دختر 18 ساله: از خانه شوهرم فرار کردم و دیگر برنمی گردم/ به بهزیستی می روم اما خانه شوهر نه!
ستاره از خانه همسرش فرار کرده و حالا با شکایت او مواجه شده است. همسرش او را متهم به خیانت کرده اما آنطور که تحقیقات نشان میدهد خیانتی در کار نیست.
زن ۱۸ساله میگوید شوهرش قصد دارد به افغانستان برود اما او میخواهد در ایران بماند و به همین دلیل فرار کرده است.
ستاره از خانه همسرش فرار کرده و حالا با شکایت او مواجه شده است. همسرش او را متهم به خیانت کرده اما آنطور که تحقیقات نشان میدهد خیانتی در کار نیست.
ستاره که ۱۸ساله است برای سایت جنایی از زندگیاش میگوید:
قبول داری رابطه نامشروع داشتی؟
کدام رابطه نامشروع؟ اگر رابطه داشتم باید یک آدم دیگر هم میگرفتند. من تنها بودم، با کسی هم رابطه نداشتم و هیچ مدرکی علیه من نیست.
چرا از خانه شوهرت فرار کردی؟
شوهرم را دوست نداشتم، ضمن اینکه او میخواست به افغانستان برگردد و من میخواستم همینجا بمانم.
شوهرت اهل افغانستان است؟
بله. من هم افغان هستم، ولی اینجا به دنیا آمدهام. شوهرم میخواست برگردد و میگفت دیگر دوست ندارد ایران باشد ولی من نمیخواستم بروم. پیش خانوادهام هم نمیتوانستم برگردم.
چرا؟
چون آنها به من میگفتند با شوهرت برو. پدر و مادر من مثل خیلی از پدر و مادرها که از بچه حمایت میکنند نیستند. من میخواهم طور دیگری زندگی کنم.
چند سال است ازدواج کردهای؟
من ۱۲ سالگی شوهر کردم. در واقع من را شوهر دادند.
بچه هم داری؟
بله یک دختر و یک پسر دارم. دوقلو هستند. بچهها پیش پدرشان هستند.
نگران بچههایت نبودی؟
در سنت ما بچه مال پدرش است. شوهرم میخواست آنها را مثل خودش بزرگ کند، او نمیخواست ما پیشرفت کنیم.
میخواستی چه پیشرفتی بکنی که شوهرت اجازه نمیداد؟
مثلاً من میخواستم کار کنم. شوهرم اجازه نمیداد کار یاد بگیرم، من هم یواشکی کمی خیاطی و آرایشگری یاد گرفتم و در این مدت هم در یک کارگاه سردوزی کار میکردم و جای خواب داشتم. اگر وضعم بهتر میشد بچههایم را هم پیش خودم میآوردم.
شوهرت چطور تو را پیدا کرد؟
خیلی اتفاقی. یکی از آشناها من را در خیابان دیده و تعقیبم کرده بود. بعد هم به شوهرم خبر داده بود.
میتوانستی با شوهرت صحبت کنی و موضوع را حل کنی یا از او جدا شوی. چرا فرار کردی؟
شوهرم مرد خوبی نیست. من وقتی زن او شدم خیلی بچه بودم، او خیلی مرد خشنی است. خیلی من را کتک میزند، جلوی همه تحقیرم میکند. شوهرم را دوست ندارم افغانستان هم میرفتم فرار میکردم. من از دست او فرار میکنم.
حالا میخواهی چه کنی؟
طلاق میگیرم، هر مصیبتی را تحمل میکنم ولی با او زندگی نمیکنم. او جز کتک زدن و فحش دادن و مواد کشیدن کاری بلد نیست. به من هم تهمت زده و میگوید که رابطه داشتهام ولی نتوانسته ثابت کند. به بهزیستی یا همین خانههای امن میروم اما به خانه او برنمیگردم.
ارسال نظر