ژاپنیها گفتند با زلزله ۷ ریشتری، تهران ۴۰۰هزار کشته میدهد | خبر وحشتناک شهردار سابق تهران
شهرداری سابق تهران گفت: «شهر تهران باید طوری باشد که اگر دو سه روز تعطیلی داشتیم مردم مثل جن زدهها به جادههای شریانهای اصلی فرار نکنند، بلکه خود شهر ظرفیتهایی داشته باشد که شما برای گذران اوقات فراغت در شهر بمانید. البته این کار فقط به عهده شهرداری نیست، طرحهای بالا دست را دولت تهیه میکند و هرکسی شهردار شود باید در آن چارچوب باشد.»
شهرداری سابق تهران گفت: «شهر تهران باید طوری باشد که اگر دو سه روز تعطیلی داشتیم مردم مثل جن زدهها به جادههای شریانهای اصلی فرار نکنند، بلکه خود شهر ظرفیتهایی داشته باشد که شما برای گذران اوقات فراغت در شهر بمانید. البته این کار فقط به عهده شهرداری نیست، طرحهای بالا دست را دولت تهیه میکند و هرکسی شهردار شود باید در آن چارچوب باشد.»
مستوره برادران نصیری، مظاهر گودرزی در خبرآنلاین در گفت وگویی با گفتوگو با پیروز حناچی، شهردار سابق تهران از دوچرخهسواری و بیدود پرسیدند تا مشکلات تهران و نگاه شهرداران مختلف به این معضلات. علاوه بر این درباره تخلفات و فساد مطرح شده اخیر در شهرداری تهران تا خطر زلزله در پایتخت هک پرسیدند خلاصه این گفت وگو را بخوانید
همیشه همه نگران زلزله تهران هستند، شما نگران بودید در زمان شهرداری شما این اتفاق بیفتد؟
زلزله واقعیتی است که اکثر شهرهای کشور ما در معرض آن هستند، ما باید یاد بگیریم با زلزله زندگی کنیم، زلزله قطعاً اتفاق میافتد، اگر قبل از زلزله به نقشه بم نگاه میکردیم کسی توصور نمیکرد در این شهر زلزله بیاید ولی آمد، زلزله بخش از زندگی ما است که نباید فراموش کنیم. ما گسلهای تهران را شناسایی کردیم و بررسی کردیم در مناطقی که حساس هستند بیمارستان، مدرسه، دانشگاه و.... نباید ساخته شود، ما این ضوابط را ابلاغ کردیم. من به عنوان مدیر شهر نباید این قوانین را زیر پا بگذارم.
سال ۱۹۹۵ میلادی در شهر کوبه ژاپن که یک شهر اقتصادی ودومین شهر تجاری است زلزلهای آمد و حدود ۶ هزار نفر کشته شدند، آنهم علیرغم همه آمادگیای که ژاپنیها داشتند، بعد از زلزله شهردار شهر خودکشی کرد. این زلزله در بدترین ساعت و بیشترین شدت بود، پلهای بتونی تک پایه پودر شدند، شبکه گاز بیشتر از زلزله مصدوم گرفته بود، لذا ژاپنیها زلزله این شهر را تبدیل به آزمایشکاه کردند و بعد از آن برخی ضوابط و آیین نامههای خودشان را تغییر دادند. سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ مرکز همکاریهای بینالمللی ژاپن با توجه به زلزله کوبه مطالعهای را در تهران آغاز کرد، آنها بررسی کردند اگر هرکدام از گسلهای فعال تهران در بدترین حالت، یعنی زمانیکه همه مردم در خانههای خود خوابیدهاند و با بیشترین شدت، یعنی بالای ۷ ریشتر فعال شوند، پیشبینی میشود در این زلزله ۴۰۰ هزار نفر کشته میشوند.
در بررسی آنها آمده بود تاثیرات ناشی از انهدام شبکه آب و گاز هم باید جداگانه محاسبه کرد، الان میدانم شبکه گاز نسبتاً مجهز است و بر اثر ضربه وارتعاش زمین لرزه شبکه اصلی قطع میشود و امکان آتش سوزی کاهش پیدا میکند، البته گازی که در لولهها هست همچنان خطرآفرین هستند. یکی از کارهایی که ما انجام دادیم شتابنگارهای تهران را افزایش دادیم و شبکه کردیم، یعنی گسلهای اطراف تهران جاهایی هستند که اگر فعال شوند ممکن است ۳۰ ثانیه بعد زلزله را در تهران حس کنیم، با کمک این شتابنگارها این ۳۰ ثانیه برای اقداماتی مانند قطع آب و گاز و برق کافی است. ولیکن نباید مردم را بترسانیم بلکه باید آموزش دهیم که قبل حین و بعد از زلزله چه کاری باید انجام دهند.
**دوچرخه سواری کوچکترین پروژه ما برای کیفی سازی شهر بود، اما بزرگترین نبود. البته پروژه مهمی بود، به این دلیل که سال ۱۳۹۶ یک نظرسنجی از مردم تهران درباره بزرگترین مشکلات این شهر انجام شد، از نظر تهرانیها آلودگی و ترافیک بزرگترین مشکل این شهر بود و طبیعی بود که کنترل آلودگی و ترافیک اولین پروژه شهرداری باشد، تامین و تجهیز حمل و نقل عمومی یکی از روشهای حل این مشکلات بود اما یکی از روشهای دیگر که بُعد کیفی داشت دوچرخه سواری وتوسعه مسیرهای پیاده و دوچرخه سواری بود.
به طور طبیعی در گروههای دوچرخه سواری فعال در تهران فقط مردها عضو نیستند، زنان هم هستند. ما کسی را دعوت نمیکنیم بلکه معمولاً به دعوت این گروهها به دوچرخه سواری میرویم، در زمانیکه شهردار بودم برنامه ثابتی داشتیم برای دوچرخه سواری و در آن برنامهها هنرمندان، ورزشکاران، پزشکان، مدیران و گروههای مختلف مشارکت داشتند.
(در بحث بیدود و زنان چه فشارهایی روی شما و مجموعه شهرداری وجود داشت؟)حساسیتها بود، مثلاً افرادی به همین شرکتی که شما اسم بردید گفته بودند این کار شما اقتصادی نیست و چهکسی دارد کمک میکند، درحالی که آن شرکت یک سناریو گسترده داشت که این دوچرخهها قدم اول آنها بود، اسکوتر برقی یا ماشینهای بدون راننده برقی قدمهای بعدی بود، اما ما سعی میکردیم به این حساسیت دامن نزنیم.
ر گزارش من از وضعیت سلامت شهروندان تهرانی، بخش عمده گزارش درباره بانوان بود، آنجا گفتم که با نگاه سلامت وضعیت افزایش وزن، دیابت، فشار خون، حاد است و در خصوص بانوان وضعیت حادتری دارد.
شما این پروندههای تخلف را با توجه به رقمهایی که دارند مرتب میکنید تا به آنها رسیدگی کنید، ما بررسی را از سنگینترین رقمها شروع کردیم، سنگینترین پروژه رساتجارت را که به پرونده یاس معروف بود، تعقیب کردیم، خود هیات تصفیه کننده یاس مبلغ را درآورده بود و مدعی بودند این پولی که به اسم شهرداری و سپاه گرفته شده نه به شهرداری رسیده و نه به سپاه. یک مقداری هم املاک بود، مثلاً روزنامه اطلاعات یکی از این املاک بود که با رقم سنگینی برای شهرداری تمام شده بود، ما داشتیم ادامه میدادیم.
(در دوره شهرداری شما هیچ مشکلی برایتان وجود نداشت؟)مشکلات که بود، مثلاً سر ماجرای تغییر اسم خیابانها از شهدای تهران، چنین مواردی بی انصافی بود و حقیقت نداشت، اما من یک نکته به شما بگویم، در همین دوره اخیر شهرداری اسامی ۲۳ هزار شهید شهر تهران در میدان امام خمینی (توپخانه) پاک شد، ما اسم ۲۳ هزار شهید شهر تهران را به ترتیب تاریخ شهادتشان در میدان گذاشته بودیم، اتفاقاً شروع به کار شورای جدید (شورای ششم) با آقای چمران برای بازدید رفتیم، آنجا اسم شهید چمران را با تاریخ شهادت وهمراهان میان اسامی پیدا کردیم، اما وقتی شهرداری آن را حذف کرد کسی حرفی زد؟
(اطلاع دارید چرا این اسامی را پاک کردند؟)من نمیدانم، ولی پاک شده است.
(جریان نامه محرمانه آقای هاشمی (رییس شورای پنجم) برای شما درباره توقف نامگذاری خیابانی بهنام استاد شجریان چه بود؟)این حساسیت وجود داشت، احتمالا نامهها اول برای ایشان رفته بود و بعد برای ما نوشتند.
من برای مرحوم مصدق احترام قائلم، برای ملی شدن صنعت نفت کار بزرگی کرد، مرحوم شجریان به ادبیات و موسیقی خدمت کرد، طبیعتاً نمیشد کسانیکه قاطبه مردم به آنها نگاه مثبتی دارند حذف کرد، کما اینکه در حوزههای دیگری هم افرادی وجود دارند که جان و تمام عمرشان را برای این سرزمین گذاشتهاند.
اصلیترین کار شهرداری و نظام مدیریت شهری ایجاد تعادل میان درآمدها و هزینهها است، در دورههایی که به این تعادل توجه نشده فاصلهای میان هزینه و درآمد ایجاد شده است لذا مجبور شدیم با ایجاد منابعی این فاصله را پرکنیم، دولت هم که کمک مالی نمیکرده، در دورههای مختلف میزان فاصله میان درآمد و هزینه متفاوت بوده، به میزانی که این فاصله زیاده میشده خروج از انضباط در شهر هم شکل میگرفته، برای اینکه نخواهیم چنین اتفاقی بیفتد، اول باید درآمد و هزینهها کنترل شود، باید درآمدهای پایدار و سالم برای شهر ایجاد شود، پروژههای متناسبی تعریف کنیم و اگر قرار است پروژههای بزرگی ایجاد شود از محل دیگری به شکل سرمایهگذاری بخش خصوصی وسرمایه گذاری انجام شود، اما دیگر فشار را از روی بودجه شهر برداریم.
بنابراین اگر بخواهیم کیفیت دورههای مختلف شهرداری تهران را بررسی کنیم باید فاصله میان درآمد و هزینهها را بررسی کنیم، مثلاً زمانیکه آقای کرباسچی شهرداری را ترک کردند بودجه شهر تهران ۲۰۰ میلیارد تومان بود، آقای الویری بودجه ۵۵۰ میلیارد بستند، آقای ملک مدنی بودجه ۱۲۵۰ میلیارد تومان را بستند، آقای احمدینژاد بودجه ۲۳۵۰ میلیارد تومان را بستند، آقای قالیباف در دوره اول بودجه متوسط از ۵ هزار تا ۷ هزار میلیارد شروع شد و انتهای دوره شهرداری ایشان به ۱۵بیش از هزار میلیارد تومان رسید، این بودجهها هم نزدیک به ۸۰ درصد به درآمدهای ناشی از شهرسازی وابسته بودند.
سهم مسکن در سبد خانوار افزایش پیدا کرده است و از زیر ۳۰ درصد به بالای ۵۰ درصد رسیده است، با آمارهای غیررسمی شاید نزدیک به ۸۰ درصد افزایش داشته باشد، این وضعیت بهطور قطع تابع سیاستهای اقتصاد کلان است، اما اگر تورم اصلیترین دلیل گران شدن زمین باشد، بدون تردید یکی از دلایل افزایش قیمت زمین در کلانشهرها از جمله تهران فروش تراکم است، سود این وضعیت را کسانی میبرند که سرمایه گذاریهای اولیه را انجام میدهند، ما اصطلاحاً به آنها بساز و بفروش میگوییم اما تعبیر درست درباره آنها توسعه دهندگان است که جایشان در کشور ما خالی است.، این گروه کسانی هستند که طرح و منابع طرح را تعریف میکنند، مجوزهای لازم آن را میگیرند، حتی ممکن است از کمکهای دولتی وتسهیلات استفاده کنند، کار را به بهرهبرداری میرسانند و بعد ازساخت بهرهبرداری و مدیریت میکنند.
ما یکی از منتقدان مسکن مهر بودیم، اینکه دولت به مسکن کم درآمدها توجه کند یک فرصت است اما اینکه فقط به آمار ساخت مسکن توجه شود و به تاثیر ابعاد دیگر بیتوجهی شود اشتباه است. مثلاً به تاثیرات این پروژهها در مهاجرت به کلانشهرها توجه نشود، به کیفیت ساختمانها توجه نشود، یا ارتباط ساختن خانهها با شهرسازی قطع باشد، مثلاً در پردیس، پرند، هشتگرد عملاً یک کلانشهر ساخته بودیم بدون اینکه خدمات آن را تامین کنیم، مثلاً پرند آب نداشت.وبرای خدمات آنها وحمل ونقل توجه نشده بود.
ما در دورهای شهردارهایی داشتیم که گفتند ما شهر را با ۲۵ سرمایهگذار اداره میکنیم، این واقعیت دارد، اما شهری که با ۲۵ سرمایهگذار اداره شود منافعش فقط برای این ۲۵ نفر است. البته فضای ساخته شده در شهر ناشی ازتعامل چند مولفه است، یکی اراده مدیران و تصمیمگیران و دیگری منابع مالی و سرمایه سرمایهگذاران است، ما نباید این را مذمت کنیم، شهر به این منابع لازم دارد، اما یک دایره سومی هم هست به نام منافع شهروندان، اگر به این دایره توجه نکنیم پروژهها ناپایدارتعزیف میشوند، پروژههایی که مردم را درزمان بهرهبرداری زله میکنند، برخی از این پروژهها یک پارکینگ هم ندارند. من نمیخواهم بگویم کسانیکه برای شهر سرمایه آوردند بد هستند.
ما تمای پروژههای دوره قبل را تمام کردیم، پروژه تونل آرش اسفندیار در ادامه نیایش را تمام کردیم، زمانیکه ما تحویل گرفتیم ۲۵ درصد پروژه انجام شده بود.، پروژه استاد معین، پل گیشا، ادامه صیاد ،باقر شهر وبهشت زهرا روکش خیابانهای تهران مقاوم سازی پل کریمخان و ورودی ولنجک در شما نمایشگاه و.....را تمام کردیم. در جنس پروژههای جدید دوره ما آن دایره سوم لحاظ شده بود، مانند پروژه میدانگاه امام خمینی، میدان هفت تیر، محورپیاده روی قطار تهران تبریز، محور امیرکبیر بالای میدان خراسان که از جنس توسعه فضای عمومی بود، در این پروژهها مولفه سوم منافع مردم در آن نقش داشت وبسیاری از میدانگاههای محلی مانند هاشمی بریانک و....، ما هیچ پروژه عمرانی را متوقف نکردیم.
موضوع پسماند در شهر تهران یک فرآیند دارد، فرآیندی که از تولید محصول شروع میشود و ما باید از همان لحظه به فکر پسماند باشیم، این فرآیند در خانههای مردم ادامه دارد، شیوه جمعآوری زباله هم در آن نقش دارد، مثلاً موقعی که این مخازن زباله را بر سر خیابانها گذاشتیم الگویی بود که دو سه دهه در دنیا برچیده شده بود، امروز در دنیا بهجای یک صندوق سه صندوق میگذارند و میزان تولید زباله را کنترل میکنند. در کشورهایی مانند ژاپن خانوادهها سهمیه دارند، و اگر بیتشر از آن سهمیه زباله تولید کنند جریمه میشوند یا اینکه خودشان باید با ماشین خودشان زباله را به آن مرکز بازیافت حمل کنند.
(آقای حناچی، شهردار در سایه که درباره شما گفته میشود یعنی چه؟)این در سایه بودن (Shadow Goverment)در عالم سیاست یک معنا دارد، مثلاً میگویند فلانی نخست وزیر در سایه است، دولتها معمولاً به این افراد اجازه میدهند گروهی را که به قدرت رسیدهاند، نقد کند، این یک ادبیات پذیرفته شده است، طوریکه بعد از رقابت احزاب، حزبی که قدرت گرفت کارش را انجام میدهد حزبی که قدرت را نمیگیرد به عنوان دولت در سایه از آن نام برده میشود و امور را نقد میکند.
من همیشه به این مسئله فکر میکردم چرا ما طرحی را تصویب میکنیم اما در مقام اجرا با مشکل مواجه میشویم، بخش زیادی از این مشکلات به این برمیگردد که ما مدیران برنامهای میخواهیم که به برنامهریزی اعتقاد داشته باشد، ما نیاز به مدیری داریم که برای شهر آرزوی خوب داشته باشد و برای آن تلاش کند، منظورم اصلاً شعار دادن نیست، بلکه منظورم هدف ملموس است که نیاز به برنامهریزی دارد، کسی که میگوید من به دنبال شهر زیستپذیر هستم نمیتواند بیشترین بودجه را به بزرگراهها وتوسعه مسیرهای سواره اختصاص بدهد. درحالیکه بیشترین بودجه باید در حمل و نقل عمومی و پیادهراهها و مسیرهای دوچرخه باشد که کیفیت زندگی را بالا ببرد(توسعه مسیرهای سواره یعنی دامن زدن به تقاضای سفرسواره بیشتر). در اواخر دوره چند گزارش داشتم که برای من هم شیرین بود و هم تکان دهنده بود، یکی اختصاص بودجه در شمال و جنوب شهر بود، ما از شمال شهر بودجهای کسر نکردیم ولی بودجه مناطق جنوبی شهر افزایش پیدا کرده بود. بودجه درخصوص حمل ونقل عمومی نسبت به شریانها وانوبانهای شهری ۳.۷ برابر شده بود، این به این معنی است که برنامههای عملیانی ما در جهت هدفمان بوده است. ما نمیتوانیم بگوییم به دنبال مسکن کم درآمدها هستیم بعد بیشترین پروانه ساخت ما در مناطق یک، دو، پنج و شش باشد.
ایدهآل ما این بود که شهر تهران باید طوری باشد که اگر دو سه روز تعطیلی داشتیم مردم مثل جن زدهها به جادههای شریانهای اصلی فرار نکنند، بلکه خود شهر ظرفیتهایی داشته باشد که شما برای گذران اوقات فراغت در شهر بمانید. البته این کار فقط به عهده شهرداری نیست، طرحهای بالا دست را دولت تهیه میکند و هرکسی شهردار شود باید در آن چارچوب باشد. رعایت سقف جمعیت پذیری شهر تهران یکی از این موارد است، امروز سقف جمعیت پذیری خیلی از مناطق تهران نسبت به طرح جامع پر شده است، یا در آستانه پر شدن است.
ین مناطق بالا است. منطقه ۲۲ هم همینطور است. لذا شهرداری باید اسناد بالادستی را رعایت کند، اگر این کار را نکند مشکلاتی مانند بحران آب وعدم تامین خدمات شهری ایجاد میشود، اجاره بدید به حرف اولم برگردم یعنی تعادل بین درآمد و هزینهها، شهرداری نباید کاری کند برای جبران کسری بودجه مجبور به تراکم فروشی شود، شما اگر در بودجه مشاهده کردید درآمدهای بودجه ناشی از درآمدهای شهرسازی افزایش پیدا کرده باید آژیر را به صدا درآورد. متاسفانه برای بودجه ۱۴۰۲ حداقل ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است. من به عنوان شهردار در ابتدای دوره به رعایت قانون قسم میخورم لذا باید پایبند باشم، البته کار سختی است که تخصص و حساسیت واشراف میخواهد.
ارسال نظر