سرنوشت تلخ دختر جوان/ از 7 سالگی پدرم من را به هروئین معتاد کرد

پدرم اعتیاد شدیدی به هروئین داشت و همین دلیلی بود که مادرم از اوجدا شده بود و علاقه ای به مدرسه رفتن من نداشت. من بعنوان یک فرد بی سواد بزرگ شدم و من نه خواهری داشتم و نه برادری و نه فامیلی که این شرایط سخت را با اوتقسیم کنم و مرا درک کند.

سرنوشت تلخ دختر جوان/ از 7 سالگی پدرم من را به هروئین معتاد کرد

از کودکی کنار پدرم بزرگ شدم زمانی که بزرگتر شدم فهمیدم پدر و مادرم از هم جدا شدند و مادرم برای همیشه رفته است و من آینده ای بدون محبت مادر و دست نوازش او خواهم داشت.

 پدرم اعتیاد شدیدی به هروئین داشت و همین دلیلی بود که مادرم از اوجدا شده بود و علاقه ای به مدرسه رفتن من نداشت. من بعنوان یک فرد بی سواد بزرگ شدم و من نه خواهری داشتم و نه برادری و نه فامیلی که این شرایط سخت را با اوتقسیم کنم و مرا درک کند.

او رفته رفته مرا از سن ۷ سالگی با مواد آشنا کرد، با او هروئین مصرف می کردم پدرم گاهی برای تامین مخارج مواد دست به سرقت های متفاوت می زد که من هم کم کم خیلی از شگردها را در حین سرقت از او یادگرفتم. گاهی من به تنهایی سرقت می کردم برایم یک افتخار بود که موفق شده بودم راه پدرم را ادامه بدهم. زندگی مان به همین منوال می گذشت تا اینکه پدر بزرگم فوت شد.

پدرم خانه پدری را فروخت، خرج مصرف موادمون کرد بعد مدتی آواره شده بودیم و جایی برای ماندن نداشتیم تازه اونموقع بود که زندگی اون روی سکه را به ما نشان داد. شبها را در ساختمان های نیمه کاره سپری می کردیم و روزها در خیابان ها پرسه می زدیم بعد از مدتی پدرم براثر اوردوز فوت کرد.

من از تنهایی در این شهر، بدون پشت و پناه و حامی می ترسیدم من که تا الان توی این زندگی مشقت بار فقط پدرم را داشتم حالا واقعا تنهای تنها شده بودم.

من حالا دختری ۲۰ ساله ای بودم که، مجبور شده خودش به تنهایی هزینه موادش را تامین کند گاهی شبها در ساختمان های نیمه کاره می ترسیدم و به حال خودم گریه می کردم ولی کسی را نداشتم کمکم کند ازاین منجلابی داخلش گیرافتادم مرا بیرون آورد تا اینکه آخرین باری که دست به سرقت زدم در یک مغازه ترشی فروشی دست گیر شدم.

زمانی که مامورین با من حرف می زدند از کارم خجالت زده و پشیمان بودم ولی کسی را نداشتم که مرا از این شرایط نجات بدهد.

کارشناس مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی ویژه شرق استان تهران در خصوص این پرونده گفت: خانواده اصلی‌ترین و بنیادی‌ترین نهاد جامعه است که سلامت جامعه به آن بستگی تام دارد. خانواده می‌تواند در مقابل بسیاری از انحرافات اجتماعی ایستادگی کند و در کاهش آسیب‌پذیری از آن نقش داشته باشد. خانواده باید آنقدرگرم و صمیمی باشدکه فرزندان آن را محیط امنی برای زندگی بدانند در آن رشد و نمو کنند.

در خصوص مورد فوق می توان گفت: خانواده نقش مهم و اصلی در بروز این آسیب داشته در واقع خانواده، خود آسیب بوده است، روابط نامناسب خانوادگی، از دست دادن مادر، فقر فرهنگی، اعتیاد( والد)، الگوگیری سرقت از والد، نبود حمایت اجتماعی از عوامل تاثیر گذار در این آسیب بوده است. فرد از اوایل کودکی با مواد رشد نموده و به موادمخدر وابستگی شدید جسمی و روانی پیدا کرده و مواد را جز احتیاجات حیاتی بدن خویش می داند که برای تهیه آن دست به سرقت میزند.

ضروری است به خانواده ها آموزش داده شود تا مهارت های لازم را برای ساختن پیوند قوی و ارتباط های خانوادگی و داشتن محیط سالم و امن کسب کنند تا به عنوان یک الگوی خوب مشوق فعالیت های سالم فرزندان باشند، همچنین زمانی که محیط خانواده برای پرورش شخصیت سالم مهیا نباشد نقش نهادها و سازمان های حمایتی مانند بهزیستی بسیار مهم است که می تواند از میزان آسیب های وارده به فرد بکاهد.

منبع: رکنا

دیگر رسانه ها

کدخبر: 99566

ارسال نظر