارشناس امنیت شبکه: تصور میکنم درباره مفهوم امید و وضعیتی که بهطور کلی در اکوسیستم با آن مواجهیم، باید به نوعی ایستادگی باور داشته باشیم: بهازای هر قدمی که برای روشنگری و احیای امید برنداریم، عرصه برای فعالیت آزاد تنگتر میشود. باید برای ایستادگی در این راه قدمهای آرام اما پیوستهبرداریم.
امیدواری به روشنگری را اینطور تعریف میکنم که بارها دیدیم که هر زمان در اکوسیستم تسلیم میشویم و کاری نمیکنیم، اوضاع و شرایط آشفتهتر هم میشود. دقیقا به همین دلیل است که در این سالها آموختیم که باید درباره هر مسالهای که خلاف منافع مردم است، ایستادگی کنیم، کمپین و کارزار و... راه بندازیم. برای مثال هر زمان که درباره فیلترینگ صحبت نکردیم، فیلتر بیشتری اتفاق افتاد یا زمانی که درباره پایداری «شبکه» کنشگری لازم را نداشتیم، بزرگترین مرکز مانیتورینگ آنلاین کشور را از دسترس خارج میکنند تا از رصد و بررسی وقایع مطلع نباشیم. پس باید به این تصمیم جمعی برسیم که به جای سکون، قدمهای هرچند کمی برداریم و روشنگری و مطالبهگری کنیم. من امید را نوعی مبارزه و تلاش مداوم میبینم که باید برای تمامی افراد جامعه، حتی معلولین، منافع اجتماعی لازم فراهم شود.
ارسال نظر