صدور اولین شناسنامه ایرانی به نام این زن + عکس
اسناد هویتی ایرانیان، تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته است و به امروز رسیده است؛ امروزی که ایرانیان در انتظار دریافت کارت هوشمند ملی با بهرهگیری از آخرین فناوریهای روز دنیا هستند.
صدور اولین شناسنامه ایرانی به نام این زن صادر شده است . سوم دی ماه ۱۲۹۷ اولین شناسنامه ایرانی صادر شد. شناسنامه ای که صاحب آن دختری به نام فاطمه بود و صاحب شماره شناسنامه یک شد تا این روز برای همیشه روز ثبت احوال در ایران نام بگیرد.
تا کمتر از ۱۰۰ سال قبل نه خبری از سجل و شناسنامه بود، نه سازمانی که تولد و مرگ و ازدواج و طلاق را ثبت کند. به جای آن، روحانیون، ریش سفیدان محله یا بزرگان قوم بودند که تا قبل از رواج شناسنامه به سبک اروپایی ها، وقایع تولد را در کتاب های مقدس ثبت می کردند.
در ایران، نخستین مجموعه رسمی ثبتاحوال در سوم دی ماه ۱۲۹۷ به عنوان بخشی از بلدیه تاسیس شد و نخستین سند ولایت یا همان شناسنامه هم در همین تاریخ برای فردی به نام «فاطمه ایرانی» در تهران به ثبت رسید.
از آن زمان تاکنون، اسناد هویتی ایرانیان، تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته است و به امروز رسیده است؛ امروزی که ایرانیان در انتظار دریافت کارت هوشمند ملی با بهرهگیری از آخرین فناوریهای روز دنیا هستند.
در طول تاریخ، آدمهای زیادی بودهاند که اسم خاصی را دوست داشتند؛ بعضیها هم از اسم خاصی بدشان میآمده است! بد آمدن و خوش آمدنها باعث وقوع اتفاقات جالبی در ثبت احوال و ثبت شناسنامه بوده است. هنوز هم هست! برخی میخواهند نامی که دوست ندارند را تغییر بدهند و برخی دیگر، اصرار دارند آن نام مورد علاقه اما گاهی عجیب را بر روی فرزندشان بگذارند. هرچه که هست، ثبتاحوال و مسئولان ثبت نام و شناسنامه، خاطرههای زیادی برای تعریف کردن دارند.
اولین نامی که در ایران شناسنامه گرفت
داستان این بود که در تاریخ سوم اسفند 1295به پیشنهاد "نصرت الدوله "وزیر دادگستری، تصویب نامه ای درباره ثبت احوال از نظر دولت گذشت که مقرر شد از تاریخ 15 آذر 1298برای گرفتن تعرفه انتخابات، گذرنامه، جواز حمل و نقل، اقامه دعوی و گرفتن حواله پولی، از اشخاص مطالبه به قولی سجل احوال بشود.
بگو چهکارهای؟
انتخاب نام خانوادگی، از چند روش پیگیری میکرد که مهمترینش، انتخاب یک ویژگی برجسته از فرد بود؛ گاهی این ویژگی برجسته شغل و پیشه او بود و گاهی رفتار و گاهی چهرهاش! برای همین گاهی نام خانوادگیاش را خباز(نانوا) میگذاشتند و گاهی اخلاقی یا خوشسیرت(چون خوش اخلاق بود) و گاهی هم خوش چهره( چون واقعا خوشچهره بود»! خلاصه هرچه که بود، این روش ادامهدار شد و به انتخاب نامخانوادگی رسید که دیگر نسل به نسل، از جد بزرگ، به فرزندان هم رسید! اما نامخانوادگی، به نسبت نام کوچک، خواهان تغییری کمتری داشت و دارد؛ البته که برخی از نامهای خانوادگی که زننده بود و فرد از بیانش خجالت میکشید و یا دوست نداشت به آن طایفه و محله و حتی پیشه شناخته شود، همچنان هم ادامه دارد اما تفاوت سلیقه در نام کوچک بیشتر از نام خانوادگی بوده است!
منطقه ممنوعه
« انگار که اسم بچهشان، پسورد است؛ هرچه خاصتر و سختتر، بهتر! » این را یکی از کارمندان مشغول به کار در ثبتاحوالی میگوید که در روز، ماجراهای زیادی با والدین بر سر نامگذاری بچههایشان دارند. آنها با پدر و مادری روبرو میشوند که میخواهند نامی تمام خارجی، غیر مرسوم، بیمعنی و حتی گاهی با معانی ناخوشایند را بر روی فرزند تازه ب دنیا آمدهشان بگذارند که حتی خودشان هم معنیاش را نمیدانند؛ صرفا آوای زیبایی دارد و دیگر هیچ! اما در حیطه تعریفات ثبتاحوال، لیست بلند بالایی از اسامی ممنوعه وجود دارد که این اسامی نباید شامل بندهای خاص این قوانین و تعریفات ثبتاحوال بشود.
در جستجوی تغییر
در تازهترین خبرها، سازمان ثبت احوال کشور، اعلام کرد که صاحبان برخی از نامها و نامهای خانوادگی، باید برای تغییر اسامی خود اقدام کنند. در واقع به موجب ماده ۲۰ قانون ثبت احوال و تبصرههای آن، انتخاب نامهای زیر ممنوع و دارندگان آنها میتوانند با رعایت مقررات مربوطه، نسبت به تغییر آن اقدام کنند. از جمله این نامها، اسامی مرکبی است که عرفا یک نام محسوب نمیشود؛ چیزی شبیه به سعید بهزاد یا شهره فاطمه!
عناوینی مثل لشکری، کشوری، سروان و سرتیپ هم اسم محسوب نمیشوند و راه تغییر برایشان باز است. نامهایی که معرف صفات مذموم و مغایر با ارزشهای انسانی است مثل گرگ، قوچ و … هم به سادگی میتوانند نامشان را تغییر بدهند. از طرف دیگر برخی از اسمها که موجب تحقیر فرد است مانند صد تومانی، کنیز و … هم شامل این ماجرا میشوند. همنام بودن فرزند با پدر و مادر و خواهر و برادر هم از دیگر موارد مرسومی است که میتواند بهع تغییر نام ختم شود. خلاصه اینکه تا دلتان بخواهد، مورد هست برای تغییر نام. اما جالب است بدانید که فارغ از این اسامی که حتی شنیدنش هم برای ما خندهدار و البته عجیب است، برخیها هستند که نام مرسومشان را دوست ندارند و به دنبال تغییر نام هستند. یکی میخواهد بهرام را کیان کند و دیگری دلش میخواهد مریم، ماریا صدا زده شود. یکی هم نام شناسنامهایش زهرا است و از کودکی، او را باران صدا کردهاند. اینها همه مواردی است که تغییرش خیلی کار مشکلی نیست و امکانپذیر است. کافی است تصمیمی جدی برای این کار بگیرید و البته شرایطش را هم داشته باشید. مثلا اینکه هجده سال به بالا داشته باشید و یا اگر زیر این سن قانونی هستید، حکم رشد داشته باشید غیر از آن هم، همراهی پدر یا جد پدری برای افراد زیر هجده سال، مجوزی برای تغییر نام است. ارائه اصل شناسنامه و پر کردم فرم تغییر نام، از دیگر شرایط انجام این تغییر است.
و اما مرحله آخر!
در گذشته بیشتر مرسوم بوده است؛ اینکه یک جماعتی، از پدربزرگ و مادربزرگ هر دو طرف تا خاله و عمه و عمو و دایی، درباره نامگذاری بچه تازه متولد شده نظر بدهند و حتی گاهی اجبار کنند. همین هم باعث شده است که برای برخی از پدر و مادرها ما، خاطره خوشی از نامگذاری فرزندانشان باقی نمانده باشد. اما امروز کمتر چنین موضوعی پیش میآید. این خود والدین هستند که تصمیم میگیرند، حتی آن را شبیه به یک راز نگه میدارند و تا روز تولد و با شناسنامه در دست، نام فرزندشان را اعلام کنند. اما هرچه که هست! چه اجبار پدربزرگ و مادربزرگها و چه راه و روش امروزیها، قدم آخر، ثبتاحوال است که باید نام انتخابی را تایید کند. در واقع والدین میتوانند نامی را برای نامگذاری فرزند خود به ثبت احوال پیشنهاد دهند. اگر نام پیشنهادی در جامعه مرسوم باشد و ایرانی یا اسلامی باشد و معنا و مفهوم در فرهنگ ایرانی و اسلامی داشته باشد مشکلی در این زمینه وجود ندارد اما اگر نام مورد نظر از فرهنگ بیگانه اخذ شده باشد به علت جلوگیری از اشاعه فرهنگ بیگانه و حفظ ریشه فرهنگی ملی و مذهبی در کشور باید نامهای پیشنهادی مربوطه در کمیته خاصی در ثبت احوال مورد بررسی قرار گیرد. پس چه بهتر که پیش از رسیدن به مرحله آخر، نامی انتخاب کنیم که احتمال اما و اگرش کم باشد.
ارسال نظر