وضع آموزش و پرورش بدتر از این هم می شود | بلد نبودیم دانش آموزان را آموزش دهیم

وضع آموزش و پرورش بدتر از این هم می شود | بلد نبودیم دانش آموزان را آموزش دهیم

مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریزگفت: زمانی وزیر بودم، به دو وزارتخانه‌ «آموزش و پرورش» و «بهداشت و درمان» بی‌توجهی می‌شد و می‌گفتند این دو، وزارتخانه‌هایی هستند که هزینه درست می‌کنند. مشکل حاکمان ما این است که فکر می‌کنند آموزش و سلامت هزینه است اما آوردن آهن پاره از خارج و نصب کردن آن، سرمایه است!

مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت در مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تبریز گفت گویی انجام داده که. خلاصه گفت و گو با وی در پی می آید:

اینکه شخص پول و خانه نداشته باشد یا فرزندش را نتواند در مدرسه‌ای که مناسب است، ثبت‌نام کند را اگر مسئول نچشیده باشد، نمی‌تواند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کند، چون درد آن‌ها را با تمام وجود لمس نکرده است تا بتواند برای محرومان نسخه بنویسد. افرادی که هیچ کدام از سختی‌ها را نچشیده‌اند و به قدرت رسیده‌اند، نمی‌توانند مشکلی را حل کنند. قرار این بود که قدرت را به دست بگیریم و مشکل طبقه محروم را حل کنیم، ما قدرت را به دست گرفتیم و طبقه‌ای شدیم که کاملاً از محرومان بیگانه‌ هستیم.

ریشه در آن است که انتخاب ما انتخابی نبوده که حضرت امام فرمودند. ما آدم‌هایی را که با سختی بالا آمدند و در سختی رشد کردند را کنار گذاشتیم و آدم‌هایی که سختی‌ها را نچشیدند و پشت جبهه بودند به وسط میدان آمدند و می‌گویند ما سهمی داشتیم!

جوانی که هیچ کاری نکرده را می‌آورند مسئول ارگان‌هایی می‌کند که آنجا افراد پیشکسوت زیادی وجود دارد. معلوم است که این آدم خرابکاری می‌کند. حضرت می‌فرماید کارگزارانت را بر اساس اختیار، بررسی و ارزیابی انتخاب کن و به خاطر محبت و دوستی و یا ارتباط خانوادگی و حزبی و جناحی آنان را انتخاب نکن. «فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ» این نوع انتخاب، ستم به جامعه و خیانت به مملکت است، و ما این خیانت را مرتکب می‌شویم.

راه حل روشن است یا بر اساس سنت و کتاب عمل کنیم و یا بر اساس تجربه علمی، و این دو فرقی با هم ندارد. مشکل این است که اگر ما بگوییم دنیا این را می‌گوید، می‌گویند شما غرب‌زده هستید، مگر نمی‌گویید شیعه هستید، خب حرف حضرت علی(ع) را گوش کرده و طبق دستورالعمل ایشان عمل کنید. بسیاری از مدیران، قوم و خویش و دار و دسته‌ خودشان را به عنوان هیئت مدیره و هیئت رئیسه منصوب می‌کند در حالی که هیچ کدام از آن‌ها سابقه مدیریتی ندارند. چرا مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داریم؟ همه این مشکلات به خاطر انتخاب‌هایی غلطی است که انجام دادیم و اگر درست انتخاب می‌کردیم به اینجا نمی‌رسیدیم.

اگر ما به دانش‌آموزان درست آموزش می‌دادیم اینگونه نمی‌شدند. بلد نبودیم خوب آموزش دهیم لذا نتیجه این شد و آن گونه که ما می‌گوییم نیستند، آن‌ها را کتک می‌زنیم که چرا این‌گونه هستی؟ خب، من تربیت کردم باید یقه من را بگیرند چرا یقه دانش‌آموز را می‌گیرید؟ پس از انقلاب ما به بچه‌ها آموزش دادیم، یقه دانش‌آموزان را چرا بگیریم؟ یقه من را بگیرید که معلم‌شان بودم، من روحانی مسجدش بودم، من در صدا و سیما و رادیو و تلویزیون، فرهنگ و رفتار به او یاد دادم. چیزهایی که من یاد دادم این شده است. به جای اینکه خودمان را نقد کنیم، بچه‌های مردم را می‌گیریم که چرا قیافه‌ات این گونه است؟ چرا فلان حرف را زدی؟ آن‌ها هیچ گناهی ندارند ما مقصر هستیم.

رفتارهای غلط ما همه را از دین و اسلام و اعتقادات دور کرده است. برخی تصور می‌کنند اسلام چیزی است که من عمل می‌کنم، یعنی من زور می‌گویم و ‌ بدون منطق دستور می‌دهم. به آقایان می‌گویم که اگر می‌خواهید حکومت اسلامی درست کنید، نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر را جلوی چشم‌تان بگذارید و به آن عمل کنید، به خدا مملکت گلستان می‌شود.

** مقام رهبری که در سیاست‌های کلی وزارت خارجه بر «حکمت، عزّت و مصلحت» تأکید کرده‌اند، آیا ما بر این اساس، با تمام دنیا توانسته‌ایم رابطه برقرار کنیم؟ نه. ما هم با همسایه‌ها و هم با دوردست‌ها دعوا داریم. ما نتوانسته‌ایم ارتباط منطقی با دنیا داشته باشیم و تا زمانی که نتوانیم ارتباطات خارجی را درست کنیم، اقتصاد و توسعه ما با تورم و مشکلات دست به گریبان خواهد بود و به سادگی قابل حل نیست. اگر تاریخ را نگاه کنیم «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین‌» حکومت‌ها، قومیت‌ها و جریان‌های مختلفی آمده‌اند اما هیچ حکومت، قدرت و قومی، زمانی که دور خود دیوار کشیده و ارتباطاتش را با دنیا قطع کرده، نتوانسته توسعه پیدا کند.

**حکومت‌هایی رشد کردند که توانستند ارتباطات قوی با دنیا داشته باشند، تجربه‌ها را بگیرند و بهترین را در جامعه خود پیاده کنند. زمانی می‌توانیم رشد کنیم که ارتباطات خوبی داشته باشیم، نوآوری‌های دنیا را لحظه به لحظه ببینیم و سعی کنیم خوب‌ها را برداریم و عقب نمانیم. نه اینکه به خودمان بگوییم «ما می‌توانیم» مولا علی(ع) می‌فرماید «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا» هرکس با حرف و باور خود جلو برود هلاک می‌شود اما هر کس با بزرگان مشورت کند و جلسه بگذارد و نظرات‌شان را گوش کند، در عقل آن‌ها شریک می‌شود.

برخی اوقات افتخار می‌کنیم که من بدون مشاوره فلان کار را کردم! در صورتی که این کار نه تنها مزیّت نیست بلکه یک نوع دگماتیسم است. چه اشکال دارد نظرات دیگران را بگیریم و بگوییم که ما از ده نفر نظر گرفتیم و در نتیجه فلان کار را کردیم. یعنی عقل آن‌ها را هم گذاشتیم و چیز پیشرفته‌تری ارائه کردیم، نه اینکه بگوییم «ما از تجربه جهانی استفاده نکردیم بلکه خودمان توانستیم این کار را انجام دهیم.» خودمان توانستیم این کار را انجام دهیم ولی در حالی که می‌توانیم شصت درصد نفت را از زمین استحصال کنیم، 20 درصد آن را استحصال کرده و بقیه را خراب می‌کنیم. از طرف دیگر سرمایه، زندگی و دارایی را زمین می‌زنیم و می‌گوییم «توانستیم» بله توانستی اما سیصد برابر به سرمایه مملکت لگد زدی.

**دولت‌ها بسیار مهم هستند، برای اینکه دولت‌ها می‌توانند قانون، عدالت، نظم و امکاناتِ برابر را برای همه آماده کنند و کاری کنند تا کسی حق دیگری را نخورد و میدانی وجود داشته باشد تا همه بتوانند توانمندی‌های خود را بروز دهند. دولت برای ایجاد نظم، ثبات، توسعه و ایجاد قوانین و بسترهای مناسب برای رقابت‌های سالم، حیاتی‌ترین و مهم‌ترین نقش را در جامعه دارد. اگر دولت نباشد همه این‌ها به قلدری و هرج و مرج منتهی می‌شود. دولت‌ها باید باشند تا بتوانند نظم و قاعده و نظام را در سیستم ایجاد کنند و بستر را برای رشد همه جانبه آماده کنند. نه اینکه دولت‌ها رانت‌خواری کنند و از گروهی دفاع کرده و گروه دیگر را لِه کنند.

**در اسلام و حتی در حکومت‌های قدیم یکی از بحث‌هایی که در حاکمان وجود داشت این بود که اگر قول یا وعده‌ای می‌دادند، گردن‌شان را گرو می‌گذاشتند. حضرت علی(ع) وقتی به حکومت رسیدند در اولین خطبه می‌فرمایند: «ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ» گردنم را در برابر حرف‌هایم گرو می‌گذارم، اگر حرف‌های خود را عملی نکردم گردنم را بزنید. در فیلم چینی «افسانه سه برادر» شخصی قولی می‌دهد اما نمی‌تواند آن را عملی کند لذا گردنش را می‌زنند. سخن حضرت علی(ع) قاعده حاکمیت‌های آن زمان بوده است و هر کس تعهدی می‌کرد تا آخر باید می‌ایستاد. 

**بین آنچه که گفته می‌شود و آنچه که انجام می‌شود، در عمل تفاوت زیادی وجود دارد. بین اینکه من هواپیما درست می‌کنم و می‌خواهم فردا هواپیما درست کنم، شاید ده‌ها سال فاصله است. با گفتن که نمی‌شود تعامل ایجاد کرد، اینکه بتوانیم این کار را انجام دهیم، سال‌ها آموزش، ریاضت و تلاش می‌خواهد.

باید خون دل خورد تا به جایی رسید، وقتی مفت برسی نمی‌توانی کاری انجام دهی. نتیجه این است که منتقد را بیرون کنی، اخراج کنی و خفه کنی تا کسی حرف نزند.

**یکدستی به معنای اینکه یک گروه و الیگارشی درست کنند که رسیدند. الان گرفتاری‌ها از آن است که یکدست شدند! گیر کرده‌اند و نمی‌دانند به چه کسی فحش دهند. چون دیروز بالاخره یک نفر را پیدا می‌کردند و همه تقصیرها را گردن او می‌انداختند. دولت، مجلس، قوه قضائیه، نیروهای نظامی و تبلیغات همه این‌ها خودتان هستید، خب اوضاع را درست کنید.

**مدارسی که درست کردیم غیرعادلانه است و عدالتی در آن‌ها نیست. امروزه اکثر کسانی که در رشته‌های مناسب دانشگاه‌ها قبول می‌شوند از مدارس غیرانتفایی بالاشهر و افرادی که پول خرج کردند، هستند. در صورتی که درصد بالایی از افرادی که پول ندارند، در مدارس دولتی درس می‌خوانند. ما بی‌عدالتی را در آموزش و پرورش راه انداختیم و از طرف دیگر افرادی که مسئولیت آموزش برعهده دارند را گرفتار روزمرگی زندگی‌شان کردیم، به آنها آموزش نمی‌دهیم و در ضمن، بسته آموزشی مناسب نداریم. من باید علمی یاد بگیرم که مهارت اجرایی داشته باشم، بتوانم به آن عمل کنم و باور داشته باشم که علم را در خدمت مردم قرار می‌دهم. ما هیچ وقت این مهارت‌ها را به فراگیران و دانش‌آموزان یاد نمی‌دهیم، لذا فردی که دیپلم می‌گیرد نوشتن نامه بلد نیست. به دانش‌آموزان انشاء یاد نمی‌دهند فقط می‌گویند چیزی بنویس؛ اینکه چگونه می‌نویسند و مقدمه، بیان مسئله، جمع‌بندی، تحلیل و نتیجه چگونه است را به ما یاد نمی‌دهند. این‌ها مشکلاتی است که در ساختار آموزشی داریم، در نتیجه دانش‌آموز درس می‌خواند ولی کاری از دست وی برنمی‌آید.

**زمانی وزیر بودم، به دو وزارتخانه‌ «آموزش و پرورش» و «بهداشت و درمان» بی‌توجهی می‌شد و می‌گفتند این دو، وزارتخانه‌هایی هستند که هزینه درست می‌کنند. مشکل حاکمان ما این است که فکر می‌کنند آموزش و سلامت هزینه است اما آوردن آهن پاره از خارج و نصب کردن آن، سرمایه است!

**از این وضعی که می‌بینیم، بدتر هم می‌شود. آموزش علم است و روش‌های مختلف دارد. با آدم‌هایی که انتخاب کردیم، با عدم آموزش آن‌ها و مکانیزم پرداختی، وضعیت از این بهتر نمی‌شود. چرا بچه‌های ما به خارج می‌روند؟ چون آنان را به گونه‌ای تربیت کردیم که عِرق ملی و منطقه‌ای در آن‌ها نابود شده است. چه کسی به این‌ها آموزش داده است؟ همه معلم‌ها را ما گزینش کردیم و نه خارجی‌ها. اگر همه آن‌ها ذوب در ولایت نبودند رد می‌شدند، حال این چه نوع ذوب در ولایتی است که این محصول را بیرون داده، این‌ها را هیچ کس تحلیل نمی‌کند. ما آدمی که صادقانه و بدون ترس حرف حق را بگوید نمی‌خواهیم اما خواهان آدم چند چهره هستیم. پیش ما که آمد باید بگوید، بله هر چه شما گفتید!

***من ادعا می‌کنم که یک میلیون خانه می‌سازم و قدرت را بر این مبنا به دست می‌آورم که یک میلیون خانه بسازم و یک میلیون اشتغال ایجاد کنم. نه تنها یک میلیون خانه در یک سال نمی‌سازم بلکه صد هزار خانه هم تحویل نمی‌دهم و هیچ کس نمی‌پرسد که چرا خلف وعده شد! چون مطالبه‌گری وجود ندارد یا هر کس مطالبه‌گری می‌کند با او برخورد نامناسب می‌کنند و جامعه بیداری و هوشیاری لازم را ندارد، نتیجه این است که چیزی به گوش حاکمان نمی‌رسد.

نتیجه عکس هم این است که عده‌ای بلند می‌شوند که نه ما را قبول دارند و نه دین و مصلحین را، و اساساً همه چیز ما را زیر سؤال می‌برند و می‌گویند چپ، راست، اسلام، دین و همه چیز مسخره است. این خطری است که ما را تهدید می‌کند؛ در صورتی که اگر از روز اول به من که مدیر واحد و دستگاهی هستم و راه را خلاف رفتم، می‌گفتند که بر اساس فلان قانون، چارچوب و دلایل نباید این راه را میرفتی، چون به من نگفتند لذا هر کاری کردم و عده‌ای چاپلوس و متملق دور و بر من جمع شدند و به به و چه چه گفتند که اگر چاپلوس نبودند من حذف‌شان می‌کردم. حال اگر این نگاه کنار نرود مشکلات همچنان وجود خواهد داشت. پس جامعه باید بیدار و مطالبه‌گر شود.

منبع: جماران 

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 92875

ارسال نظر